آفتابنیوز : این شاعر و نویسنده کودکان و نوجوانان در گفتوگو با ایسنا، اظهار کرد: چرا باید روز به روز شمارگان کتابهای ما کمتر و کمتر شود و متولیان امور هم نتوانند کاری بکنند؟! در دهه ۷۰ شمارگان کتابهای من تا مرز ۱۰۰ هزار نسخه در چاپ هم رسیده بود. کتاب «ما با هم» را کانون پرورش فکری کودکان با شمارگان ۳۰، ۵۰ و گاهی با ۱۰۰ هزار جلد چاپ و تجدیدچاپ میکرد. کتاب «چراغ شکوفهها» را انتشارات مدرسه با ۱۰۰هزار جلد در چاپ نخست منتشر کرده بود. دیگر کتابهای من که از سوی بیشتر ناشران مطرح منتشر میشد بین ۱۰ تا ۳۰ هزار نسخه درمیآمد و مرتبا تجدید چاپ میشد. حال چه شده است که در دو دهه اخیر از تجدید چاپ تقریبا همه کتابهای من خبری نیست؟ حتی کتابهایی که هم برگزیده شده و هم با استقبال زیاد روبهرو بودهاند. برای مثال کتاب «ماه نو نگاه نو» گویا سال ۸۵ با ۵۰۰۰ شمارگان منتشر شد و تقریبا ظرف یکی دو ماه نایاب شد؛ ۱۰ سال طول کشید تا بعد نامهنگاریها و اعتراضهای من دوباره با ۲۰۰۰ نسخه تجدید چاپش کنند. الان هم این کتاب در بازار نیست ولی کانون تجدید چاپش نمیکند. معمولا در پاسخ به ما میگویند فعلا در اولویت ما نیست. من هنوز درنیافتم این اولویت چیست که نمیگذارد بچههای ما به کتابهای مورد علاقه خود دسترسی داشته باشند؟!
شعبانی در ادامه گفت: در حال حاضر این فراز و فرودهای اقتصادی و بالا رفتن قیمت دلار تاثیر شگرفی بر زندگی آحاد مردم گذاشته است. در حالی که بسیاری از کشورهای اطراف ما که جمعیتشان به مراتب کمتر از ایران است با تیراژ کتابهای بهتری به زندگی فرهنگی مردمشان سامان میدهند، ولی موضوع زیست فرهنگی مقولهای گمشده در میان بلبشوی دولتمردانمان شده است. اینکه میگویند مردم ما کتاب نمیخوانند یک دروغ بزرگ است برای گمراه کردن پرسشگران. مردم ما همچنان اهل کتاب و کتابخوانی هستند، دستهایی در کار است که نمیگذارد کتاب خوب و پرتیراژ برای این مردم و بچههای آنها منتشر شود. من کتابهایی به مدرسهها سپردهام که به فروش خوبی رسیدهاند، هم بچهها و هم خانوادهها هنوز و همچنان از کتابهای من استقبال میکنند، پس علت این اولویتبندیها چیست؟! هر کجا این پرسش را مطرح کردهام، این جمله را شنیدهام: «ما مسئول نیستیم و این کار در اولویتهای ما قرار ندارد»!
این عضو انجمن نویسندگان کودک و نوجوان تاکید کرد: مشکل جامعه ما این است که ناشران ما با بخشنامه کار میکنند. دستگاه فرهنگی ما یکسری کتابهای بیمحتوا تولید میکند و همین کتابها را وارد کتابخانهها میکنند. اولویت ما عمدتا طی این ۴۰ سال کتابهایی با محتوای بیشتر سیاسی و تبلیغاتی بوده است، کتابهایی که به ظاهر رنگ و لعاب تعلیمات دینی دارد. بیشتر روی این کتابها مانور داده شده است. ناشران دیگر کتابی برای مردم تولید نمیکنند. آنان کتابی را تولید میکنند که مطمئن هستند دولت و یا نهادهای خاص این نوع کتابهای آنها را خریداری خواهند کرد. اگر دولت این کتابها را خریداری کند که خریده است، وگرنه کتاب آنها خمیرخواهد شد. این یعنی زایش چرخه تولید و نشر غیرطبیعی. طبیعتا خوانندهای هم نخواهد داشت.
