آفتابنیوز : به فارسی میگوید «سلام»؛ قبل از اینکه بنشیند خیلی کوتاه و سؤالی میپرسد، «چای یا قهوه؟». صدایش سرزنده است و گیرا. درست مثل همان راهروی رختکن باشگاه که پر از رنگ قرمز است و به تصاویر بزرگ برانکو و شاگردانش منقش شده است. سرمای اتاق بهوضوح اذیتش میکند و با سیستم گرمایشی سروکله میزند تا کمی دمای اتاق را بالاتر ببرد؛ دستهایش را به هم میساید و آرام روی صندلی مینشیند؛ همان لباس تمرین تیم را بر تن کرده و پشتش دیوارپوشهای قرمزی نصب شدهاند که حسابی فضای پرسپولیسیبودن را تداعی میکند.
پرسپولیس از زمانی که برانکو را به عنوان مربی داشته به وضوح پیشرفت کرده؛ هم در زمین فوتبال و هم بیرون از آن. ورزشگاهها بیشتر از گذشته پر میشوند و حالا شور و هیجان روی سکوها هم زیادتر شده. پرسپولیس در سال ۱۳۹۷ کاری تقریباً محال را «ممکن» کرد؛ این تیم با همه پنجرههای بسته و غولی به نام مصدومیت جنگید تا دستکم در زمینه فوتبال چیزی مانعش نشود. سرخهای تهران هم قهرمان لیگ شدند و هم در سالی که کمتر کسی تصور میکرد، توانستند به فینال لیگ قهرمانان آسیا برسند؛ آنهم برای اولین بار در تاریخ باشگاه. این هنرها از دست مرد کرواتی برمیآمد که برای آمدن به پرسپولیس مردد بود؛ برانکو قبل از اینکه به پرسپولیس «بله» را بگوید، چندین بار مسئولان این تیم را با پاسخ منفی روبهرو کرده بود ولی دست آخر به همان چیزی که سالهای دور در ذهن داشت، رسید: او آمد و سرمربی پرسپولیس شد. برانکو بعد از سالها ناکامی در عرصه باشگاهی، بالاخره تیمی از ایران را به فینال لیگ قهرمانان آسیا رساند. اگرچه در فینال رقیب گردنکلفت ژاپنی را نبرد و دستش از رسیدن به جام کوتاه ماند ولی کاری که کرده بود، دستکمی از قهرمانی نداشت. او با دست و پای بسته به فینال رسید، جنگید و با سری بلند به عنوان نایبقهرمانی رسید. البته چیزی که کار برانکو را متمایزتر از همیشه کرد، تغییر رفتار و تغییر فرهنگ هواداری در ایران بود؛ پرسپولیس برای اولین بار در تاریخ باشگاهش باخت ولی هواداران ایستاده بازیکنان را تشویق کردند. تغییر سبکی بزرگ که در کنار رساندن پرسپولیس به فینال لیگ قهرمانان آسیا، کاری کرد که او به عنوان چهره برتر سال ۱۳۹۷ انتخاب شود.
شاید در همین ابتدا بخواهید بدانید چرا از سوی ما به عنوان چهره برتر سال ورزش انتخاب شدید. شما علاوه بر اینکه به ناکامی هفتساله تیمهای ایرانی در رسیدن به فینال لیگ قهرمانان آسیا پایان دادید، از آن مهمتر پرسپولیس را برای اولین بار در تاریخ این رقابتها با فرمت جدید به فینال بردید. اما موردی که از همه این موارد اهمیت بیشتری داشت و باعث انتخاب شما شد، تغییر چهره پرسپولیس بیرون از زمین فوتبال و تغییر فرهنگ هواداری در این باشگاه بود. پرسپولیسِ شما با وجود اینکه شکست خورد ولی ایستاده از سوی هوادارانش تشویق شد.
تشکر میکنم و خوشحالم که اینطور فکر میکنید. البته وظیفه من این بود که وقتی به اینجا آمدم، از تجربه خودم استفاده و علاوه بر پرسپولیس به فوتبال ایران هم کمک کنم. در واقع در کنار رشد و توسعه فوتبال پرسپولیس بهنوعی به فکر فوتبال ایران هم بودهام. با این حال مهمتر از آن، شادی و رضایتی بود که از طریق بازیها و نتایجمان به هواداران دادیم. اجازه بدهید همین الان بگویم که بلندپروازیهای من پایان ندارد.
