آفتابنیوز : «دولت بوش اصرار دارد به همه ثابت کند که شرکت در کنفرانس امنیتی بغداد و نشستن بر سر یک میز با ایران و سوریه به معنای تغییر در سیاستخارجی جاری کشور نیست، اما به طور قطع این یک تغییر مهم است و البته باید گفت که یک تغییر خوشایند برای مردم آمریکا خواهد بود. بوش و همراهانش در وزارت خارجه این بار دیگر تعلیق غنیسازی اورانیوم را پیش شرط گفتگو با تهران قرار نداده و پذیرفتهاند که دیپلماتهای آمریکایی در کنار نمایندگان ایران و سوریه در کنفرانس امنیتی دهم مارس در عراق حضور پیدا کنند.
جرج بوش باید از مدتها پیش این را متوجه می شد که بدون توجه به نگرانیها و خواستهای رهبران کنونی ایران امکان برقراری ثبات در عراق وجود ندارد، در عوض وی در تمام این مدت سرسختانه وانمود کرد که این موضوع درست نیست و البته ممکن است او هنوز هم علاقه ای به آگاهی از مزایای گفتگو با کشورهای متخاصم نداشته باشد.
برگزاری کنفرانس های صلح منطقهای و مشارکت دادن ایران و سوریه در برقراری امنیت در عراق در واقع بخش کلیدی پیشنهادات مطرح شده در گزارش بیکر-همیلتون بود که بوش بلافاصله آنها را رد کرد و مسیر مقابل یعنی تشدید لحن تهدیدآمیز گذشته علیه تهران و دمشق را در پیش گرفت.
شاید بوش پس از آن تصمیم گرفت در مقابل ایران از یک تاکتیک جدید استفاده کند که هفتهگذشته نزدیکترین متحدش تونی بلر پس از آنکه فهمید اکثر کارتهای بازی عراق در دست ایران است تصمیم به خروج سربازان بریتانیایی از مهلکه گرفت. واقعیت ایناست که بسیاری از رهبران دولت کنونی عراق دارای تابعیت و یا اصلیت ایرانی بوده و روابط دیرینهای با رهبران حکومت ایران دارند.ایران اصلی ترین شریک تجاری عراق در گذشته،حال و آینده بوده و اشتراک مذهبی عملا تلاش برای اینکه حکومت ایران را به عنوان دشمن دموکراسی شیعه عراق تصویر کرد غیر ممکن میسازد.
اما چرا آمریکا بازی عراق را به ایران باخت؟ به یک دلیل ساده؛ حکومت ایران هیچگاه تحت تاثیر تهدیدهای آمریکا قرار نگرفت تا به طور خودخواسته از میزان نفوذ خود در این کشور بکاهد، آنها به خوبی میدانستند که آمریکا فقط دو کارت باارزش در این بازی در اختیار دارد؛ یکی اینکه سربازان خود را از عراق خارج کند و به عنوان مسبب یکی از خونبارترین جنگهای داخلی تاریخ شهره شود و دوم اینکه بخواهد با روی کار آوردن دوباره سنیها در عراق رضایت و حمایت دولتهای عربی خاورمیانه را جلب کند. استفاده از این دو کارت همانقدر که برای ایران خطرناک بود به منافع آمریکا نیز ضربه میزد.
البته دولت بوش دست خالی وارد مذاکرات بغداد نخواهند شد، تا دهم مارس آنها خواهند کوشید تا چین و روسیه را متقاعد به پذیرش پیش نویش قطعنامه جدید تحریمها علیه ایران نمایند، فشارهای بانکی و مالی بر ایران را افزایش دهند و بر تعداد بمبافکنهای استراتژیک آمریکا در خاورمیانه اضافه کنند. اما به هر روی این مهم است که رئیسجمهور و اطرافیانش این واقعیت را پذیرفتهاند که گفتگو با ایران و البته سوریه تنها راهی است که میتواند مردم عراق و سربازان آمریکایی را از میانه یک جنگ فرقهای مرگبار و رو به گسترش خارج کند».