آفتابنیوز : دیاکو حسینی مدیر برنامه مطالعات جهانی مرکز بررسیهای استراتژیک در ادامه یادداشت خود در روزنامه «ایران» نوشت: محور تلاشهای پمپئو، تشویق کشورهای عربی به کنار گذاشتن اختلافات و اتحاد در برابر ایران و شاید تسریع در برپایی ناتوی عربی است. امریکا تلویحاً از کشورهای عربی میخواهد بهای تهدیدی را بپردازند که ایران در وهله اول برای اسرائیل ایجاد کرده است. بعید است که کشورهای عرب بخواهند خود را قربانی اسرائیل کنند. آنها دلایل بیشتری نیز در دست دارند که چرا نباید به اتحاد مطلوب پمپئو علیه ایران ملحق شوند. به رغم همه تبلیغات ضد ایرانی که سعی در بازنمایی ایران به صورت هیولایی داشته که قصد بلعیدن همسایگانش را دارد، کشورهای عربی همچنان به یک اندازه ایران را تهدیدی علیه خود نمیدانند. اتحادی که این واقعیت را نادیده بگیرد، در معرض این خطر است که نه قدرت و وحدت بلکه ضعف و تشتت میان آنها را نمایندگی کند. کشورهای عربی از این موضوع نیز واهمه دارند که با تشکیل چنین اتحادی، بیش از امروز در سایه عربستان سعودی قرار بگیرند و سرنوشتشان را به دلایل غیرضروری به تصمیمات ریاض پیوند بزنند. آخرین باری که آنها مرکزیت عربستان را در این تصمیمگیریها پذیرفتند، از دست رفتن اعتبار آنها در ائتلاف علیه دولت سوریه و جنگ یمن را به همراه داشت.
همچنین آنها نگرانند که با وارد شدن به این اتحاد، دشمنی ایران را علیه خود تحریک کرده و محیط امنیتی بدتری را خلق کنند. کشورهای عربی کوچکتر باید نگران برخورد نظامی ایران و عربستان و کشیده شدن ناخواسته به میدان جنگ این دو قدرت بزرگ هم باشند. در چنین جنگ احتمالی، کشورهای کوچکتر نخستین قربانیان آن خواهند بود. در طرف دیگر این کشورهای ضعیفتر نمیتوانند مطمئن باشند که در صورت وقوع جنگ با ایران از سوی سایر کشورهای عضو اتحاد، به حال خود رها نخواهند شد. قدرتهای بزرگتر عربی نمیتوانند از این نگرانی هم چشمپوشی کنند که با وارد شدن در اتحاد نظامی علیه ایران، موجب سوء محاسبه برای کشورهای کوچکتر شده و با ایجاد اعتماد کاذب به حمایت متحدان قویتر، ریسک برخورد نظامی آنها با ایران را افزایش دهند. آخرین دلیل، نگرانی کشورهای کوچکتر عربی از اطمینان امریکا به ترتیبات امنیتی منطقه پس از تشکیل ناتوی عربی و تصمیم به خروج تدریجی از خلیج فارس است. این کشورها به امریکا برای کمک به موازنه ایران و عربستان و همین طور جلوگیری از تسلط عربستان نیاز دارند؛ بنابراین آنها آخرین کشورهایی خواهند بود که از خروج یا حتی کاهش تمرکز نظامی امریکا بر منطقه موسوم به خاورمیانه استقبال میکنند. اگر ناتوی عربی، آن گونه که ایالات متحده آرزو دارد، سد نفوذ ناپذیری در برابر ایران و ایمن کردن اسرائیل باشد، چرا باید رهبران واشنگتن در میان مدت برای کاستن تمرکز نظامی از منطقهای که در حال خارج شدن از لیست اولویتهای امریکاست، تعلل کنند؟
