آفتابنیوز : «مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی با تأکید بر ضرورت افزایش مبلغ وام ازدواج، پیشنهاد داده حداقل ۳ میلیون تومان برای تولد فرزند پرداخت شود. هر طرح حمایتی البته خوب است و هزینۀ خانوار طبعاً با تولد فرزند بالا می رود و سرپرست خانواده نیاز به حمایت بیشتر دارد اما خطاست اگر تصور کنند به صرف وام ۳ میلیون تومانی یا حتی ۱۰ میلیون تومانی خانواده ها تشویق می شوند فرزندان بیشتری بیاورند، چون فرزند نیاوردن یا کاهش فرزندآوری در خانوادهها دلایل دیگری دارد.
نویسندۀ این سطور پیشتر و برای کاری پژوهشی به ۲۰ دلیل برای کاهش فرزندآوری در خانواده های ایرانی رسیده است.
این ۲۰ دلیل را برمیشمرم تا گواهی بر گزارۀ پیش گفته باشد و بدانیم هر چند پرداخت وام برای تولد فرزند خوب است و می توان به یکی از زخمهای زندگی زد اما خطاست اگر گمان کنیم آنان که فرزند نمیآورند به این خاطر است که سه میلیون تومان یا ۱۵ میلیون تومان ندارند!
آن ۲۰ دلیل که برای کاهش فرزندآوری در خانوارهای ایرانی یا بخشی از خانوادهها یا دست کم طبقه متوسط و حقوقبگیر می توان برشمرد از این قرار است:
۱. سطح دانش عمومی و آگاهی مردم نسبت به حقوق اولیۀ انسانی که با ارادۀ آنها به دنیا می آید بالا رفته و بیم دارند این حقوق را میتوان تأمین کنند یا نه.
۲. مسایل اقتصادی مردم را در فرزندآوری میانهرو کرده و این مسایل اقتصادی با وام به هر میزان حل نمیشود.
۳. در نگاه بخشی از مردم مزایای یک امر تبلیغاتی به یک امر عینی تبدیل شده و این دسته از مردم مشکلات اقتصادی چند فرزندی را چشیدهاند. از این رو تنها انگیزهای که می تواند آنان را به فرزندآوری تشویق و در واقع تشجیع کند این است که آن چه را مزیت میپندارند مزیت ندانند.
۴. یکی از انگیزههای فرزندآوری در همۀ ادوار «جانشینی پدر و مادر» بوده است. بهبود چشمگیر وضعیت بهداشت در دهه های اخیر و کاهش نرخ مرگ و میر کودکان به پدر و مادرها این اطمینان را بخشیده است که دو فرزند برای جانشینی کافی است.
۵. فرزند دیگر نیروی کار به حساب نمی آید. پسر را به چشم نیروی کار هم می دیدند و به ازای دختر می توانستند شیربها بگیرند. این انگاره تا اندازه قابل توجهی اکنون رنگ باخته است.
۶. هر نسل نسبت به نسل قبل وسایل جلوگیری از فرزندآوری بیشتری را در اختیار دارد و از این رو اصطلاح «فرزند ناخواسته» را کمتر میشنویم و گاه در واقع یکی از دو طرف می خواسته اما تظاهر به ناخواسته بودن می کند.
۷. اگر در گذشته شخصی فرزندان متعدد و پرشمار داشت به این خاطر بود که از چند همسر بود. تک همسری به کاهش فرزندآوری هم می انجامد.
۸. یکی از دلایل کاهش فرزندآوری این است که در دنیای مدرن جایگاه خانواده فروکاسته است. این می تواند از تبعات نفوذ فرهنگ غربی و حتی توطئه باشد. با این کاری ندارم اما یکی از انگیزههای فرزند بیشتر تقویت نهاد خانواده بود و وقتی نمی خواهند بیشتر تقویت کنند طبعا کمتر فرزند می آورند.
۹. تعریف «دارایی» تغییر گذشته است. فرزند در گذشته بخشی از دارایی بود. مثلا شخص می گفت: «سه پسر دارم» و فرزند بیشتر می آورد که دارایی او بیشتر جلوه کند. دوران ما اما به خاطر فضای مجازی عصر «نمود»هاست و جلوه کردن ها نه داشته هایی این گونه. دیگران نمی پرسند چند فرزند داری؟ می خواهند ببینند چه نمودی داری.
