آفتابنیوز : حسن غفاری در گفتوگو با ایسنا میگوید: از آغاز پیدایش عکاسی این امر که عکاس سوژه عکاسی خود شود مورد توجه بوده است. این ایده در گذشته با دوربینهای سنگین اولیه توسط عکاسان حرفهای انجام شد و نمونه آن وجود دارد؛ البته در ابتدا سوژه شدن خود عکاس یک ابتکار بود و واکنشی کاملاً متفاوت و خاص در عکاسی محسوب میشد تا اینکه با ورود گوشیهای دوربیندار این امر عمومی شد.
او با بیان اینکه میتوان «سلفی» را از چند منظر بررسی کرد، بیان میکند: بعد از انقلاب دیجیتال وارد بعد تازهای از همگانی شدن عکاسی به عنوان یک کاربرد روزانه برای افراد شدیم و ابزارهایی برای این کار ساخته شد، حتی لنزهایی در موبایل طراحی شد که افراد بتوانند به این نیاز و خواسته شخصی خود بهتر پاسخ دهند. ابتدا میتوان به سلفی از لحاظ علوم اجتماعی که مربوط به منیت افراد است، نگاه کرد. فرد قصد دارد با عکس سلفی بگوید که در یک جای خوب و خاص بوده و یا فلان کار خاص را انجام داده است. در واقع قصد دارد تعریفی بدهد از آن لحظه سرخوشی، نگرانی و یا واقعه عجیبی که اطرافش رخ داده است. بدین صورت سندی از آنچه به او گذشته در فضای مجازی ارائه و اینگونه تعریفی از آنچه که میخواهد مردم درباره او بدانند نشان میدهد.
غفاری ادامه میدهد که یکی دیگر از رفتارهای مربوط به سلفی کری خواندن افراد در فضای مجازی برای یکدیگر است، خیلیها با پیدایش صفحات مجازی از قابلیتها و خوشیهای خود برای دیگران کری میخوانند و میخواهند با این کار دیده شوند.
آثار مخرب «سلفی» نتیجه فرهنگسازی نکردن است
این عکاس با بیان اینکه یکی دیگر از منظرهای برسی «سلفی» به آرزوی دیرینه بشر یعنی جاودانه بودن و اکسیری برای جوان ماندن، بازمیگردد، اظهار میکند: انسان همیشه به نوعی میل داشته عمری طولانی داشته باشد و جوان بماند ولی هیچ گاه در این امر موفق نبوده است. ولی اکنون توانسته بخشی از این خواسته خود را در عکس پیدا کند. از دههها قبل میبینیم که خیلی از افراد با بالا رفتن سنشان به عکاس خانه میروند و تصویر خود را قاب بزرگ میگیرند و روی دیوار خانه میگذارند تا عکس آنها به عنوان یادگاری و نشانی همیشگی از وجود آنها باقی بماند.
غفاری به این نکته که ابزار پیش از اینکه در کشور ما فرهنگ سازی شوند به دست مردم میرسند، اشاره میکند و ادامه میدهد: همه ما میدانیم که جامعه ما قبل از اینکه برای استفاده از ابزار تربیت شود و آموزش ببیند آن را به دست میگیرد. در صورتی که استفاده از یک سری امکانات به سوادی عمومی نیاز دارد. این امر که در دنیا حوادث و مرگهای زیادی به واسطه سلفی گرفتن اتفاق افتاده، واقعیت دارد. زیرا دوربینهای موبایل دارای لنز واید هستند. لنزهای واید اشیای نزدیک به ما را بزرگ و اشیای دور را کوچک نشان میدهد. درواقع فاصله را مقداری بیشتر از حد طبیعی به تصویر میکشد. به همین خاطر زمانی که افراد قصد عکس گرفتن با یک حادثه یا یک پرتگاه را دارند خود را آنقدر که باید به فضایی که میخواهند نزدیک نمیبینند و به همین جهت فاصلهشان را کمتر میکنند و در نهایت دچار آسیب دیدگی میشوند.
او همچنین درباره ارتباط جراحیهای پلاستیک و دوربینهای سلفی، میگوید: عکسهای سلفی باعث شده تا نان پزشکان جراحی پلاستیک در روغن باشد. چون بیشتر افراد با دوربینهای سلفی عکس میگیرند و قیافه آنها به دلیل خاصیت لنزهای واید به گونهای در تصویر دیده میشود که باب میل آنها نیست و اینگونه تصمیم میگیرند دماغ خود را عمل کنند و یا تغییرات دیگری در چهرهشان به وجود آورند. در نهایت نافرم بودن بعضی از اعضای صورتشان به آنها تلقین میشود و خود را زیر تیغ جراحی میبرند. این امر به دلیل آگاه نبودن از وجود لنز واید در دوربینهای موبایل است.
این عکاس ادامه میدهد: سازندگان دوربینهای موبایل بعضی از این مشکلات را با اضافه کردن یک عدسی یا یک حالت عکس برداری به اسم پرتره اصلاح کردهاند. اینگونه افراد میتوانند عکسهای خوشایندتری بگیرند. ولی ما به عنوان عکاس حرفهای پیشنهاد میکنیم همیشه برای عکس گرفتن دوربینمان را به فرد دیگری بسپاریم تا هم فاصله رعایت شود و هم با این کار بهانهای برای گفتوگو بین افراد ایجاد شود. امروزه در فضاهای گردشی دهها نفر را در حال سلفی گرفتن میبینیم که بدون اعتنا کردن به یکدیگر عکس میگیرند. ولی در گذشته برای عکس گرفتن از یک دیگر درخواست میکردیم و به این صورت صحبتی مطلوب بین مردم صورت میگرفت.
اگر «سلفی» هنر است پس عکس عابر بانکها هم هنری هستند
او در پاسخ به اینکه «سلفی» چه جایگاهی در هنر و عکاسی دارد، میگوید: از نظر من سلفی تنها یک عمل عکاسانه است و جایی در هنر ندارد، کسی هم که سلفی میگیرد عکاس نیست. شاید بعضی از افراد بخواهند توسط سلفی پیام خاصی را منتقل کنند ولی عامه مردم اینگونه نیستند و بیشتر قصد دارند به خواسته روحی خودشان پاسخ دهند. هنر یک تحول، موج و یا جریان و یک گویش بسیار قوی اجتماعی است و جامعه را متأثر میکند. حالا یک عکس کنار حادثهای مثل سیل جز اینکه احمقانه باشد هیچ پیام دیگری ندارد. ما ژانرهای مختلف عکاسی داریم ولی همه آنها لزوماً هنری نیستند. درست است که سلفی سواد بصری جامعه را افزایش داده ولی به این معنا نیست که با یک عکس سلفی و یا عکس با دوربین گوشی بتوان هنر خلق کرد.
غفاری ادامه میدهد: ما دنبال یک جریان هستیم. اگر شما یک تفکر یا یک احساس غریزی را دنبال میکنید و میخواهید آن را در قالب اثری هنری مثل عکس ارائه دهید، آن هنر است. ولی عکسهای عادی که میگیریم جایگاهی در هنر ندارند. اگر این عکسها هنر باشند پس عکس دوربینهای عابر بانک نیز هنری هستند.
این عکاس همچنین درباره تصاویر سلفی افراد مشهور در حال انجام کارهای مختلف میگوید: گاهی اوقات سلبریتیها یا صاحبان قدرت برنامههایی از پیش تعیین شده برای بیشتر مطرح شدنشان دارند که از زوایای مختلف از آنها فیلم یا عکس گرفته شود و به دست عموم برسد. ولی وقتی خودشان در حال انجام یک کار خیر سلفی بگیرند و آن را منتشر کنند، این امر به پاسخ دادن آنها به خواستههای شخصی و منیتشان بازمیگردد. درواقع این افراد از لحاظ روحی و روانی به تعریف و تمجید دیگران نیازمند هستند. سلفی یک رفتار هوشمندانه است. افراد توسط آن خود را در جامعه مطرح میکنند و یک تأثیر اجتماعی را برای خودشان تصاحب میکنند.
او در پایان درباره وضعیت فعلی خود بیان میکند: من نیز همانند دیگر مردم درگیر بیکاری و تورم اقتصادی هستم. سفرهای عکاسیام به دلیل نداشتن امنیت شغلی و جانی کم شده است. به دلیل رفتارهای غلط اجتماعی و سیاسی جامعه که بخشهایی از جامعه ما به واسطه رفتارهای تخریبی محیط زیستی چهل سالهمان دچار آسیب شد خیلی از ماها نیز دچار سیل عظیمی از بیکاری و فقر شدهایم و هیچ استفادهای از افرادی مثل ما در جامعه نمیشود. در یک جامعه هیچ سیلی بدتر از این نیست که افراد دانشگاهی و با تجربه آن در اوج پختگی و آمادگی کنار گذاشته شوند.