کد خبر: ۵۶۹۱۱۷
تاریخ انتشار : ۲۶ دی ۱۳۹۷ - ۱۳:۰۴

چشم خصولتی‌ها به پارس جنوبی

چرا دلواپسان خود را به ‎‎عنوان مدافع توانمندی‌های داخل می‌دانند و داد منافع ملی سر می‌دهند؟
آفتاب‌‌نیوز :
«سخن‌گفتن از قراردادهای جدید نفتی و مخالفان آن شاید آن‌ قدر بیان شده باشد که دلایل این خصومت‌ها برای تحلیلگران و کارشناسان صنعت نفت واضح و مبرهن باشد.‌ در این میان همچنان شاهد بازی‌های رسانه‌های به اصطلاح دلواپس و تحریف افکار عمومی و برانگیختن عواطف عمومی در قالب توانمندی داخلی و منافع ملی هستیم اما این ظاهر ماجراست و باید ریشه آن را در جای دیگری جست‌وجو کرد، این که چرا دلواپسان خود را به ‎‎عنوان مدافع توانمندی‌های داخل می‌دانند و داد منافع ملی سر می‌دهند، داستانی بس دراز و دردناک برای مردمان این مرز و بوم است.

کپی‎‌کاری کار شرکت فرانسوی از سوی خصولتی‌ها

یکی از مواردی که دلواپسان با شعار حمایت داخل بر حضور شرکت‌های داخلی به‎ منظور توسعه آن‌ اصرار دارند،‌ میدان گازی پارس جنوبی است؛ بزرگ‌ترین میدان گازی شناخته‌شده، جایی ‎که ایران برای اولین‎ بار در سال ۱۳۷۶ برای فازهای ۲ و ۳ پارس جنوبی اقدام به عقد قرارداد با شرکت توتال کرد. در واقع این قرارداد را می‌توان آغازگر توسعه پارس جنوبی دانست.

توسعه این دو فاز با هزینه دو هزار و ۱۲ میلیون دلاری از سوی شرکت فرانسوی، مبدأیی برای توسعه سایر فازهای پارس جنوبی شد؛ آغازی برای الگوبرداری سایر شرکت‌ها به‎ منظور توسعه سایر فازها تا آن که با آغاز دور اول تحریم‌ها، شرکت‌های ایرانی نیز قدم پیش گذاشتند و برای توسعه مهم‌ترین و بزرگ‌ترین میدان گازی دنیا قد برافراشتند. البته ذکر این نکته حائز اهمیت است که توسعه میدان مشترک به لحاظ زمانی، از حساسیت بالایی برخوردار است؛ چرا که هر ثانیه غفلت و کوتاهی می‌تواند به عقب‌ ماندن در برداشت از میدان منجر شده و علاوه بر مسائل عدم‌النفع، از میزان ذخایر موجود به دلیل برداشت سریع کشور رقیب کاسته شود اما دریغ که شرکت‌های ایرانی ذره‌ای به اهمیت این موضوع نیندیشیدند و منافع شخصی را بر منافع ملی ترجیح دادند.

صرف ۳‌برابر هزینه توتال در پارس جنوبی

برخی از این پروژه‌ها با دو تا سه‎ برابر هزینه‌ای که توتال حاضر بود تقبل کند، انجام شد. جدا از بیت‌المالی که در این مسیر قربانی شد، عدم‌النفع ایران از عقب‎افتادگی توسعه فازهایی که به دست پیمانکاران داخلی با الگوبرداری و کپی‎کاری از نحوه کار شرکت فرانسوی انجام می‌شد، فراتر از تصور بود. فرای میلیاردها دلار گاز ایرانی که از سکوهای قطری خارج شد و حساب‌های عربی را پر کرد، مجتمع‌های پتروشیمی که تشنه این گاز برای تولید محصولات با خوراک ارزان و در نتیجه حضور پرقدرت در بازارهای جهانی بودند نیز ناامید و سرخورده از سبقت رقبای منطقه‌ای و جهانی شدند و عطای توسعه زنجیره تولید را به لقایش بخشیدند و به تولید محصولات پایه ارزان‎قیمت بسنده کردند.

