آفتابنیوز : جهانگیر عابدی کوپائی در گفتوگو با ایسنا، در خصوص طرحهای بین حوضهای انتقال آب در کشور، اظهار کرد: معمولاً در طرحهای انتقال آب بین حوضهای، هر دو حوضه مبدأ و مقصد از جنبههای مختلف زیست محیطی، اقتصادی، اجتماعی و هیدرولوژیک تحت تأثیر قرار میگیرد.
وی افزود: این گونه طرحها به عنوان آخرین راه حل و پس از ارتقای بهرهوری آب در تمام بخشهای مصرف همچون شرب و بهداشت، فضای سبز، کشاورزی و صنعت در حوضه مقصد میتواند به عنوان یک گزینه آن هم تنها برای تأمین آب شرب و بهداشت مطرح باشد.
این استاد دانشگاه، انتقال بین حوضهای آب را راهی برای تأمین کمبود آب یک منطقه عنوان کرد و افزود: این طرح که توسط تونل، کانال یا لوله با هیدرولوژیک مناسب به سایر مناطق مواجه با کمبود آب انجام میشود، پاسخی به مسأله توزیع جمعیت انسانی است.
وی افزود: محققان پنج اصل ملاحظات اقتصادی، اجتماعی، هیدرولوژیک، زیست محیطی و فناوری را برای توجیه و یا عدم توجیه پروژههای انتقال آب بین حوضهای، پیشنهاد کردهاند که تضمین کننده توزیع عادلانه سود حاصل از اجرای پروژه در حوضه مبدأ و مقصد است.
پروژههای انتقال بین حوضهای با هدف تأمین آب شرب باشد نه کشاورزی
عابدی خاطرنشان کرد: بررسی ۱۷۰پ روژه انتقال آب بین حوضهای در جهان نشان میدهد که درصد زیادی از پروژهها در کشورهای توسعه یافته با هدف تأمین آب شرب برای مردم انجام شده است، در حالی که اصلی ترین هدف انتقال آب بین حوضهای در کشورهای در حال توسعه، برای مقاصد کشاورزی و برآورد اهداف مشخصی است که ردپای سیاست در آن وجود دارد.
وی اضافه کرد: آنها همچنین گزارش کردهاند که حدود ۴۴ درصد پروژهها با اهداف تأمین آب شرب شهری، کمتر از نیمی از این مقدار (۱۹ درصد) برای تأمین آب کشاورزی و تولید انرژی و حدود یک سوم این مقدار (۱۳ درصد) برای اهداف زیست محیطی طراحی و اجرا شدهاند.
استاد تمام گروه مهندسی آب، دانشکده مهندسی کشاورزی، دانشگاه صنعتی اصفهان با بیان اینکه پروژههای انتقال بین حوضهای هر کدام نتایج مثبت و منفی متعددی دارند، تاکید کرد: هر پروژه بسته به موقعیت مکانی، زمانی و مورد مصرف آب انتقالی نیازمند ارزیابی دیدگاههای مختلف اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، زیست محیطی، فرهنگی، فنی و … است که این ارزیابیها در مناطق خشک به دلیل شکنندگی این مناطق نسبت به کمبود آب از حساسیت ویژه ای برخوردار است.
وی افزود: در برنامه ریزی های ناحیهای و تدوین آن، آمایش سرزمین به ویژه برای مناطق خشک و نیمه خشک که بیشتر مساحت ایران را دربر میگیرد، باید به دقت مورد توجه قرار گیرد، چرا که در صورت عدم توجه به این مهم، تمام برنامههای حوضههای آبخیز مبدا و مقصد با چالش اساسی روبرو خواهد شد.
عابدی، در نظر گرفتن هزینههای اجتماعی و محیط زیستی وارد شده به هر دو حوضه مبدأ و مقصد را دارای اهمیت بالایی دانست و گفت: تا حد امکان باید سعی شود منافع و مضرات حاصل از اجرای پروژه در هر دو حوضه مبدأ و مقصد و همچنین در طول مسیر انتقال آب، به صورت منصفانه و عادلانه ارزیابی شود.
سهم تالاب گاوخونی ۱۷۶ میلیون مترمکعب آب در سال است
وی با تاکید بر اینکه تأمین حقابه زیست محیطی تالابهای کشور از جمله تالابهای خوزستان و گاوخونی که کانون تولید گرد و غبار هستند از اهمیت ویژه ای برخوردار است، اظهار کرد: با توجه به اینکه این مسئله سلامتی مردم را تحت تأثیر قرار میدهد، باید در اولویت برنامههای دولت باشد.
این استاد دانشگاه افزود: در این رابطه مصوبه شورای عالی آب، ۱۷۶ میلیون مترمکعب آب در سال را برای تالاب گاوخونی تعیین کرده است که این به معنی جریان حدود ۵.۵ مترمکعب در ثانیه برای زاینده رود است و هر انسان منصفی آن را تأیید میکند.
وی با بیان اینکه چالشهای آب در استان خوزستان غالباً مربوط به کیفیت است نه کمیت آن، تاکید کرد: حق همه ساکنان مناطق مختلف خوزستان است که به آب شرب سالم و بهداشتی دسترسی داشته باشند، کما اینکه دولت نیز در این جهت تلاش میکند.