فکرش را میکردید با شرایطی که دارید، در سال ۹۷ موفق شوید؟
میدانستیم برای رسیدن به فینال لیگ قهرمانان آسیا کارمان خیلی سخت خواهد بود. این را هم میدانستیم که قهرمانی در لیگ و در واقع دفاع از عنوان قهرمانیمان در لیگ ایران هم کار بسیار سختی است ولی به خودمان ایمان داشتیم. حالا بیصبرانه منتظر ادامه بازیها در نیمفصل دوم هستیم. من از کار کردن خوشحالم و از بردهایی که به دست میآوریم هم خوشحال میشوم.
آقای برانکو، فصل را در شرایطی شروع کردید که به نظر سخت و پیچیده بود؛ تیم از خریدن بازیکن محروم بود، چندین بازیکن از تیم جدا شدند و مصدومیتها هم مزید بر علت شد. با چنین شرایطی همان ابتدا گفتید هدف موفقیت در همه رقابتهاست؛ برای روحیهدادن به تیم این حرف را زدید یا واقعاً به آن باور داشتید؟
خودتان خوب میدانید در ابتدای فصل وقتی اهدافمان را عنوان کردیم، هیچکسی باورمان نمیکرد. ما همان زمان بلندپروازیهایمان را اعلام کردیم. با آگاهی کامل از شرایطی که داشتیم، از اول گفتیم نخستین هدفمان کسب سوپرجام و برتری برابر استقلال است؛ آن را که به دست آوردیم، هرچند بدون جنگ و رقابت ورزشی. متأسفیم که در زمین ورزشی به این هدف نرسیدیم، ولی خب بههرحال استقلال آماده نبود و ما قهرمان شدیم. بعد گفتیم هدف بعدیمان قهرمانی در آسیا و تکرار قهرمانی در لیگ ایران است. گفتیم میخواهیم قهرمان جام حذفی هم شویم. این موارد البته عجیب هم نبود چون اینها اهداف همیشگی ماست؛ هدف پرسپولیس، من، تیم و همه. خب خوشحال هستم که تقریباً توانستهایم این اهداف را زنده نگه داریم یا تقریباً محققشان کردهایم یا اینکه در آستانه رسیدن به آن هستیم. ما سال میلادی را به بهترین نحو از لحاظ نتیجهگیری تمام کردیم. در کنار همه این موفقیتها، این را هم باید بگویم که نیمفصل را در بالای جدول بودهایم.
ولی قبول دارید عملاً تیم شما امسال ضعیفتر از سال قبل بود؟
قبل از شروع لیگ هم اگر یادتان باشد من گفتم با وجود این مشکلات تیم ما از سال گذشته قویتر است. با وجود محرومیتها و مشکلاتی که داشتیم، این موضوع را از لحاظ نتایجی که گرفتیم، ثابت کردیم. در این نیمفصل ۳۱ امتیاز کسب کردیم و نیمفصل دوم سال گذشته هم که ۲۸ امتیاز گرفتیم. با توجه به ۳۱ امتیازی که در یک نیمفصل گرفتهایم، نشان دادهایم که از فصل پیش قویتر شدهایم. دو تیم قدرتمند - الدحیل و السد - را در یکچهارم نهایی و نیمهنهایی بردیم و به فینال لیگ قهرمانان آسیا رسیدیم. درست است که در فینال بازی را واگذار کردیم، ولی باید این را هم بگویم که در فینال واقعاً از کاشیما ضعیفتر نبودیم.
شرایط این فصل پرسپولیس با توجه به محرومیتها خیلی شبیه به شرایط جامعه سیاسی ایران بود که با تحریم روبهرو شد. آیا تحریمهای سیاسی ایران انگیزه مضاعفی برای پرسپولیس و شخص برانکو بود که بتوانند شادی را در این فضا به مردم و هواداران بدهند؟
بله؛ همیشه در اینگونه مواقع حس جنگندگی انسان بیشتر و بیشتر میشود. تحریم یک انگیزه مضاعف برای ما بود و به تعبیری عناد بازیکنان را برانگیخت. البته این موضوع شخصیت و چهره یک تیم بزرگ را نشان میدهد.