۶سال تأخیر در تحویل پروژه‌ها

پروژه‌ای که توتال در دوره‌‌ای دو تا سه ساله انجام داد، شرکت‌های ایرانی با شش سال تأخیر به پایان رساندند. در این میان نباید از یاد برد که این شرکت‌ها سرمایه‌ای برای توسعه فازها به میان نیاوردند و پروژه‌ها، به اصطلاح عام، به‌ صورت امانی انجام می‌شد؛ یعنی پول توسعه را می‌گرفتند و می‌رفتند و هر وقت دلشان می‌خواست تحویل می‌دانند. این شرکت‌ها هم بی‌آنکه توانایی یا دانش کافی برای توسعه این فازها داشته باشند، منابع مالی عظیم و باور‌نکردنی را به هدر دادند. در آن دوران به واقع دیگر صحبتی از قرارداد نبود و شرکت‌ها هر وقت پول هنگفتی دریافت می‌کردند، درصدی ناچیز پروژه را پیش می‌بردند و تا مرحله بعد به دنبال کار خود می‌رفتند.

سال ۹۲ زمانی که دولت یازدهم بر سر کار آمد، بیژن زنگنه، وزیر نفت تکنوکرات، صحبت از قراردادهای جدید نفتی به میان آورد، قراردادهایی که به شرکت‌های صاحب دانش و سرمایه اجازه ورود و توسعه فازهای پارس جنوبی را می‌داد. ضمن آن که توسعه فازهای پارس جنوبی به مراحل نهایی خود نزدیک می‌شد و حالا لازم بود یک شرکت صاحب فناوری برای توسعه فاز ۱۱ که یکی از حیاتی‌ترین فازهای پارس جنوبی در مرز با قطر بود، پا پیش بگذارد.

حمله دلواپسان به قراردادهای نفتی

ضمن آن که فناوری لازم برای توسعه فاز ۱۱ فرای فازهای دیگر بود؛ چراکه باید شرکت توسعه‎دهنده به‎ منظور ایجاد سکوهای تقویت فشار اقدام می‌کرد؛ زیرا افت فشار در میدان گازی پارس جنوبی منجر به کاهش تولید در آینده نزدیک می‌شود. اینجا بود که دلواپسان دوباره قدم پیش گذاشتند و آگاه از این که میوه برجام آماده برداشت است و می‌توانند از منافع مالی که در نتیجه برجام نصیب ایران شده بود،‌ سهم بردارند، داد منافع ملی و تولید داخلی سر دادند. بعد از سنگ‎اندازی‌های فراوانی که در مقابل تدوین قراردادهای جدید نفتی انجام شد، در نهایت توتال توانست قرارداد توسعه فاز ۱۱ پارس جنوبی را با شرکت ملی نفت ایران به امضا برساند اما این دلواپسان بودند که دوباره پشت دیوار ساخت داخل پنهان شدند و برای قراردادهای جدید مانع‌تراشی کردند.

اگر شرکت‌های داخلی را مجاب به تأمین سرمایه برای توسعه این طرح‌ها کنیم و مانند شرایط پیمانکار خارجی مجبور به توسعه میدان و پرداخت هزینه‌ها و جرایم شوند و بعد از آن قادر به برداشت اصل و سود پول خود باشند، آن‌گاه می‌توان دریافت که چه کسانی برای منافع کشور کار می‌کنند.

تعارض تداخل منافع در ایران

غلامحسین حسنتاش، کارشناس ارشد انرژی، در‌این‌باره به «شرق» می‌گوید: «به‌هیچ‌وجه با حضور خصولتی‌ها در این‌گونه فعالیت‎ها موافق نیستم. این‌گونه فعالیت‎ها خارج از وظایف این بخش است و آثار و تبعات منفی آن در مجموع از اقدامات مثبت آن برای کشور بیشتر است و حداقلش این است که رقابت و بهینگی را در اقتصاد مخدوش می‎کند.»