شعبانی در ادامه تصریح کرد: آمارهای منتشرشده در زمینه کتاب و کتابخوانی و همچنین وضعیت نشر کتاب را نمیتوان جدی گرفت. آمارهای ما عمدتا شعاری است. باید آسیبشناسی کتاب کودک انجام شود و بعد اظهارنظرهای مسئولان مطرح شود. نمایندگان دولت هم در چنین شرایطی فقط میتوانند اظهارنظر کنند، چرا جلو کتابخوانی را با سفارش کتابها به افراد غیرکارشناس میگیرند؟ این قدر مشکلات بیرونی را عمده نکنید؛ بخش اعظم مشکلات ما داخلی است. در مدرسههای ما بحث کتابخوانی آموزش داده نمیشود. نویسنده ما برای امرار معاش خود از طریق تولید و فروش کتاب با مشکل مواجه است. بدیهی است نویسنده و خواننده هر دو در این مسیر ضرر میکنند.
او افزود: بچههای کتابخوان را نمیتوان به راحتی قانع کرد. مشکل اصلی این است. آنها که کتابخوان نبودهاند، امروز بچههایشان از آمریکا و اروپا سر درآوردهاند و کسانی که اهل فرهنگ و کتاب بودهاند، امروز به حاشیه کشیده شدهاند، یعنی افراد دلالصفت و بیمغز در مملکت ما در حال رشد کردن هستند و آنها که میدانند به ناچار ساکت ماندهاند. چطور است که موسسهها و یا شرکتهایی، آن هم با هدف هدایت و حمایت از کتاب پولهای هنگفتی را میگیرند و در عوض کاری انجام نمیدهند و یا اینکه پولها را میگیرند و فرار میکنند. کتابهایی که با این نگاه غیرفرهنگی به نیازهای مردم تولید میشود بدیهی است که مردم را از کتابخوانی دور خواهد کرد جامعه ما از این نوع کتابها اشباع شده است و آن را پس میزند. چه اصراری است که نهادها و انتشاراتیهای دولتی و نیمهدولتی به تولید کتابهای بیخواننده اقدام میکنند؟!
این شاعر و نویسنده کودکان و نوجوانان گفت: اگر چه سخنان من رنگ و بویی از قهر میدهد، اما من و امثال من عاشق این مملکت هستیم. چرا همه نوجوانان میخواهند از کشور خارج شوند؟ آنان که مسئولیتهای فرهنگی را بر عهده دارند باید پاسخگوی این پرسش باشند. هزینههای هنگفت در دست افراد نابلد مصیبتی را به وجود میآورد که ما سالهاست با آن دست به گریبان هستیم. باید در سیاستها تجدید نظر شود.
اسدالله شعبانی در پایان گفت: چرا بودجههای میلیاردی را در جاهایی صرف میکنیم که نقشی در کتابخوانی مملکت نداشته و نخواهند داشت. آیا این بودجهها به اموال عمومی تعلق ندارد؟ با حمایتهای غیرکارشناسانهای که طی این چند سال صورت گرفته، بحث رقابت آزاد بین ناشران از میان رفته است. ناشرانی که با بودجه دولتی کار میکنند بخشنامهای عمل میکنند و به پسند و نیاز مردم کاری ندارند. ناشران خصوصی هم در شرایطی قرار گرفتهاند که دنبالهرو ناشران دولتی باشند وگرنه نمیتوانند راه مستقل خودشان را ادامه دهند.تا این مشکل بر طرف نشود شوربختانه این در بر همین پاشنه خواهد چرخید. من بیم دارم زمانی فرابرسد که با این شیوه حمایت از کتاب و کتابخوانی حتی این شمارگان هزارنسخهای را هم از کتابهای ما بگیرند.