شما قبلاً سه بار از پرسپولیس پیشنهاد داشتید. چرا هر بار این پیشنهاد را رد میکردید؟
درست است؛ من دو، سه بار از پرسپولیس پیشنهاد داشتم، ولی قبول نکردم بیایم؛ چندینبار از من خواسته شد به ایران بیایم، ولی هر بار که پیشنهادی میرسید، متأسفانه من با جای دیگری قرارداد داشتم و نمیشد به ایران بیایم.
آن پیشنهادها معمولاً زمانی رسید که وضعیت پرسپولیس دستکم در جدول ردهبندی لیگ خوب بود؛ شما دائم رد کردید ولی درست زمانی پذیرفتید به پرسپولیس بیایید که این تیم حال و روز خوشی نداشت.
خودم میدانستم در یک موقعیت بسیار سخت دارم هدایت این تیم را بر عهده میگیرم. آن موقع که آمدم، پرسپولیس برای بقا در جدول میجنگید ولی هم به باشگاه، هم به خودم و هم به هواداران اطمینان داشتم که میتوانیم باشگاه را به جایگاهی که استحقاقش را دارد، برگردانیم.
شما سال ۲۰۰۶ هدایت ایران در جام جهانی را بر عهده داشتید. بعد از آن و در حالی که شرایط خیلی برایتان مساعد نبود، به ایران برنگشتید. رسانهها تقریباً علیه شما شدند و رفتهرفته داشت از میزان محبوبیت شما کاسته میشد. بعد از رفتن از ایران هم که خودتان تأیید کردید پیشنهاد پرسپولیس را در چند مقطع رد کردید ولی بالاخره پذیرفتید. با توجه به اتفاقاتی که بعد از ۲۰۰۶ رخ داد، نگران نبودید در بازگشت به ایران موفق نباشید؟
(سینهاش را صاف میکند) نه، نگران نبودم. من به کار خودم، تجارب و دانش خودم اعتقاد و اعتماد دارم. این را هم بگویم که همیشه راضی و ناراضی وجود دارد. نمیخواهم برگردم به آن دورهای که سرمربی ایران بودم؛ اتفاقاً همان موقع که من بودم، تیم ملی ایران در رنکینگ فیفا هفدهم بود. در آن چهار سال که من بودم، تیم ملی ایران بهترین نتایج تاریخ خودش را گرفت؛ آنهم در رقابت با تیمهای بسیار قدرتمند آن زمان، زمانی که کره تیم چهارم دنیا بود، ژاپن بین هشت کشور برتر دنیا بود و… نمیخواهم برگردم به آن دوران؛ اینکه از کارنامه من راضی بودند یا نه، دیگر گذشته است؛ همیشه نتایج و آمار گویای همه چیز است. من در ایران بیش از ۸۰ درصد برد داشتم، تیم من مؤثر بود و نتایجمان هم خیلی خوب بود.
برانکو بعد از رفتنش از ایران در آن برهه نشان داد که مسئولان ایرانی تا حدودی درباره جدایی از او شتابزده عمل کردهاند چون شما در عرصه باشگاهی موفق به کسب عناوین قهرمانی شدید؛ با دینامو در کرواسی و تیمتان در چین قهرمانی به دست آوردید در حالی که تیم ملی ایران سیر نزولیاش را در یک بازه چندساله شروع کرد….
این ماجرای جدایی که درباره آن صحبت میکنید، مربوط به زمانی است که آقای دادکان رئیس فدراسیون فوتبال ایران بودند و قرارداد من هم بلافاصله بعد از جام جهانی تمام میشد. من خودم هم گفته بودم که بعد از حضور تیم ملی ایران در جام جهانی دوست دارم در فوتبال باشگاهی به کارم ادامه دهم. دیگر برای برگشتن یا حتی تمدید قرارداد مذاکره هم نکردیم؛ اینطور هم نتیجهگیری شده بود که فضا برای من برای ادامه همکاری مساعد و مثبت نیست، همانطور که شما به آن اشاره کردید. گفتم؛ من قبلش عنوان کرده بودم که میخواهم بروم و به کار در فوتبال باشگاهی ادامه دهم؛ همان زمان میشنیدم که خیلیها از دست من عصبانی هستند. البته واقعاً برایم قابل درک نبود که چرا از دست من عصبانی هستند؟ قرارداد من بعد از جام جهانی تمام شده بود و من مسئولیت دیگری نداشتم.
شما تجربه مربیگری در دو سطح حرفهای و عالی در عرصه ملی و باشگاهی را دارید. در تیم ملی با کرواسی تا نیمهنهایی جام جهانی رفتید و دست آخر سوم دنیا شدید؛ حالا به عنوان کمکمربی بلاژوویچ. بعد با ایران در رقابتهای آسیایی و بعد هم در رده باشگاهی دو قهرمانی در کرواسی و دو قهرمانی در فوتبال چین به دست آوردید و الان هم که در ایران با پرسپولیس موفق عمل کردهاید. مربیگری در سطح ملی و باشگاهی چقدر با هم تفاوت دارند؟
خوشبختانه هم تجربه کار در عرصه ملی را دارم و هم باشگاهی. کار در تیم ملی متدولوژی خاصی را میطلبد. البته تجربه عظیم و بیشتری در کار باشگاهی دارم؛ چون زمانی که در تیم ملی کرواسی بودم همزمان هم در تیم ملی بودم و هم در تیم باشگاهی. این اتفاق شانس و خوشبختی بزرگی برای من بود که هر دو روش کاری را امتحان کردم و چیزهای زیادی یاد گرفتم. بله؛ کار در این دو عرصه با همدیگر تفاوت دارد؛ آمادهسازیها متفاوت است… ولی چون هر دو را کار کردهام، میتوانم بگویم که در هر دو عرصه موفق بودهام. همانطور که قبلاً گفتهام ترجیح میدهم در تیم باشگاهی کار کنم چون کار به صورت روزانه است و بیشتر میتوانی با بازیکنان کار کنی چون روزانه بیشتر با آنها هستی و میتوانی بیشتر به آنها اعتماد کنی. میتوانید میزان رشد و اصلاح آنها را مدام زیر نظر بگیرید و دنبال کنید. اما در تیم ملی شرایط جور دیگری است؛ آنجا واکنش باید خیلی سریعتر باشد و وضعیت مقطعی بازیکنان را باید ببینید و باید دیدگاه و فلسفه بسیار روشنی داشته باشید.
در این چند وقت خبر رسید که شما از تیم ملی کرواسی پیشنهاد دارید و شایعه شد که از تیم ملی ایران هم پیشنهادهایی دارید. این پیشنهادها آنقدر وسوسهکننده است که برانکو دوباره سرمربی یک تیم ملی شود؟
من قراردادم با پرسپولیس را بیش از شش ماه پیش تمدید کردهام و به تیم ملی فکر نکردم. البته همیشه این امکان وجود دارد که به فوتبال ملی برگردم. بستگی به وضعیت و شرایط دارد. پیشنهاد از تیم ملی ازبکستان داشتهام، از تیم ملی کره هم پیشنهاد داشتم و بگویم که حتی مذاکراتی هم کردیم ولی در همان ابتدای کار پیشنهاد را رد کردم. همانطور که گفتم چند ماه پیش قراردادم را دوساله با پرسپولیس تمدید کردهام بنابراین به تیم ملی فکر نکردهام.
حالا اگر در این بازه دوساله شرایط به گونهای رقم بخورد که به شما برای هدایت تیم ملی ایران پیشنهادی بدهند، پیشنهاد را میپذیرید، بعداً فکر میکنید یا اول فکر میکنید، بعداً میپذیرید؟
ببینید این سوال را خیلیها از من میپرسند اما گفتم؛ قراردادم را با پرسپولیس تمدید کردهام و هیچ کسی تا به حال رسماً از من درخواستی در این مورد نداشته؛ پس همه این موارد، فرضی است. حالا اگر به طور جدی پیشنهادی از ایران به دستم برسد، طبیعی است که مثل هر انسان دیگری به آن پیشنهاد فکر کنم.
و اگر به آن مرحله نرسیدید و قرار شد به کارتان در باشگاه پرسپولیس ادامه بدهید، هدفتان این است که به جایگاه علی پروین که پرافتخارترین مربی تاریخ باشگاه است، برسید؟
جای آقای علی پروین را هیچکس نمیتواند بگیرد و هیچ کسی نمیتواند ایشان را از تخت پایین بکشد. علی پروین و آقای خوردبین تمام عمرشان را به پای پرسپولیس گذاشتهاند، مخصوصاً آقای پروین که در سختترین دوران در پرسپولیس کار کرده؛ درست در دورهای که باشگاه در حال رشد بوده، هم بازیکن بوده، هم مربی بوده؛ نهفقط این دو مورد، بلکه همه چیز پرسپولیس بوده است. پس کسی نمیتواند جایگاه علی پروین را متزلزل کند. من خودم هم اصلاً درگیر این مسائل نمیشوم که از یکی قویتر یا محبوبتر شوم. هدف من فقط این است که تیم و باشگاه روزبهروز بهتر و بهتر شود.
این صحبتها قبول ولی از زمانی که شما هدایت پرسپولیس را بر عده گرفتهاید، این تیم بهوضوح رشد کرده؛ هم از لحاظ نتیجهگیری و هم شخصیتی. شما هم که اشاره کردید؛ آمار گواه همه چیز است. حالا همین آمار میگوید شما بعد از علی پروین بیشترین تعداد حضور در نیمکت را داشتید و بیش از ۵۶ درصد بازیهایتان با این تیم را بردهاید؛ چهلمین مربی تاریخ پرسپولیس هستید ولی تقریباً میشود گفت بهترین مربی خارجی این باشگاه طبق همین آمار.
(لبخند میزند) بابت این آمار تشکر میکنم ولی راستش را بخواهید اصلاً این آمارها را دنبال نکرده بودم و اصلاً از این آمار خبر نداشتم. اصلاً نمیدانستم چند بازی در پرسپولیس به عنوان مربی دارم و چند درصد برد داشتهام ولی خب حالا که شما این آمار را به من میگوئید، باید بگویم از شنیدنش خوشحالم. طبیعی است از اینکه در پرسپولیس موفق عمل کردهام خوشحال باشم ولی باز هم تکرار میکنم که اصلاً خودم را درگیر این آمار و ارقام نمیکنم. دوست دارم بیشتر، طولانیتر و با بردهای بیشتری در پرسپولیس حضور داشته باشم. دوست دارم بهتر و بهتر و بهتر باشیم.
سبک کاری برانکو چیست؟ الان سبک پپگواردیولایی یا سبک مائوریسیو ساری جا افتاده است. در طرف مقابل عدهای از مربیان مثل آنچلوتی هم هستند که میگویند سبک خاصی ندارند و با توجه به بازیکنانی که در اختیار دارند، فلسفه فوتبالیشان را در زمین پیاده میکنند. برانکو شبیه ساری است یا شبیه آنچلوتی؟
(چندثانیهای فکر میکند) من با آنچلوتی در بعضی موارد بیشتر موافقم تا ساری. به نظرم طبیعی است که شما نوع و سیستم بازیتان را بر اساس داشتهها و توانمندیهای بازیکنانتان انتخاب میکنید. همانطور که بعضاً در پرسپولیس با سیستم ۲-۴-۴ خطی یا لوزی بازی میکنیم؛ اینکه بشار بازی کند یا مثلاً به جای بشار رفیعی بازی کند. من فلسفه و دیدگاه روشنی دارم؛ میدانم از فوتبال چه چیزی میخواهم. سیستم بازیام را بر اساس کیفیت بازیکنان تعیین و سعی میکنم بین روشهای مختلف حد وسط خوبی را انتخاب کنم. اما خب مربیان زیادی هستند که آنها هم میدانند از فوتبال چه چیزی میخواهند؛ مثل همین ساری و گواردیولا که شما به آنها اشاره کردید. این قبیل مربیان اما طبق سبک خودشان بازیکن انتخاب میکنند و برعکس ما کار میکنند و بر اساس سبکی که میخواهند در باشگاه پیاده کنند، بازیکن میگیرند. مثلاً گواردیولا جو هارت، دروازهبان ملیپوش انگلیسی را از تیمش حذف کرد چون در بازی با پا خوب نبود. به هر حال هر مربی سعی میکند بازیکنانی را در ترکیب تیمش پیدا کند که به فلسفه کاریاش نزدیکتر باشد.
گفتید هر مربیای میداند از فوتبال چه چیزی میخواهد؛ خب، برانکو از فوتبال چه چیزی میخواهد؟
چه چیزی میخواهم؟ از فوتبال تفریحش را میخواهم؛ خلاقیتی که ارائه میشود را میخواهم چون به خاطر همین خلاقیت و زیبایی است که مردم میروند و فوتبال نگاه میکنند اما در کنار این موارد باید حداکثر جدیت هم باشد. نباید آدم از ایده خودش در این بازی سوءاستفاده کند؛ مثلاً بخواهد کاری انجام دهد که در خدمت تیم نباشد چون تیم بالاتر و قبل از هر چیزی قرار میگیرد. ما این مورد را به خوبی در نیمفصل اول نشان دادیم که تیم چقدر مهم است؛ نشان دادیم تیم اگر یک تیم به معنای واقعی باشد، میتواند هر کاری انجام دهد.
به خاطر همین ایده است که ترجیح دادید تیمتان را خالی از ستاره کنید تا تیمی یکدست بسازید؟ از شما خیلی انتقاد میکردند که مربیای هستید که با ستارهها مدارا میکنید ولی این بار روی دیگری از خودتان نشان دادید و به عبارتی با پنبه سر ستارهها را بریدید و آنها را از تیم کنار گذاشتید.
صحبتها و نظرات مختلف همیشه وجود دارند، همیشه میشنوم که میگویند من نسبت به ستارهها نرم هستم، نسبت به فلان بازیکن رفتار ملایمی دارم. خودم هم نمیدانم؛ ستاره که هیچ، مهم نیست، مربی نسبت به بازیکنان چطور باید رفتار کند؟ شاید از من انتظار دارند از طریق افکار عمومی و رسانهها علیه ستارههای خودم باشم! اینها مسائلی هستند که داخل خود باشگاه و در دل تیم حلوفصل میشوند. همه ستارهها هم نه با میل من بلکه با میل خودشان از پرسپولیس رفتند.
پس شما مخالف حضور ستارهها در تیم نیستید؟
طبیعی است که من میخواهم تیمم ستاره داشته باشد؛ اصلاً پرسپولیس باید ستاره داشته باشد ولی ستاره هم باید مثبت باشد، باید در خدمت تیم باشد، باید در خدمت نتایج تیم باشد نه اینکه به خاطر خودش و اینکه بخواهد مطرح شود، ستاره باشد. ستارهها در واقع آنهایی هستند که مردم را به ورزشگاه میکشانند؛ با همین ستارهها جوانترها هویت پیدا میکنند و به هوای همانها به ورزشگاه میآیند. من همیشه هم ستارهها را دوست دارم و هم دوست دارم ستارهها را داشته باشم اما در خدمت تیم و مثبت باشند.
به عنوان یک مربی فکر میکنید در چه زمینههایی هنوز نیاز به پیشرفت دارید؟ اصلاً فکر میکنید نیازی به پیشرفت دارید؟
البته که نیاز دارم؛ اصلاً وظیفه شخصیام نسبت به خودم این است که مدام به دنبال به روز کردن خودم باشم. وظیفه من این است که تحقیق کنم و ببینم کدام مربی با چه روش و سیستمی کار میکند، فلسفه کاریشان چطور است. باید مدام بررسی کنم و ببینم فلسفه خودم را چطور میتوانم با بعضی از دیدگاههای مربیان دیگر تطبیق دهم. این را همیشه به بازیکنان هم میگویم که رشد شما هرگز متوقف نخواهد شد؛ یعنی پایانی ندارد. به آنها میگویم روزبهروز باید بهتر از دیروز باشید و خودتان باید خودتان را تشویق کنید و به جلو هل بدهید، نه من. خب من هم به عنوان مربی خودم باید به فکر خودم باشم و رو به جلو حرکت کنم. همین که بازیکن یا مربی فکر کند همه چیز را یاد گرفته و بداند نیازی به آموزش ندارد، آن روز آغازِ پایان آن شخص است. آغاز افول و افتش است. گفتم؛ فرقی نمیکند که مربی باشد یا بازیکن.
در پایان فکر میکنید پرسپولیس در سال جدید قرار است به چه جایگاهی برسد؟
اولشدن، اولشدن و باز هم اولشدن. این هدف من است که در همه جامها اول شویم. سال گذشته در همان نوروز تقریباً قهرمانیمان را مسجل کرده بودیم. امسال هم تا اینجا از امتیازاتی که گرفتهایم، خیلی راضی هستیم. پدیده خیلی خوب بازی کرده، همینطور سپاهان هم خیلی خوب بوده. البته خب، انتظار این را داریم که استقلال و تراکتورسازی هم خودشان را بالا بکشند و نبرد جالبی برای قهرمانی شود. البته جنگ بسیار جالبی برای رسیدن به عنوان تیم دوم بین تیمهای دیگر درمیگیرد چون تکلیف قهرمان که مشخص است (زیر خنده میزند).
سالنامه شرق