منبع تأمین آب شرب اصفهان آسیب پذیر است
عابدی ادامه داد: تابستان گذشته نشان داد که تأمین آب شرب اصفهان چقدر آسیب پذیر است، چرا که عمده آب شرب اصفهان از آب سطحی زاینده رود در بالادست تأمین میشود.
وی با بیان اینکه طبق مصوبه دولت، کشت برنج مختص استانهای شمال کشور است و سایر استانها باید در جهت حذف کشت این محصول حرکت کنند، اظهار کرد: البته باید ضرر و زیان کشاورزانی که قبلاً اقدام به کشت برنج میکردند، به نحو عادلانه و منصفانه جبران شود.
استاد مهندسی آب، دانشکده مهندسی کشاورزی، دانشگاه صنعتی اصفهان، افزود: بر اساس قانون توزیع عادلانه آب (اصل ۴۵ قانون اساسی)، تمام منابع آب کشور (آبهای متعارف و نامتعارف) از مشترکات بوده و در اختیار دولت است و طبق مصالح مردم از آن بهرهبرداری میشود، بنابراین با توجه به اینکه توزیع مناسب جمعیت کشور بر عهده برنامه ریزان دولتی است، تأمین آب شرب و بهداشت تمام مناطق کشور، با هر هزینهای (حتی با انتقال از دریاها و شیرین سازی آن) وظیفه دولت است.
وی تاکید کرد: در غیر این صورت، اضافه شدن عواملی همچون برداشتهای بی رویه و غیرقانونی بالادست حوضه و تا حدی تغییرات اقلیمی ناشی از گرمایش زمین باعث خشکسالیهای مکرر در مناطق خشک و نیمه خشک کشور همچون استان اصفهان میشود، همچنین سبب پدیده مهاجران زیست محیطی و خالی شدن جمعیت و مهاجرت خیل عظیمی از جمعیت از استان به ویژه نواحی شرق استان میشود.
عابدی تاکید کرد: به عبارت دیگر مقوله آب یک مسأله ملی است و نباید با دید قومیتی به آن نگاه کرد.
این استاد دانشگاه با اشاره به شرایط خاص استان اصفهان در دوران جنگ تحمیلی و همچنین وجود صنایع بزرگ، گفت: این استان پذیرای جمعیت زیادی از هموطنان خوزستانی و چهارمحال و بختیاری است که در این میان وصلتهای فامیلی زیادی هم صورت گرفته است. بنابراین تفکیک قومیتی معنا و مفهوم سابق را ندارد.
ضرورت خودداری از استقرار صنایع آببر در مناطق خشک کشور
وی با تاکید بر اینکه اگر به آمایش سرزمین توجه میشد هیچ گاه صنایع آببر در مناطق خشک و نیمه خشک کشور مستقر نمیشد و به مناطق پر آب کشور منتقل میشد، افزود: در حال حاضر باید از استقرار صنایع آببر و توسعه آن در مناطق خشک کشور خودداری و به صنعت توریسم توجه ویژهای کرد که این یکی از راه حل های اساسی ایجاد اشتغال در این مناطق است.
عابدی همچنین در خصوص خروج آبهای استان با اشاره به نتایج برخی گزارشهای علمی در دهههای اخیر، گفت: این نتایج نشان میدهد که مقادیر آب سطحی بهره برداری نشده خروجی از استان اصفهان (از محلهایی همچون چشمه ناز ونک بر روی رودخانه شمس آباد، رودخانه ماربر، رودخانه وهرگان، آب گوکان و سایر سرشاخهها و تنگ زردآلو بر روی رودخانه کاسگان) ممکن است حتی به ارقامی حدود یک و نیم برابر حجم پر سد زاینده رود برسد که لازم است کار کارشناسی دقیقی بر روی آن انجام شود تا بتوان قضاوت درستی در رابطه با آب قابل انتقال از این ناحیه به مناطق مواجه با کمبود آب در استان داشت.
وی درباره ضرورت تولید فضای سبز در اصفهان، گفت: با توجه به حجم آلایندههای شهری اصفهان، میزان سرانه هر شهروند از فضای سبز باید ۲۹ مترمربع باشد که وجود منابع محدود آب مانع از توسعه دلخواه این موضوع شده است.
استاد مهندسی آب، دانشکده مهندسی کشاورزی، دانشگاه صنعتی اصفهان ادامه داد: سال گذشته برای هر شهروند حدود ۲۵ مترمربع فضای سبز وجود داشت که به واسطه خشکی زاینده رود آسیب زیادی به فضای سبز به ویژه فضای سبز حاشیه اصفهان وارد شد. در این میان با توجه به کمبود شدید آب در اصفهان، توجه به اصول منظرسازی خشک (گزینش گیاهان سازگار با مناطق خشک، استفاده از سیستمهای نوین آبیاری، استفاده از خاکپوش، استفاده از مواد اصلاحگر از جمله مواد جاذب رطوبت یا پلیمرهای ابرجاذب، کاهش قابل ملاحظه سطح چمن کاری) و همچنین استفاده از پساب تصفیه شده باید با شتاب بیشتری مدنظر قرار گیرد.