کد خبر: ۵۸۴۴۴۱
تاریخ انتشار : ۲۴ فروردين ۱۳۹۸ - ۱۲:۱۲

گاردین: اقدام آمریکا علیه سپاه، اوج خواسته‌های عربستان و رژیم صهیونیستی را برآورده کرد

رئیس شورای ایرانیان آمریکا در یک تحلیل در روزنامه گاردین بیان می‌کند که اقدام اخیر آمریکا علیه سپاه پاسداران ایران که یکی دیگر از تصمیمات اشتباه ترامپ در اثر سیاست‌های جنگ‌طلبانه پمپئو و بولتون و توصیه‌های منفعت‌طلبانه عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی است موجب محصور شدن دولت آینده آمریکا در یک موقعیت دشمنی دائمی با ایران شده و راه‌های دیپلماتیک را می‌بندد.
آفتاب‌‌نیوز :
 تریتا پارسی، تحلیلگر سیاسی و رئیس شورای ایرانیان آمریکا در تحلیلی در روزنامه گاردین از اقدام خصمانه و بی سابقه آمریکا برای قرار دادن نام سپاه پاسداران ایران در فهرست سازمان‌های تروریستی می‌نویسد: این اقدام بی‌سابقه نگرانی‌هایی درباره این به وجود آورده است که جناح مایک پمپئو و جان بولتون در دولت آمریکا ترامپ ناآگاه را به سمت یک درگیری آشکار با ایران می‌کشاند اما بزرگ‌ترین خطر این اقدام بی فکرانه تأثیرات کوتاه مدت آن نبوده بلکه این مسئله است که دولت‌های بعدی پس از دولت ترامپ را به واسطه این اقدام در یک دشمنی ناگزیر با ایران قرار خواهد داد.

تریتا پارسی در این تحلیل بیان می‌کند که درک پیشینه روابط این دو کشور تنها به آن دو بستگی نداشته بلکه از دیدگاه بیرونی به همان اندازه که به خشم و تعصب تصمیم‌گیرندگان واشنگتن و تهران بستگی دارد به تدابیر سایر قدرت‌های منطقه نیز بستگی دارد. رژیم صهیونیستی و عربستان سعودی برای مدتی بیش از دو دهه است که نگرانند روابط نزدیک ایران و آمریکا به زیان آن‌ها تمام شود و جایگاه مساعدشان در منطقه که هژمونی آمریکا برایشان فراهم کرده است، از بین برود.

وی در ادامه درباره منافعی که از طریق آمریکا نصیب این کشورها در منطقه می‌شود نوشت: تعداد کمی از تصمیم‌های آمریکا بوده‌اند که به طوری آشکار در راستای تمایلات رهبران اسرائیل و عربستان سعودی باشند و در عین حال به وضوح با تعریف معقول منافع ملی آمریکا در تقابل باشند و نمونه‌ای از آن، اقدام بی‌سابقه ترامپ برای تروریستی اعلام کردن نیروهای نظامی رسمی ایران است.

این تحلیل‌گر برای تشریح سیاست شکست خورده آمریکا در پشت اقدامی این چنینی علیه ایران نوشت: مایک پمپئو، وزیر امور خارجه مدعی است که این اقدام فقط اقدامی در ادامه "کمپین فشار حداکثری آمریکا علیه حکومت ایران" است اما خود این کمپین بر پایه این فرضیه غلط قرار دارد که تحریم‌ها ایران را مجبور به تسلیم شدن خواهند کرد؛ جورج دبل‌یو بوش این رویکرد را در پیش گرفت و شکست خورد. باراک اوباما نیز در نتیجه به کار بستن آن با شکست رو به رو شد.

تریتا پارسی دلیل بی‌تاثیر بودن این رویکرد قهری آمریکا را اقدام متقابل ایران بیان کرده و می‌نویسد: در هر دو مورد (تحریم‌ها در دوره جورج دبل‌یو بوش و اوباما) فشار آمریکا با فشار متقابل ایران مواجه شد.

به گفته وی ایران در سال ۲۰۰۳ به ندرت ۱۵۰ سانتریفیوژ داشت و هیچ ذخیره اورانیوم با غنای پایین در اختیار نداشت اما در زمان پایان دوره ریاست جمهوری بوش، ایران ۸۰۰۰ سانتریفیوژ و ۱۵۰۰ کیلوگرم اورانیوم با غنای پایین داشت که این مقدار برای ساخت بمب کافی بود. در مدت پنج سال ریاست جمهوری اوباما و شدید کردن تحریم‌ها علیه ایران، این کشور دارای ۲۲۰۰۰ سانتریفیوژ و ۱۰۰۰۰ کیلوگرم اورانیوم با غنای پایین بود.

در ادامه این تحلیل پارسی با ذکر این که اوباما می‌دانست که فشار حداکثری بر ایران، سرانجام یا به "دستیابی ایران به بمب هسته‌ای" منجر خواهد شد و یا این که "آمریکا ایران را بمباران خواهد کرد" و به تسلیم شدن ایران منتهی نخواهد شد.

این تحلیلگر در ادامه با ادعای این که اوباما با در نظر گرفتن این شرایط مذاکراتی مخفیانه با ایران در عمان انجام داد می‌نویسد که در این مذاکرات رویکردی در پیش گرفته شد که تا پیش از آن یک انتخاب به حساب نمی‌آمد و آن مصالحه بود؛ این رویکرد کارساز بود و انعطاف آمریکا منجر به انعطاف متقابل از سوی ایران شد، حسن نیست، حسن نیت به دنبال آورد و احترام موجب گشوده شدن مشت‌های گره شده در دو طرف شد. اما نرم شدن روابط میان ایران و آمریکا موجب ایجاد وحشتی در ریاض و تل آویو شد که پیش‌رفت هسته‌ای ایران نیز آن را به وجود نیاورد.

پارسی با بیان این که در حالی که کمپین فشار حداکثری هیچ‌گاه مسئله هسته‌ای را حل نکرد اما هدف واقعی اسرائیل و عربستان سعودی را برآورده می‌کرد که یا کشیدن آمریکا به سمت جنگ با ایران بود و یا به دام انداختن آمریکا در یک خصومت دائمی با ایران، معتقد است: این دو کشور محاسبه کردند که هر دو این نتایج موجب تغییر در بالانس قدرت منطقه به نفع آن‌ها و کیش و مات شدن رقیب جغرافیایی-سیاسی آن‌ها یعنی ایران در آینده‌ای قابل پیش‌بینی خواهد شد. بالاخره این برنامه هسته‌ای ایران نبود که موجب ترسشان شده بود بلکه تمایل تهران برای دستیابی به شیوه‌ای مسالمت آمیز در برابر واشنگتن بود که آن‌ها را وحشت‌زده کرده بود.

وی با در نظر گرفتن دلایل یاد شده نوشت: به همین دلیل قرار دادن نام سپاه پاسداران ایران در فهرست سازمان‌های تروریستی آمریکا اوج خواسته‌های آن‌ها را برآورده کرد. اگرچه خطرات کوتاه‌مدت این تصمیم نباید نادیده گرفته شود. سناتور رند پاول روز پنج‌شنبه گذشته نتوانست کاری کند که پمپئو تصدیق کند این اقدام باعث چراغ سبز نشان دادن به هدف‌گیری سپاه پاسداران در سوریه نخواهد شد و بنابراین با جدیت به او تذکر داد که "ما به شما اجازه نداده‌ایم به جنگ ایران بروید".

تریتا پارسی در ادامه تحلیلی که به گاردین ارائه کرده می‌نویسد: خصومت میان ایران و آمریکا بنیادین است. شبکه‌ای از واقعیت‌های سیاسی و قانونی آن را حل نشدنی می‌سازند. هر گاه واشنگتن و تهران خواسته‌اند بر اختلافات خود غلبه کنند خود را در حصار برخی اسناد سیاسی و قانونی یافته‌اند که اجازه نمی‌دهد از رنج و نارضایتی گذشته رهایی یابند. تروریستی اعلام کردن سپاه پاسداران خشت بزرگ دیگری بر دیواری قرار می‌دهد که میان این دو کشور فاصله انداخته است. اما بر خلاف اقدامات دیگر این تصمیم در اثر ذهنیتی برگشت‌ناپذیر از مرکزیت سیاسی کلانی ایجاد شده است که برای لغو کردن آن مورد نیاز است. بدون لغو کردن آن ایجاد راهی دیپلماتیک با ایران دور از ذهن است.

این تحلیل بیان می‌کند که این اقدام آمریکا برای کاهش مانور دولت‌های آینده آمریکا و برداشتن گزینه صلح از روی میز و وادار کردن رؤسای جمهور آینده این کشور به پذیرش ایده محصور شدن در یک موقعیت دائمی خصومت با ایران  طراحی شده است اگرچه دشمنی ادامه‌دار با کشوری مهم مانند آن (ایران) به هیچ شکلی در راستای امنیت ملی آمریکا نیست. در محاسبات اسرائیل و عربستان سعودی این به نفع آن‌هاست و ترامپ هم دوباره به جای توصیه جامعه اطلاعاتی و نظامی کشورش به نصیحت آن‌ها عمل کرد.

پارسی در ادامه بیان می‌کند: این اقدام (تروریستی اعلام کردن سپاه پاسداران) هرچه قدر هم که سیاست مدارانه‌ باشد شدت آن از تصمیم آمریکا برای مصالحه برد-برد با ایران کمتر است. توافق هسته‌ای ایران یک پیروزی دیپلماتیک بود و کاملاً منافع ملی آمریکا را رعایت می‌کرد اما به طرزی اساسی با استراتژی بزرگ آمریکا و طراحی هژمونی آن در خاورمیانه در تقابل بود. چرا که نشان می‌داد آمریکا حاضر است با ایران به توافق برسد به جای این که به دنبال فرمانبرداری آن و مجازاتش به خاطر مقابله با صلح آمریکایی باشد و اولین قدم به سمت از رده خارج کردن این ایده بود که آمریکا باید تحت هر شرایطی به خاورمیانه سلطه داشته باشد.

این تحلیل همچنین درباره اقدام اخیر آمریکا علیه ایران می‌نویسد: تروریستی اعلام کردن سپاه پاسداران ایران از طرف دیگر با بلندپروازی‌های هژمونیک آمریکا در تقابل نیست و مشکل واقعی این است. رویکرد پسا جنگ نرم آمریکا در برابر خاورمیانه خصومت‌های دائمی را کنار نمی‌گذارد و پذیرای آن‌ها است. ممکن است افراطی به نظر بیاید اما برآیند منطقی موضعی است که دیکته می‌کند آمریکا باید بر منطقه سلطه داشته باشد. خصومت‌ها و جنگ‌های بی‌پایان، نقص‌های این استراتژی نیستند بلکه برجسته‌ترین ویژگی آن هستند.

پارسی در  پایان نوشت: جلوگیری از دشمنی پرهزینه با ایران کافی نیست و بلندپروازی‌های هژمونیکی که به طور گریزناپذیری منجر به جنگ‌ها و دشمنی‌های دائمی می‌شوند باید جایگزین شوند.


ایسنا 
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
خبرهای مرتبط
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین