آفتابنیوز : پيكان انتقاد را به سمت كيومرثهاشمى مىچرخانيم؛ مردى كه در توانايى و صداقتش ذرهاى ترديد نداريم. مىخواهيم از او بپرسيم كه معاونت ورزش قهرمانى سازمان تربيت بدنى چه اندازه دغدغه و مشغله فكرى دارد و آيا گرفتارىهاى اين پست كليدى در ورزش، به او اجازه مىدهد كه شغل دومى اختيار كند و در آن واحد، سرپرست موقت فدراسيون فوتبال يا سخنگوى كميته انتقالى فيفا باشد؟
آيا ورزش قهرمانى آنقدر گرفتارى و كارهاى زمين مانده و نيمه تمام ندارد كه كيومرثهاشمى بخش عمدهاى از فعاليت روزمرهاش را به فوتبال اختصاص بدهد؟
باور ما اين است كه كيومرثهاشمى- على رغم تمام شايستگىهايش- به تنهايى از عهده مسؤوليت سنگينى كه در ورزش قهرمانى دارد بر نمىآيد و براى رسيدن به موفقيت در ورزش قهرمانى، بايستى از نخبهها و افرادى كه اهليت ورزش دارند، كمك بگيرد كه نمىگيرد!
آيا در ورزش به كمبود مدير گرفتار شدهايم كه از سر ناچارى فقط و فقط كيومرثهاشمى را كه امين رياست سازمان ورزش است به كار مىگيريم؟ منصفانه نيست كه در چنين شرايطى امير قلعه نويى را به گوشه رينگ بيندازيم و چپ و راست او را بكوبيم كه چرا ۲ شغله است و به تنهايى از پس مسؤوليتهايش برنمىآيد چرا كه آب از چشمه گل آلود است.
مىخواهيم جهت پيكان انتقاد را باز هم به سوى ديگرى بچرخانيم و مديريت باشگاه استقلال را مورد نقد قرار بدهيم. اعضاى هيأت باشگاه استقلال يك سر دارند و هزار سودا؛ دغدغهاى دارند به نام سرنوشت باشگاه و هزار و يك مشغله در مجلس و فلان سازمان و بهمان ارگان كه به آنها اجازه نمىدهد هر روز و هر لحظه كنار تيم استقلال باشند و به گرفتارىهاى اين باشگاه رسيدگى كنند.
۲ شغله بودن امير قلعه نويى محصول مديريتى است كه در آن هر عضو هيأت مديره، تمام وقت در اختيار باشگاه نيست و علاوه بر مشكلات فوتبال، بايستى به دردسرهاى وزارت خارجه هم بپردازد.و سرانجام مىخواهيم پيكان را به سمت مديريت سازمان ورزش بچرخانيم كه به نظر مىرسد از نخبهها، افراد داراى صلاحيت و آنهايى كه اهليت ورزشى دارند و مىتوانند كمك حال ورزش باشند، دور شده و امروز با كوهى از مشكلات دست و پنجه نرم مىكند، بى آنكه كمك حال و همراهى داشته باشد.
به نظر مىرسد، اطراف رياست سازمان ورزش خالى شده و آنهايى كه مىتوانستند به او كمك كنند، از سازمان دور شدهاند و در واقع تمام مسؤوليتهاى ورزش روى شانههاى آقاى رييس سنگينى مىكند. به نظر مىرسد كنار گذاشتن ناگهانى محمد دادكان، استفاده از مهره سوختهاى به نام مصطفوى كه مىدانيم چگونه از فوتبال رفته بود يا سپردن فدراسيون فوتبال به كيومرثهاشمى كه خودش در ورزش قهرمانى دغدغههاى بسيارى دارد يا تحويل دادن باشگاه استقلال به گروه پر مشغله يا مطرح نمودن ۳۰ تيمى شدن ليگ برتر، نتيجه نبود مشاور خوب و همراهان دلسوز در كنار رياست سازمان ورزش است.
امروز ورزش ما نياز به تحول و پوست انداختن دارد و براى خارج شدن از اين ساختار كهنه و قديمى كه نتيجه عملكرد مديران قبلى سازمان است، بايستى رويه ديگرى را در پيش بگيرد و مثل مديران سابق ورزش از شيوه حذفى استفاده نكند و فضا را به شكلى تغيير بدهد كه بستر مناسبى براى كار نخبهها و اهالى ورزش فراهم گردد.
امروز انتقاد از امير قلعه نويى- با چماق ۲ شغله بودن- كمى به دور از انصاف و عدالت به نظر مىرسد و اول بايد ريشه اين اتفاقات را پيدا كنيم.
امروز بايد بدانيم كه ورزش قهرمانى ما نيازمند يك گروه متخصص است كه در كنار يك مدير صادق، خواستههاى ورزش قهرمانى را تحقق بخشد. امروز بايد بدانيم كه فدراسيون فوتبال با كميتههاى مختلف، به يك گروه نخبه فوتبالى احتياج دارد كه هر كدام آنها پرتعداد و پر انرژى در سر كار خود حاضر باشند و به مشكلات كميتههاى جوانان، آموزش، بين الملل، فوتسال، ليگ برتر و تيم ملى رسيدگى كنند و در مقابل افكار عمومى پاسخگو باشند.
به نظر نمىرسد كه ورزش ما به قحط الرجال گرفتار شده باشد بلكه درهاى ورود به روى مردان ورزشى بسته است و اين رئيس سازمان ورزش است كه مىتواند با به كارگيرى آنها، نشانههاى تحول را در ورزش ايجاد كند كه اگر على آبادى فقط در همين يك كار توفيق نسبى داشته باشد، به اندازه تمام مديران سابق در حق سازمان لطف كرده و پايههاى اصلى ورزش را بنا نموده است و عملكردى صددرصد موفق در ورزش از خود به يادگار خواهد گذاشت.
نويسنده: سعيد زاهديان