اما این استدلال نباید خیال ایران را برای همیشه راحت کند. یک اتفاق میتواند این وضعیت را به نفع تشکیل فوری ناتوی عربی تغییر دهد: افزایش محسوس تهدید ایران برای کشورهای عربی تا جایی که مزایای وارد شدن به یک اتحاد، بیش از معایب آن باشد. به عبارت دیگر، راز جلوگیری از تشکیل ناتوی عربی و هرگونه اتحادی علیه ایران، همکاری مداوم ایران با کشورهای کوچکتر عربی است؛ به طوری که آنها همان مقدار تهدیدی را احساس نکنند که قدرتهای بزرگتر مانند عربستان سعودی از جانب ایران تصور میکنند. ایران نباید گمان کند که بر زبان جاری کردن کلمات محبتآمیز، اعتماد کشورهای عربی را جلب خواهد کرد. ما به سیاستهایی نیاز داریم که در عمل اثبات کنند، ایران به دنبال تسلط بر کشورهای آسیب پذیر کوچکتر یا مداخله در امور داخلی آنها نیست. عقد «پیمان منع تجاوز متقابل» که میتواند جزییاتی درباره ممنوعیت استفاده قدرتهای خارجی از خاک کشورها برای تعدی تا تضمین عدم مداخله در امور داخلی یکدیگر را دربر بگیرد، یکی از این روشهاست؛ هرچند به معنای راه حل نهایی و ایدهآل نیست. چون دولتها میتوانند پیمانها را نقض کنند و به راه و روش سابق بازگردند. با وجود این، پیمان منع تجاوز متقابل، یک گام در میان همه گامهایی است که ایران باید برای منصرف کردن کشورهای عربی در تشکیل اتحادهای نظامی بردارد. از دیدگاه رهبران این کشورها، در دنیایی که بی اعتمادی حکمفرمایی میکند، تضمینی وجود ندارد که روزی ایران با خروج غافلگیر کننده از این پیمان، مزیت تهاجمی بهتری علیه آنها به دست آورد. بنابراین ارائه این پیشنهاد از سوی ایران، بدان معنا نیست که کشورهای عربی با ذوق زدگی آن را خواهند پذیرفت.
اما در هر صورت، ارائه چنین پیشنهادی از سوی ایران مفید است. اگر آنها این پیشنهاد را بپذیرند، میتواند سنگ بنای درستی برای ساختن اعتماد بیشتر میان ایران و همسایگان کوچکتر باشد و اگر از پذیرش آن خودداری کنند، حداقل نشان دهنده نیات صادقانه ایران برای اجتناب از تشدید اختلافات و سوء ظنهای متقابل است. لازم نیست ایران این ابتکار عمل را با کشورهایی آزمایش کند که روابط بدتری با ایران دارند. عراق، عمان، قطر و کویت بیشتر محتمل است که نخستین نامزدهای عقد پیمان منع تجاوز متقابل با ایران باشند. با پیشگامی این کشورها، بتدریج سایرین با مشاهده مزایایی که نصیب آنها شده، وسوسه خواهند شد که در این تجربه مشارکت کنند.
حتی اگر این سیاست موفق شود، ما را از تنشزدایی با قدرتهای بزرگتر در جهان عرب شامل مصر و عربستان سعودی بی نیاز نمیکند. محیط استراتژیک پایدار برای ایران تنها زمانی محقق خواهد شد که قادر باشیم مناسبات عادی با این کشورها را بازسازی کنیم. نظم منطقهای در دوران زوال نفوذ و قدرت امریکا، مستلزم رضایت همه کشورها از توزیع و موازنه قدرت است. در غیراین صورت، همیشه انگیزههایی برای برهم زدن ثبات و مختل کردن امنیت تا بازگشت دوباره توازن، وجود خواهد داشت. ایران هرگز تا بدین اندازه تحت فشار و بدخواهی امریکا قرار نداشته اما همینطور هرگز تا بدین اندازه، فرصتی برای مأیوس کردن امریکا نیز نداشته است. ناامید شدن ایالات متحده به قدمهایی بستگی دارد که میباید از امروز برداریم.