۱۰. فرزند پسر برای خانواده فرزند و برای حکومت سرباز است. هر قدر از اعتماد مردم و ساختار سیاسی کاسته شود از علاقه به تأمین نیرو هم کاسته می شود. این گزاره البته قطعی است و به نوع نگاه و باورها بستگی دارد.
۱۱. وقتی دختری در ۱۵ سالگی ازدواج می کند تا ۳۵ سالگی و در این ۲۰ سال ۵ فرزند می آورد ولی وقتی در ۳۵ سالگی ازدواج می کند از ۳۵ سالگی تا ۴۵ سالگی تنها ۵ سال زمان دارد و بعید است بتواند بیش از دو فرزند بیاورد.
۱۲. یک بار رییس مجلس شورای اسلامی در همایشی گفت: «سالانه ۲۰۰ هزار سقط جنین در ایران اتفاق می افتد.» قبلا اگر نطفه ای بسته می شد قانونی و غیر قانونی نمی توانستند موضوع را منتفی کنند اما جدای بحث شرعی به هر حال سقط جنین را نمی توان انکار کرد.
۱۳. سبک زندگی و سازه های مدرن بر پایه فرزندان بسیار طراحی و اجرا نشده است. در آپارتمان ۶۰ متری که نمی توان سه یا چهار فرزند را پرورش داد. نمی توان از یک طرف واحد های کوچک ساخت و عرضه کرد و از سوی دیگر الگوهای جدید را نادرست دانست.
۱۴. در دنیای قدیم هر قدر تعداد اعضای خانواده بیشتر می شد و به ایل و طایفه می رسید قدرت آن خاندان رو به فزونی می گذاشت اما در دنیای امروز فرد با عنوان «شهروند» تعریف می شود و نسبت شهروند با جامعه بر نسبت عضو خانواده با خانواده می چربد یا این گونه تصور می کنند.
۱۵. «هر آن کس که دندان دهد، نان دهد» باور عمومی ماست. واقعا نیز انسان حیران می ماند که زندگی چگونه می گذرد و دستی بالاتر را احساس می کنیم. نکته اما این است که نان، کافی به نظر نمی رسد و امکانات بیشتر مطالبه می شود. یا تعریف نان تغییر کرده است.
۱۶. در فیلم ها و سریال های خارجی فرزند زیاد تبلیغ نمی شود. تنها در سریال های ترکیه ای فرزندآوری تشویق می شود.
۱۷. یکی از دغدغه های خانواده ها نهادهای ضعیف است. فرزند را باید در ۶ سالگی به نظام آموزشی فرسوده بسپاری و سال ها درگیر این نظام آموزشی فرسوده شوی. از دوستان بسیاری که در ایران امکانات خوبی داشته ولی مهاجرت کرده اند شنیده ام که انگیزۀ اصلی آنان تحصیل فرزندان در مدارس بهتر بوده است. هر قدر هم امکانات داشته باشی گرفتار این سیستم آموزشی استعدادکُش می شوی و چرا باید به جای یک یا دو نفر به خاطر سه یا چهار نفر درگیر شوی؟
۱۸. قبح طلاق ریخته است و این یک واقعیت است. برخی زنان احساس می کنند هر قدر فرزند بیشتری داشته باشند هزینه جدایی بیشتر و امکان طلاق کمتر می شود. بنا بر این تصمیم می گیرند فرزند کمتری داشته باشند.
۱۹. در گذشته هویت زن به این بود که فرزند آقای «الف» و همسر آقای «ب» یا مادر آقای «ج» است. در دنیای مدرن اما امکان کسب هویت مستقل وجود دارد. این ارزش اگر چه غربی است اما در جامعه ما هم نفوذ کرده است.
۲۰. در نهایت این که تبلیغات فمینیستی هم در کاهش فرزندآوری مؤثر بوده است. سیمون دوبوآر می گفت: دو نهاد مادری و ازدواج زن را از زن بودن خارج می کند. این انگاره البته با حضور زنانی که این دو را با هم جمع کرده اند قطعا خدشه دیده است. با این همه نقش این تبلیغات و تفکرات را در کاهش فرزندآوری نمی توان انکار کرد.
این گفتار درصدد تأیید و تکذیب هیچیک از موارد ۲۰ گانۀ بالا نیست و تنها میخواهد بگوید صرف سه میلیون تومان نمی تواند انگیزه فرزندآوری باشد! گاه همین که حس می کنی در قبال زمانی که به تندی از کف می رود انسانی در برابر شما قد می کشد و رشد می کند کافی است و حتی مهمترین انگیزه زندگی می شود.»
منبع: عصرایران