او با اشاره به ضعف قوانین مربوط به تعارض تداخل منافع در ایران توضیح می‌دهد: «این قوانین در کشورهای پیشرفته جهان بسیار سخت‎گیرانه است. یکی از اشکالات حضور خصولتی‌ها در این عرصه‎ها این است که می‎تواند موجب مخدوش‌شدن وظیفه اصلی آنها بشود و تعارض‎هایی را در این زمینه به ‎وجود آورد. اگر هم خصولتی‌ها ادعا می‎کنند شرکت‎هایی دارند که در این زمینه‎ها توانایی دارند، بهتر است آن شرکت‎ها کاملا خصوصی شوند و سهام آنها به ‎صورت کامل در بورس عرضه شود تا این توانایی‎ها به بخش خصوصی منتقل شود و از بین نرود.»

تجربه ناموفق خصولتی‌ها در پروژه‌های نفت و گاز

با‌ این‌ حال حسنتاش تجربه برخی نهادها در صنعت نفت و گاز را چندان موفق نمی‌داند: «تجربه در پروژه‎های نفت و گاز نشان داده است که توانایی زیادی هم در این زمینه وجود ندارد و این شرکت‎های وابسته به برخی نهادها عمدتا رانتی عمل می‎کنند؛ یعنی کار را می‎گیرند و خرد می‎کنند و به شرکت‎های بخش خصوصی می‎دهند و البته، از یک چتر حمایتی برخوردارند که وصول مطالبات و مسائلی مثل تجدیدنظر‌کردن در قیمت یا به قول معروف دبه‌کردن را تسهیل می‎کند.»

عملکرد خصولتی‌ها در صنعت نفت زیر  ذره‌بین

او در قالب راه‌حلی بیان می‌کند: «اگر کارفرماها رفتار حمایتی و درستی با بخش خصوصی کارآمد داشته باشند و همین تسهیلات را برای آنها هم فراهم کنند، قطعا آنها به ‎طور نسبی موفق‎تر خواهند بود. اگر هم شرکت‎های وابسته به برخی نهادها ادعایی خلاف این عرض بنده را دارند، خوب است مجموع عملکرد گذشته‎شان از سوی یک نهاد بی‎طرف، بررسی و یک گزارش شفاف تهیه و منتشر شود که در فازهای مختلف پارس جنوبی یا در ال‌ان‎جی‎ خارک یا بخش‎های دیگر چه اتفاقی افتاده است.»

بخش خصوصی واقعی، شفاف است و مسئولیت‌پذیر

نرسی قربان، دیگر کارشناس انرژی، نیز در گفت‌وگو با «شرق» می‌گوید: «اگر می‌توانستیم پروژه‌های پارس جنوبی را بدون تکنولوژی خارجی و سرمایه خارجی انجام دهیم که پیش‌تر انجام داده بودیم و نیازی به ورود شرکتی مانند توتال یا سی‌ان‌پی‌سی به ایران نبود؛ بنابراین این نیاز سبب شد که همکاری با شرکت‌های خارجی را بپذیریم. به‌ویژه درباره توتال، بهره‌برداری بهینه از مخازن مد نظر بوده و نه‌تنها هیچ شرکت داخلی و خصولتی، بلکه کمتر شرکتی در جهان، توانایی انجام آن را دارد. در چنین شرایطی یک شرکت داخلی در صورتی می‌تواند دست به این عمل بزند که با یکی از شرکت‌های توانمند در زمینه افزایش فشار گاز در مخازن، همکاری کند.»

او در ادامه بر نوع هدف‌گذاری شرکت ملی نفت اشاره کرده و می‌افزاید: «اگر هدف آن باشد که بهره‌برداری بهینه از مخازن داشته باشیم؛ در‌ حال‌ حاضر به ‌واسطه تحریم‌ها و ترک توتال، امکان‌پذیر نیست اما اگر بنا باشد همان توسعه پارس جنوبی به روال گذشته را ادامه دهیم، با صرف پول و زمان بیشتر شدنی است.»

قربان درباره مزیت‌های همکاری در چنین شرایطی با بخش خصوصی واقعی می‌گوید: «برون‌سپاری کار به بخش خصوصی واقعی در مقایسه با خصولتی‌ها دو حسن مهم دارد. نخست آن که عملکرد این بخش، شفاف‌تر است و دوم، در مقایسه با عملکرد خود مسئولیت‌پذیرتر است و وقتی پول گرفته، می‌توان آن را بازخواست کرد که پول را دریافت کرده اما کاری انجام نداده است. این روال برای بخش خصولتی امکان‌پذیر نیست.»

روزنامه شرق 
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین