کد خبر: ۵۷۱۳۳
تاریخ انتشار : ۱۷ بهمن ۱۳۸۵ - ۱۳:۴۱
هنوز اتوبان‌ يک‌طرفه‌ است‌ اما...

نمى‌خواهم‌ خار در پاى‌ على‌ پروين‌ برود

آفتاب‌‌نیوز : داستان‌ شما و حرف‌ و حديثى‌ که‌ بين‌ شما و على‌ پروين‌ رد و بدل‌ شده‌ چيست؟
مى‌خواهم‌ مسأ‌له‌اى‌ را بگويم‌ که‌ مدتى‌ قبل‌ رخ‌ داد. يکى‌ از شبهاى‌ دهه‌ اول‌ محرم‌ مى‌خواستم‌ به‌ مجلس‌ عزادارى‌ بروم، مجلسى‌ که‌ آقاى‌ پروين‌ در آن‌ حاضر بود. همسرم‌ از من‌ پرسيد کجا مى‌روى‌ و وقتى‌ به‌ او جواب‌ دادم‌ او با تعجب‌ پرسيد مگر با ايشان‌ مشکل‌ ندارى‌ و من‌ هم‌ گفتم‌ ما که‌ 28 سال‌ است‌ با هم‌ زندگى‌ مى‌کنيم، هنوز مشکل‌ داريم، چه‌ توقعى‌ دارى‌ مشکلات‌ ما حل‌ شود. 

توضيح‌ بيشترى‌ بدهيد؟

مى‌خواهم‌ بگويم‌ همانطور که‌ من‌ و همسرم‌ بعد از 28 سال‌ هنوز اختلاف‌ سليقه‌ داريم‌ چطور بايد با آقاى‌ پروين‌ اختلاف‌ سليقه‌ نداشته‌ باشم؟ من‌ دشمن‌ آقاى‌ پروين‌ نيستم. به‌ خدا حاضر نيستم‌ حتى‌ يک‌ خار در پاى‌ او برود. 

ولى‌ ظاهراً‌ قرار بود جواب‌ ايشان‌ را بدهيد!
شما يک‌ کار ژورناليستى‌ انجام‌ داديد که‌ من‌ اشکالى‌ را به‌ آن‌ وارد نمى‌کنم. حرفه‌ شما را درک‌ مى‌کنم‌ و جزو اختيارات‌ شماست‌ که‌ در اين‌ زمينه‌ واقعيت‌ها را بنويسيد. يک‌ سرى‌ از دوستان‌ مى‌آيند براى‌ خودشان‌ دشمن‌ فرضى‌ درست‌ کنند اما به‌ جان‌ هر 2 فرزندم، به‌ ارواح‌ خاک‌ مادرم‌ حاضر نيستم‌ حتى‌ يک‌ خار در پاى‌ دشمنم‌ برود. 

حتى‌ در پاى‌ دادکان؟

دادکان‌ که‌ جاى‌ خودش‌ را دارد، من‌ با او مشکلى‌ ندارم، مشکل‌ اين‌ است‌ که‌ من‌ خودم‌ را لوطى‌ صالح‌ جلوه‌ نمى‌دهم‌ مثل‌ آدم‌هايى‌ که‌ وقتى‌ کار دستشان‌ نيست‌ لوطى‌ مى‌شوند و هر وقت‌ مشغول‌ هستند دنبال‌ سند پيداکردن‌ از ديگران‌ و نابودکردن‌ آدم‌ها هستند. من‌ با اين‌ آدم‌ها فرق‌ دارم. 

چه‌ فرقی؟

به‌ قول‌ عصار من‌ تيغ‌ از رو مى‌زنم، تيشه‌ و ريشه‌ را کس‌ ديگر به‌ آدم‌ مى‌دهد. اگر من‌ در مورد پروين‌ حرف‌ زدم‌ سوار موج‌ نشده‌ام، من‌ روزى‌ از پروين‌ انتقاد کردم‌ که‌ کسى‌ جرأ‌ت‌ حرف‌زدن‌ در مورد او را نداشت. گفتم‌ رفاقت‌ با پروين‌ مثل‌ اتوبان‌ يک‌ طرفه‌ است، حالا هم‌ همان‌ حرف‌ را تکرار مى‌کنم، براى‌ حرفم‌ دليل‌ دارم‌ اما در مجموع‌ حرمت‌ ايشان‌ بايد حفظ‌ شود. 

ما هم‌ قبول‌ داريم‌ صراحت‌ لهجه‌ با بى‌حرمتى‌ فرق‌ دارد.

باتوجه‌ به‌ همين‌ صراحت‌ لهجه‌ مى‌خواهم‌ در مورد سازمان‌ تربيت‌بدنى‌ هم‌ حرف‌ بزنم. آقاى‌ على‌آبادى‌ در آستانه‌ سال‌ نوى‌ گذشته‌ گفت‌ 2،3 ميليارد صرفه‌جويى‌ اقتصادى‌ کرده. ايشان‌ باز هم‌ حاضر است‌ بيلان‌ بدهد و بگويد چقدر صرفه‌جويى‌ کرده؟ من‌ مى‌گويم‌ نه‌ تنها صرفه‌جويى‌ نشده‌ که‌ خرج‌ ورزش‌ هم‌ زياد شده‌ است. چرا در دوحه‌ آدم‌هاى‌ غيرورزشى‌ و غيرمتخصص‌ مثل‌ پاک‌ وجدان، ساور، زارع، همدانلو، صيدانلو، حسام، نجفى‌ و... با پول‌ بيت‌المال‌ به‌ تماشاى‌ مسابقات‌ نشستند؟ داستان‌ ما با اين‌ آدم‌ها فرق‌ دارد. 

از فرق‌ اين‌ داستان‌ بگوييد.
وقتى‌ يکى‌ مثل‌ عزيزمحمدى‌ از من‌ يه‌لاقبا خواست‌ پاسپورتم‌ را براى‌ سفر به‌ آلمان‌ بدهم‌ گفتم‌ اين‌ 3،4 ميليون‌ هزينه‌ سفر من‌ را بدهيد به‌ يک‌ مرد و زن‌ جوان‌ که‌ مى‌خواهند با هم‌ ازدواج‌ کنند. حالا برويد و بگوييد با اين‌ صرفه‌جويى‌ها ما به‌ معناى‌ واقعى‌ رهبر و رئيس‌ جمهورى‌مان‌ را دوست‌ داريم؟ يا اينکه‌ فقط‌ ادعا مى‌کنيم. 

شما بگوييد.
من‌ کارمند سازمان‌ هستم، خدا پدر فوتبال‌ و پرسپوليس‌ را بيامرزد که‌ ممر درآمد من‌ از اين‌ کانال‌ است‌ اما همکارانم‌ در سازمان‌ تربيت‌بدنى‌ را مى‌بينم‌ که‌ روز به‌ روز افسرده‌ و پرپر و معتاد مى‌شوند. آنهايى‌ که‌ وقتى‌ مى‌آيند منت‌ مى‌گذارند که‌ با پول‌ کمتر به‌ سازمان‌ آمده‌اند و وقتى‌ مى‌روند وضعشان‌ 5 برابر بهتر شده‌ بدانند که‌ در اين‌ سازمان‌ من‌ کسى‌ را مى‌شناسم‌ که‌ همکلاس‌ من‌ بوده‌ و فوق‌ليسانس‌ دارد اما آنقدر به‌ او فشار آورده‌اند که‌ قصد دارد زودتر از حد مقرر خودش‌ را بازنشسته‌ کند.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین