کد خبر: ۵۸۲۶۶۶
تاریخ انتشار : ۱۰ فروردين ۱۳۹۸ - ۲۰:۴۱
محمود واعظی: هیچوقت دلم نمی‌خواست وزیر امور خارجه شوم

ناگفته‌هایی از دفتر روحانی؛ ساعت‌کار، کارتابل، جهانگیری و داماد عاطفی!

رئیس دفتر رئیس جمهور می‌گوید: دکتر روحانی ۱۴، ۱۵ ساعت در روز کار می‌کند و مواقعی وجود داشته که جلسات ما تا پاسی از شب طول کشیده و صبح زود هم جلسه داشته‌ایم و مجبور بودیم مانند آقای رئیس‌جمهور همین‌جا بخوابیم و شب را به صبح برسانیم.
آفتاب‌‌نیوز :
محمود واعظی از سال ۹۶ به این سو به یک چهره خبرساز تبدیل شد؛ هم اصولگرایان و هم اصلاح‌طلبان بارها درباره‌ او سخن گفتند و علیه‌اش نوشتند؛ روزنامه سازندگی در ویژه نامه نوروزی خود گفتگوی مفصلی با رئیس دفتر رئیس‌جمهور داشته که در ادامه گزیده‌ای از آن را می‌خوانید.

اخیرا داماد آقای روحانی طی مصاحبه‌ای از تنهایی رئیس‌جمهور و مظلومیت‌شان گفته بودند، البته من این بخش را که رئیس‌جمهور بسیار مظلوم و تنها هستند را قبول دارم، اما بخش دومی اضافه کرده بودند مبنی بر اینکه متأسفانه اطرافیان رئیس‌جمهور هستند که به ایشان لطمه می‌زنند یا در واقع همه به فکر منافع خودشان هستند. این موضوع بازتابی بسیار عجیب و غریب داشت و متأسفانه روی نام شما و آقای نوبخت در توئیتر و شبکه‌های مجازی تمرکز کرده بودند. اول اینکه آیا تنهایی و مظلومیت جناب رئیس‌جمهور را قبول دارید و دوم اینکه تیرهایی که مشخصا به سمت‌تان هدف گرفته شده از چه ناحیه‌ای است و چرا؟

در رابطه با مصاحبه داماد جناب آقای روحانی باید بگویم که ایشان در جریان کارهای اجرایی دفتر آقای رئیس‌جمهور، نهاد و دولت نیستند، اما از باب اینکه رابطه‌ای عاطفی با آقای رئیس‌جمهور داشته‌اند احساس خود را بیان کردند. این نظر شخصی خود ایشان است و نباید بیشتر از این بها داد، ایشان قطعا از برنامه‌های روزمره، جلسات و آنچه در اطراف آقای رئیس‌جمهور اتفاق می‌افتد مطلع نیست. زیرا رفت و آمدی هم به این دفتر و دولت ندارند و در شغلی که قبل از ازدواج‌شان داشتند فعالیت می‌کنند. ولی از باب ارتباط عاطفی‌ای که دارند برداشت‌شان را مطرح کردند که مانند نظر هر کس دیگری محترم است و روی آن حرفی نداریم، اما صحبت‌هایی که عنوان شده به این صورت است که ممکن بود اگر فردی سیاسی یا فردی دیگر بود به زبان دیگری بیان می‌کرد، شاید اگر اینطور بیان می‌کردند بهتر بود که فشار در این دوران روی آقای رئیس‌جمهور بسیار زیاد است و این فشارها ناشی از شرایط جامعه، مسائل سیاسی و موارد مختلف است، همچنین مسائل و رقابت‌های انتخابات گذشته است که ادامه پیدا کرده و قطع نشده است و حتی در این شرایط که دچار جنگ اقتصادی شده‌ایم، عده‌ای باید به نظام کمک کنند، اما برخی از مخالفان داخلی دولت هنوز دنبال آن هستند که فشار آمریکا را به ناکارآمدی دولت نسبت بدهند، درست همان چیزی که هدف آمریکایی‌هاست تا از این طریق تسویه‌حساب کنند. لذا اگر می‌گفتند که در این شرایط باید همه اعم از اطرافیان و دیگران به رئیس‌جمهور کمک کنند، بهتر بود تا از چنین لفظی استفاده شود. اینکه آقای رئیس‌جمهور خیلی صبور هستند کاملا درست است، گاهی اوقات بنده شخصا شاهدم که فشار فراوانی روی ایشان هست و ایشان همچنان آرامش خودشان را حفظ می‌کنند و برای جلوگیری از پدید آمدن تشنج در جامعه پاسخ هجمه‌های موجود را نمی‌دهند. ما هم دعا می‌کنیم که خدا به ایشان بیشتر صبر بدهد و مسلما خداوند هم در این شرایط ایشان را بسیار یاری کرده‌اند. به نظرم مسئله تنهایی یا مظلومیت رئیس‌جمهور بهتر است با این تفسیر مطرح شود که ایشان بیشترین فشار را تحمل می‌کند. همان‌طور که می‌دانید جناب رئیس‌جمهور از ابتدای صبح تا پایان شب سر کارشان هستند و اخلاق اطرافیانشان به نحوی نیست که از حوزه شخصی ایشان گزارش بدهند و مثلا بگویند صبحانه نان و پنیر می‌خورند یا چند ساعت کار می‌کنند و برایشان تبلیغات کنند. یک بار در سفری استانی ایشان از زبانشان پرید و گفتند که ۱۴، ۱۵ ساعت در روز کار می‌کنند و لازم است من در اینجا بگویم مواقعی وجود داشته که جلسات ما تا پاسی از شب طول کشیده و صبح زود هم جلسه داشته‌ایم و مجبور بودیم مانند آقای رئیس‌جمهور همین‌جا بخوابیم و شب را به صبح برسانیم.

پس علت اینکه علیه آقای دکتر روحانی صحبت می‌شود که ایشان وقت کافی نمی‌گذارند، چیست؟

اتفاقا زمان خیلی زیادی را صرف مشکلات موجود در کشور می‌کنند. پاسخ تمام نامه‌هایی که وزرا می‌فرستند به‌روز است، بارها این اتفاق افتاده که وقتی نامه‌ای می‌آید دستور رئیس‌جمهور را همان روز ابلاغ می‌کنیم. از طرف دیگر جلسات متعدد اقتصادی، سیاسی و... دارند و لذا ایشان هر روز حتی پنج‌شنبه‌ها از صبح تا شب سر کار هستند و هنگامی که جمعه‌ها با هم تماس تلفنی داریم، مشخص است غیر از نامه‌های دستوری آنچه مربوط به گزارش، تحلیل و مسائلی که در آن فوت وقت نمی‌شود را بررسی می‌کنند و جمعه‌ها به این امور می‌پردازند. ایشان و خیلی از مسئولان دیگر در کشور تفکری دارند مبنی بر اینکه معتقدند مردم ما را برای همین کار انتخاب کرده‌اند و اگر ۱۴، ۱۵ ساعت در روز کار می‌کنیم نباید منتی سر مردم داشته باشیم. اصلا مردم ما را برای این انتخاب کرده‌اند که کار کنیم و ممکن است برخی در شأن خودشان نبینند که مدام بگویند که روزانه ۱۵، ۱۶ ساعت کار می‌کنیم، کما اینکه چنین صحبت‌هایی درست نیست، اما کسانی که مطلع نیستند و مواردی را بیان می‌کنند به دنبال این هستند که سطح مطالب اساسی را به سطحی بسیار پیش‌پاافتاده و جزئی بیاورند. لذا بنده به فشاری که روی ایشان وجود دارد اذعان کامل دارم؛ تلاشی که انجام می‌دهند، مسائل مختلف موجود اعم از اینکه محوریت تمام امور اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و... در دست ایشان است. درباره فشار به رئیس‌جمهور هم به نظرم اگر اینطور می‌گفتند که «در برابر فشارهای بسیاری که بر شانه رئیس‌جمهور وجود دارد، انتظار می‌رود تمام اعضای دولت ــ که دور میز دولت می‌نشینند، استانداران و فرمانداران و معاونینشان ــ در رابطه با روشنگری، اقناع کردن افکار عمومی و مسائل دیگر فعالیت داشته باشند تا تمام این امور برعهده رئیس‌جمهور نباشد.» بیان بهتری بود.

با توجه به اتفاقات مذکور این مسأله مطرح می‌شود که رئیس‌جمهور فرد کم‌ارتباطی هستند ــ البته رئیس‌جمهور روحانی رئیس‌جمهوری مکتوب است تا شفاهی ــ، اما رؤسای جمهور قبلی اهل گعده و دورهم نشستن بودند، می‌گویند آقای واعظی هم مزید بر علت شده که ارتباطات کمتر شود و ما به رئیس‌جمهور دسترسی نداریم.

اول اینکه آقای رئیس‌جمهور چه در زمان دولت یازدهم چه در زمانی که رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک بودند و چه در زمانی که دبیر شورای عالی امنیت ملی بودند، هیچ‌گاه اهل این نبودند که مرتبا با افراد مختلف گعده داشته باشند و نحوه برخورد به روش و فرهنگی که فرد دارد برمی‌گردد. از طرف دیگر همیشه وقت‌شان را اهم و فی‌الاهم کرده‌اند، یعنی می‌گفتند یک کار مهم‌تر از دیگری است یا یک جلسه مهم‌تر از جلسه دیگر است. الان ما با این مسأله مواجهیم که ایشان را در هفته ۱۰ جای مختلف دعوت می‌کنند، ایشان می‌گویند که در هفته یک جا برای سخنرانی می‌روند، زیرا معتقدند که نباید هر روز به جاهای مختلف رفت و حرف‌های تکراری زد.

آیا فکر نمی‌کنید که برنامه‌های سخنرانی رئیس‌جمهور نسبت به رؤسای جمهور کشورهای دیگر بیش از اندازه است؟ یعنی رئیس‌جمهور ما مجبور است بیشتر حرف بزند؟

حتی با وجود احساسی که شما دارید، ایشان ظاهرا به جاهای مختلفی که با اصرار دعوت می‌شوند، بدهکارند. به‌هرحال آقای رئیس‌جمهور طی اهم و فی‌الاهم جایی را که برای سخنرانی می‌روند انتخاب می‌کنند. از طرفی لیست ملاقات‌شان بسیار طولانی‌ است و ایشان از بین افراد، کسانی که فکر می‌کنند در شرایط ملزم به ملاقات هستند را می‌پذیرند. به‌فرض مثال در دوران قبل به مسائل سیاسی و... اهمیت بیشتری می‌دادند، الان مدت‌هاست که مسائل اقتصادی برایشان اولویت دارد. آنچه جلسه و ملاقات در ارتباط با مسائل اقتصادی باشد برایشان اولویت بیشتری دارد و به آن توجه می‌کنند. شاخصه جالب ایشان این است که هر گزارش و نامه‌ای که برایشان می‌آید را با دقت فراوان مطالعه می‌کنند و پس از خواندن آن هم عکس‌العمل نشان می‌دهند و هم آن را فراموش نمی‌کنند و از نامه‌ یا گزارشی که خوانده‌اند در جلسات مختلف نقل‌قول می‌کنند.

آیا آقای رئیس‌جمهور خودشان کارتابل‌شان را می‌خوانند؟ چقدر برایشان تدارک می‌شود؟ آیا گزینش اتفاق می‌افتد؟

ببینید طبیعی است که تعداد نامه‌هایی که به ما می‌رسد بسیار زیاد است و بدیهی است که روشی برای مطالعه آنها پیدا کنیم، بنابراین آنچه مربوط به اعضای کابینه، شخصیت‌های کشور، رئیس مجلس، رئیس قوه قضائیه و مکان‌های حاکمیتی است گزینش نمی‌کنیم، اما به غیر از اینها تعداد بسیار بالایی نامه داریم. البته این هم نقض غرض است؛ وقتی بار گسترده‌ای را در مقابل کسی که عادت دارد با دقت مطالبش را بخواند قرار دهید، طبیعتا دقت و دستورات آن فرد کاهش خواهد یافت، اما در همین حال هم ایشان با دقت نامه‌ها را می‌خوانند و عکس‌العمل نشان می‌دهند. موضوع این است که بنده در مدتی که به رئیس‌جمهور نزدیک‌ هستم، از افراد مختلفی در دولت شنیده‌ام که ارتباطات حضوری‌شان بیشتر شده است. ملاقات‌های متعددی که وزرا دارند در همین زمره می‌گنجد.



برادران واعظی از قم تا آمریکا!


آیا خانواده‌تان مبارز بودند؟

نمی‌توانم بگویم مبارز بودند، اما مذهبی بودند و مسائل سیاسی را می‌فهمیدند. وقتی برای ادامه تحصیل به آمریکا رفتم دو برادر دیگرم من را همراهی می‌کردند.

چند برادر هستید؟

ما ۶ برادر هستیم که ۳ نفرمان آمریکا بودیم و ۳ نفرمان در قم.

سه برادر دیگرتان طلبه هستند؟

بله. یکی از برادرانم درحال‌حاضر رئیس دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم است، یکی از برادرانم استاد دانشگاه است، اما درس خارج خوانده و معاون فرهنگی دانشگاه شهید بهشتی است، برادر دیگرم هم که درس خارج و علوم قدیمی خوانده، پزشک است.

یعنی هر دو نظام را با هم در خانواده پیش می‌بردید؟ خاطرم هست که به یکی از بزرگان به شوخی و طنز گفتید پدرمان برای هر دو سیستم فکر کرده است!

دوستان به شوخی می‌گفتند که حاج‌آقا خیلی آینده‌نگرند زیرا ۳ تا از پسرهایشان را به قم و ۳ تا را به آمریکا فرستاده‌اند.

اصولگرا نبوده‌ام، اما مذهبی بوده‌ام

به نظر می‌رسد ریشه‌های خانوادگی و روابط‌تان به اصولگرایی تمایل دارد؟

اگر منظورتان از اصولگرا به معنای تشکیلاتی سازمانِ امروز است، هیچ‌وقت به خاطر ندارم از ابتدای انقلاب تا الان جزو هیچ گروهی با تابلوهای امروزی باشم، با وجود اینکه همیشه آدمی سیاسی بودم و فرقی نمی‌کرد که فعالیت فنی یا فعالیت دیگری داشته باشم، اما از لحاظ تفکری ما روی اعتقادات مذهبی‌مان پایبند هستیم، زیرا من هم از طرف پدری‌ام ریشه روحانی دارم به همین دلیل هم فامیلی‌ای که انتخاب شده است واعظی است. فامیلی مادرم امامی است و ایشان هم ریشه روحانی دارند.

با سیدحسن امامی که نسبتی ندارید؟!

خیر. بنابراین من از لحاظ خانوادگی و ریشه‌ای اعتقاد مذهبی را با جدیت دنبال کرده‌ام. ولی از نظر مسائل سیاسی چیزی که الان به عنوان تنگ‌نظری مطرح می‌شود را قبول ندارم و هیچ‌وقت هم قبول نداشته‌ام، وقتی الان از واژه اصولگرا استفاده می‌کنیم یک چیز در ذهن افراد متبادر می‌شود و وقتی می‌گوییم اصلاح‌طلب مفاهیم دیگری به ذهن افراد می‌رسد. درصورتی‌که تفکرات سیاسی‌ من مقداری به آن اصلاح‌طلبی نزدیک‌تر است، اما از نظر اعتقادی چیزی که قبول دارم بیشتر از این جریان است. به همین دلیل همیشه ترجیح داده‌ام وقتی چنین مباحثی پیش می‌آید، بگویم که روش اعتدال را دنبال می‌کنم.

شاید به همین خاطر آقای ولایتی که آن زمان هم به عنوان فردی میانه‌رو شناخته می‌شد به شما پیشنهاد کار دادند.

ممکن است اینطور باشد، البته آن زمان خط‌کشی‌ها مانند امروز نبود. کاملا به خاطر دارم وقتی من به وزارت ارتباطات رفتم همه تعجب کردند که یک آدم سیاسی که سال‌های متمادی معاون وزیر خارجه بوده و فعالیت‌های سیاست‌خارجی و بین‌المللی انجام داده است چه ارتباطی به وزارت ارتباطات دارد. وقتی در ماه‌های اول کار جلسه شورای معاونین را برای برنامه‌ریزی ۴ساله برگزار می‌کردند، وقتی پیشنهاداتی بیان می‌شد، من می‌گفتم که قصد داریم کارهای اینچنینی انجام دهیم، برخی از معاونین پشت سر من گفته بودند که این فرد از وزارت‌خارجه آمده و فکر می‌کند با حرف و اینطور بیانات می‌توان فضای مجازی را توسعه داد. البته بعد از مدتی گفتند هر آنچه برنامه‌ریزی شده بود بیشتر از آن انجام دادیم. ما نسل ۳ را تا سال ۹۶ که من آنجا بودم به تمام شهرها بردیم، نسل ۴ را به نزدیک به هزار شهر بردیم. اینترنت ۱۵برابر شد و تا جایی که توانستیم کسب‌وکارهای مختلف پدید آوردیم و شرکت‌های بزرگی راه‌اندازی کردیم. چیزی که روز اول در معارفه‌ام گفته بودم این بود که: «من فقط وزیر ارتباطات دولتی‌ها نیستم، همان‌قدر که دولتی‌ها زیرمجموعه من هستند و به آنها اهتمام دارم، بیشتر از اینها به بخش خصوصی اهتمام دارم.» تقریبا هیچ هفته‌ای وجود نداشت که تعداد زیادی از مدیران عامل شرکت‌های خصوصی با من جلسه نداشته باشند.

 وقتی بحث از بی‌دولتی به میان می‌آید این صحبت را به همراه دارد که دولت آقای روحانی دولتی است که غافلگیر می‌شود، دولتی است که در مقابل پدیده‌های بیرون از این دولت راهکاری پیش‌بینی شده ندارد، هرچند این دولت اراده دارد که فضای مجازی را تقویت کند، روابط خارجی را درست کند و وزرای خیلی کارآمدی در دوره اول با خود بیاورد، اما یکباره وزیرش استعفا می‌دهد و بعد هیچ تلاشی اتفاق نمی‌افتد. مثلا در داستان مربوط به آقای ظریف مسأله این است که در نهایت افکارعمومی نفهمید که این استعفا، اعتراض به چه چیزی بود و جای سؤالی بسیار جدی به وجود آمد که چطور دولت نمی‌تواند مسئله‌اش را به گونه‌ای حل کند که چنین اتفاقاتی بیفتد؟ البته فقط مسأله آقای ظریف نبود، مثلا در مورد نقطه قوتی برای دولت مانند آقای قاضی‌زاده‌هاشمی در مقاطع مختلف اتفاق افتاد. به نظر می‌رسد این بخشی از ناهماهنگی‌ای است که در کل دولت وجود دارد و بعد آن را به دفتر رئیس‌جمهور هم تسری می‌دهند.

به نظر من این نه ناهماهنگی در دولت است و نه در دفتر رئیس‌جمهور، بلکه من با تِرم بی‌دولتی‌ای که شما به کار می‌برید موافق نیستم، اتفاقا ما چون دولت داریم و غافلگیر هم نمی‌شود به همین دلیل وقتی آقای ترامپ از برجام بیرون رفت، پیش‌بینی خیلی از افراد این بود که ممکن است عکس‌العمل ایران احساسی و به‌گونه دیگری باشد، اما اتفاقا چون دولت و حاکمیتی مقتدر داشتیم، تصمیمات عاقلانه‌ای گرفته شد؛ با مردم داخل و خارج صحبت کرد و با مکانیزمی روشن موفق به حفظ برجام شد. پس ما دولت داشتیم که توانستیم دولت را حفظ کنیم. وجود دولت است که می‌تواند در دی‌ماه ۹۶ با اتفاقاتی که رخ داد روبه‌رو شود. رئیس‌جمهور اتفاقات آن زمان را به عنوان رئیس شورای امنیت ملی فرماندهی کرد، علاوه بر آن از نیروی انتظامی استفاده کرد و دستور داد که نباید به مردم صدمه‌ای وارد شود، بنابراین نباید از اسلحه استفاده شود.

اینجا می‌توانیم بگوییم رئیس‌جمهور داریم نه دولت...

باید یکی، یکی جلو برویم، پس در آن زمان که چنین وضعیتی پدید آمد، دولت داشتیم. همچنین در موارد مربوط به سیاست‌خارجی هم دولت داشتیم. اتفاقا بنده قصد دارم بگویم در ارتباط با موضوع ظریف هم دولت داشتیم. به این دلیل می‌گویم «دولت داشتیم» زیرا از زمانی که آقای ظریف استعفا داد دولت سریعا موضوع را پی‌گیری کرد و نگذاشت به بحران تبدیل شود. حال اینکه استعفای‌شان را خبری کردند یک بحث دیگر است و می‌توانید از خودشان سؤال کنید.

اگر اتفاقی که برای دکتر ظریف افتاد برای شما رخ می‌داد چه می کردید؟

اولین اقدامی که انجام می‌دادم، اجازه می‌دادم صبح شود، قطعا خدمت آقای رئیس‌جمهور می‌آمدم، با ایشان صحبت می‌کردم و هر حرفی که داشتم در آنجا مطرح می‌کردم و به توافق می‌رسیدیم که با هم چه کار کنیم. این اقدامی است که اگر برای من پیش می‌آمد انجام می‌دادم.

یعنی می‌پذیرید که در دفتر ناهماهنگی وجود داشته است؟

به هیچ‌وجه در دفتر ناهماهنگی وجود نداشته است. اما دلیل اینکه من می‌گویم دولت داریم این است که ایشان ساعت ۱۱:۳۰ سه‌شنبه شب استعفا دادند و فردای آن روز ساعت ۱۲:۳۰ شب با ایشان توافق کردیم که چه اقداماتی را انجام بدهیم. ما دولت داریم که وقتی یک ماجرا آنقدر خبری و بین‌المللی می‌شود، ظرف ۲۴ ساعت کامل جمع می‌شود و صبح هم آقای رئیس‌جمهور پاسخ دادند و ساعت ۱۰ هم ایشان به جلسه نخست‌وزیر ارمنستان آمدند. اتفاقا ما دولت داریم که چنین مباحثی را مدیریت می‌کنند و اگر دولت نداشتیم که چنین اتفاقی رخ نمی‌داد.

اتهام ناهماهنگی که وارد می‌کنند چیست؟

بعد از اینکه به نتیجه رسیدیم دولت داریم، باید توجه کنیم که در هر دولت و هر جایی از دنیا وزرای خوب و متوسط وجود دارند که همه به نحوی در دستگاه دولتی کار می‌کنند، یک وزیر در مقطعی یا خودش به این نتیجه می‌رسد که دیگر نمی‌تواند و مفید نیست یا رئیس‌جمهور به این نتیجه می‌رسد. من فکر می‌کنم که ما نباید این مسائل را تابو کنیم، مگر در دولت قبل از ما چطور وزرا در جلسات اینچنینی شرکت می‌کردند؟ وزیر خارجه دولت در سفر بود که عزل شد...

آنجا می‌گفتند چون دولت داریم برکنار می‌کنند.

اتفاقا آن نشان‌دهنده چیز دیگری‌ست، شما باید ببینید مردم چه می‌گویند و بعد بیینید قواعد بین‌الملل چه می‌گوید. می‌گویند دولت مستقر و عاقل باید تصمیماتی معقول و قابل قبول افکار عمومی داخلی و خارجی اخذ کند. اتفاقا به آن روند دولت‌داری نمی‌گویند، اینکه با وزیر توافق ‌کنید که از هفته بعد به هر دلیلی نباشد یا استعفا ‌دهد، شما با او صحبت می‌کنید، حرفش را می‌شنوید و حرف شما را می‌شنود، توافق به ادامه کار می‌کنید. به نظر من به این می‌گویند داشتن دولت.

آیا در رئیس‌جمهور و شما تلاشی برای حفظ این دوستان در دولت وجود دارد؟ زیرا خیلی‌ها معتقدند برای رئیس‌جمهور یا دولت تفاوتی ندارد. حال می‌گویند ممکن است آقای واعظی رفتن بعضی از وزرا را از درون تسهیل کند.

اصلا اینطور نیست. طی یک‌سال‌ونیم گذشته مسأله رفتن آقای دکتر آخوندی از زمانی مطرح شد که موضوعات بافت فرسوده مطرح شد که آقای رئیس‌جمهور یک دیدگاه داشتند، همین دیدگاهی که آقای مهندس اسلامی در حال اجرای آن هستند، اما آقای دکتر آخوندی دیدگاه دیگری داشتند. از همان بابت بحث خروج ایشان مطرح شد، طولانی‌شدن این موضوع به این دلیل بود که من وسط ماجرا قرار گرفتم و سعی می‌کردم به جایی برسد.

در ماجرای آقای ظریف هم وسط بودید؟

بله، به‌طور کامل وسط بودم. آقای قاضی‌زاده حدود ۶ ماه قبل از ماجراهای پیش آمده استعفای دیگری داده بودند و بدون اینکه خبری شود بررسی شد. بنده در آخرین مذاکره به اتاق ایشان رفتم، صحبت و جمع‌بندی کردیم و آمدند. زمانی که موضوع استعفای دکتر ظریف مطرح شد، همان‌طور که مطلع هستید ایشان ۱۱:۳۰استعفا دادند و من ساعت ۱۲:۳۰ یعنی یک ساعت بعد اولین توئیت را کردم که آقای رئیس‌جمهور با این استعفا موافق نیستند.

با رئیس‌جمهور هماهنگ بودید یا حدس می‌زدید که رئیس‌جمهور موافق نباشند؟

خیر، من در رابطه با مسائلی که نظرات آقای رئیس‌جمهور را می‌دانم، وظیفه‌ام این است که نظرات ایشان را بلافاصله لحاظ کنم و آن را ثبت کنم. شما دیدید که استعفای آقای ظریف و اظهارنظر بنده همه‌جای دنیا همزمان بود. این برای من خیلی مهم بود که من بلافاصله سیگنال بدهم که از نظر رئیس‌جمهور و دولت پذیرفته نیست. صبح فردا توئیت دیگری کردم و گفتم از نظر آقای دکتر روحانی ما یک وزیر خارجه و یک سیاست خارجی داریم. خب چرا این کار را انجام دادم؟ نکته اول اینکه بگویم ما دولت داریم و دوم اینکه در رابطه با مسئله‌ای که آقای دکتر ظریف را نگران کرده است بگویم که از نظر دولت و شخص رئیس‌جمهور سیاست تغییری نکرده است و ما ایشان را به عنوان وزیر خارجه قبول داریم و سیاست خارجی هم همان سیاست خارجی است.

اجازه بدهید یک قدم آن‌طرف‌تر برویم، جدا از ناهماهنگی در درون دولت، بخشی از بحث بی‌دولتی را ناشی از این می‌دانند که حاکمیت همه ابعاد و اختیارات دولت را به رسمیت نمی‌شناسد. در این داستان هم که مربوط به آقای دکتر ظریف است، حتی برای افکار عمومی جای سؤال داشت، واقعیت این بود که دولت به نوعی از این ماجرا جا مانده است، آیا این نظریه درست است؟

خیر، جا نماند. من که عرصه بین‌الملل را می‌شناسم و استعفاها را دیده‌ام به نظرم اتفاقا اینکه موضوعی به این مهمی ظرف یک روز حل می‌شود نشان می‌دهد که حساب و کتاب دارد و امور در دست دولت است. همچنین توئیت مذکور انجام شد که افرادی که خیلی از استعفای آقای ظریف خوشحال بودند حساب کار دستشان بیاید و پس از آن هم طبق برنامه‌ریزی انجام شده، نتیجه بازگشت آقای ظریف بود. محوریت این کار را من داشتم و هماهنگی‌ها را انجام می‌دادم که چه کسی صحبت کند و چه چیزی بگوید. تمام این موارد را دنبال کردیم، اینکه ساعت ۱۲:۳۰ به چه صورتی چارچوب لازم را بیان کنیم.

تمایل نداشتید وزیر خارجه بشوید؟

هیچ‌وقت دلم نمی‌خواست.

کسانی که در این رابطه صحبت می‌کردند چه احساسی داشتید؟

احساس من این بود که این افراد به دنبال ایجاد اختلاف بین من و آقای ظریف هستند. من به چه علت باید دنبال چنین سمتی باشم؟ چنین حرف‌هایی متعلق به کسانی‌ است که در این حوزه‌ها نبودند، من مدت طولانی در وزارت خارجه فعالیت کردم و هرآنچه می‌توانستم در ابعاد خارجی انجام دادم و برایم نفع شخصی ندارد. دوم اینکه آقای ظریف را برای دولت و کشورمان مناسب‌تر از خودم می‌دانم. آقای ظریف از نظر تخصص و تجربه بهتر از من هستند. نقش کنونی بنده در دفتر رئیس‌جمهور این است که دولت خوب کار کند.

و مهم‌تر از نقش وزیر خارجه است؟

من به این اهمیت این موضوع فکر نمی‌کنم، من می‌گویم هر کدام از اعضای دولت که کارشان را خوب انجام بدهند، بخشی از پازل هستند که به دولت، کشور و مردم خدمت می‌کنند. البته برخی از افراد و سمت‌ها حساسیت بیشتری دارند، ازجمله وزیر خارجه، پس کسانی که چنین مسائلی را می‌نویسند روابط شخصی چهل‌وخرده‌ای ساله من و آقای دکتر ظریف را نمی‌دانند و فکر می‌کردند با تعدادی از این مقالات می‌توانند هدف خود را پیش ببرند.

آیا به نظر شما دولت، دولت اصلاحات است؟

خیر. آقای دکتر روحانی در سال ۹۲ صحبتی را بیان کردند و سال ۹۶ هم آن را تکرار کردند مبنی بر اینکه: «دولت من فراجناحی است و از کسانی است که مشی اعتدال را قبول دارند». بنا بر همین صحبت از کسانی که در انتخابات ایشان را حمایت کرده بودند و معتدل بودند، به تصمیم خودشان کابینه‌ای چیدند که تمام تفکرات در آن حضور داشته باشند. ایشان در دولت دوم‌شان هم دقیقا همان کاری را کردند که در دولت اول کردند. حال ممکن است که انتظار برخی این باشد که ایشان باید در دولت دوم کار دیگری انجام می‌دادند و جاهایی را کم‌وزیاد می‌کردند، اما ایشان معتقد بودند که من به عهدی که به مردم دادم پایبند هستم.

آیا به نظر شما در دولت دوم از اختیارات آقای جهانگیری کاسته نشده است؟

خیر. بنده در جزئیات مسائل دولت یازدهم و دوازدهم هستم و می‌دانم که در ذهن و رفتار آقای رئیس‌جمهور و احترامی که آقای رئیس‌جمهور به معاون اول دارند، کوچک‌ترین تغییری به وجود نیامده است.

در اختیارات چطور؟

در اختیارات هم تغییری به وجود نیامده است. دکتر جهانگیری مورد وثوق دکتر روحانی هستند. من هم به صورت مکتوب و هم شفاها در دستورات، دولت، خارج از دولت، در حضور یا غیاب آقای دکتر جهانگیری همیشه در الفاظ، رویکرد و رفتار جناب رئیس‌جمهور دیده‌ام که ایشان را به عنوان معاون‌اولی که از همه‌جهت قبولشان دارند، می‌شناسند.

صحبت‌های دکتر روحانی چقدر متعلق به خودشان است و چقدر هدایت‌شده است؟ برخی می‌گویند که این حرف‌ها متعلق به آقای رئیس‌جمهور نیست، اتاق فکری وجود دارد که در حقیقت دولت را به تندروی، رادیکالیسم یا مواضع زیگزاگی متمایل می‌کند.

اصلا مواضع زیگزاگی وجود نداشته و ندارد. آقای روحانی در تمام دوران، نه فقط الان در سمت ریاست‌جمهوری بلکه زمان‌هایی که در سمت‌های دیگر بودند، مشورت با صاحب‌نظرانی که در موضوعات خاص صاحب فکر و اندیشه هستند، برایشان ارزشمند بوده و هست.

جالب اینجاست که یکسری معتقدند رئیس‌جمهور مشورت‌ناپذیر است و مشورت نمی‌کند.

نکته اینجاست که برای هر سخنرانی آقای رئیس‌جمهور ما از تعدادی صاحب‌نظران ذی‌ربط، نظر جمع می‌کنیم. این نظرات از نوشته‌های یک صفحه‌ای تا کسی که با محبت ۴، ۵ صفحه می‌نویسد جمع‌آوری می‌شود. ترجیح‌مان هم این است که از چند روز قبل این نوشته‌ها جمع‌آوری شود و تا ۵شنبه خدمت آقای رئیس‌جمهور برسانیم تا جمعه که مقداری آزادتر هستند تمام اینها را مطالعه کنند، امکان دارد که ۵۰درصد از یک نوشته را در یک سخنرانی استفاده کنند و ممکن است در سخنرانی بعدی حتی یک خط هم استفاده نشود. به همین دلیل آنچه ایشان مطرح می‌کنند، متعلق به یک نفر نیست، بلکه متعلق به تعدادی از افراد است. از طرف دیگر خودشان انتخاب می‌کنند، در برخی از آنها عنوان را انتخاب می‌کنند و یک جرقه سبب می‌شود بیاناتی را عنوان کنند که خودشان به آن باور و اعتقاد دارند.

یعنی کسی نمی‌تواند به رئیس‌جمهور القاء کند؟

ایشان که در بحث، سخنرانی و جلسات به‌قدری روی مسائل تحقیق و مطالعه دارند که معمولا روی حرف خودشان بحث می‌کنند. اینطور نیست که یک نفر چیزی را بگوید و بی‌چون و چرا قبول کنند، اما اهل مشورت هستند و ترجیح می‌دهند پیش از اینکه راجع به موضوعی صحبت کنند، حتما نظرات عده‌ای صاحب‌نظر را بگیرند.

می‌توانیم امیدوار باشیم جلساتی که آقای رئیس‌جمهور با افراد مختلف از جناح‌های سیاسی تا نیروهای اجتماعی داشتند ادامه پیدا کند؟

قطعا همین‌طور است.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین