کد خبر: ۵۹۱۸۹۷
تاریخ انتشار : ۰۵ خرداد ۱۳۹۸ - ۱۰:۵۲

چرا حسن روحانی جریان سوم نشد؟

شش سال از حضور حسن روحانی در بالاترین مقام اجرائی می‌گذرد. او در حالی در سال ۹۲ به‌عنوان رئیس‌جمهور انتخاب شد که هر دو جناح اصلاح‌طلب و اصولگرا با کاندیدا‌های خود وارد میدان شده بودند؛ اما چرا روحانی نتوانست جریان سوم شود؟ نخواست یا نتوانست؟
آفتاب‌‌نیوز :
 برای رسیدن به این پرسش‌ها باید به مرام سیاسی او و اتفاقاتی که او را به صندلی ریاست‌جمهوری رساند و روند بعد از آن نگاه کرد. حسن روحانی در مسلک سیاسی خود تلاش کرده تا راه مرحوم آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی را پی بگیرد و مانند او میانه‌رو باشد.

مرحوم هاشمی همیشه یا مورد انتقاد این جناح بود یا آن جناح؛ اما چنان جایگاهی برای خود داشت که همیشه توانست در سیاست ایران باقی بماند و حذف نشود. حسن روحانی در سال ۹۲ با رد صلاحیت هاشمی‌رفسنجانی در انتخابات ماند تا در جدال اصولگرایان و اصلاح‌طلبان راه میانه را برود. حزب حامی او «اعتدال و توسعه» بود که افرادی مانند محمود واعظی، محمدباقر نوبخت، محمدرضا نعمت‌زاده، اکبر ترکان و فاطمه هاشمی‌رفسنجانی در رأس آن بودند و حسن روحانی نیز به آنان نزدیک بود.

شرایط انتخابات به گونه‌ای بود که در نهایت اصلاح‌طلبان به حمایت از روحانی پرداختند و او بر مسند ریاست‌جمهوری نشست. روحانی، هم شعار میانه‌روی و اعتدال را برگزیده بود و هم حمایت اصلاح‌طلبان را داشت؛ اما چه شد که نتوانست این پتانسیل را تبدیل به «جریان سوم» کند.
 
اگر محمود احمدی‌نژاد تعریف خود از «جریان سوم» را «نه این و نه آن» انتخاب کرده بود، حسن روحانی «هم این و هم آن» را انتخاب کرد و البته همین پاشنه آشیل او شد.
 
روحانی تلاش کرد هم به شعار‌های اصلاح‌طلبان پایدار بماند و هم از جناح اصولگرا در کابینه خود استفاده کند؛ اما عملکرد دولت او باعث شد تا با وجود پشتیبانی مجدد اصلاح‌طلبان از روحانی در انتخابات سال ۹۶، طیف طرفدارش کم‌کم به جمع منتقدان دولت او بپیوندد؛ هرچند شخصیتی مانند «اسحاق جهانگیری» به‌عنوان یک چهره اصلاح‌طلب به‌عنوان معاون‌اول او حضور داشت.

با‌این‌حال نتوانست عنصر مهم برای تبدیل‌شدن به «جریان سوم» را که همان رضایت و مقبولیت مردم را که عموما به خاطر طیف اصلاح‌طلبان و فراخوان رئیس دولت اصلاحات به او رأی داده بودند، برای خود نگه دارد.

کار تا جایی پیش رفت که سعید حجاریان، از تئوریسین‌های اصلاح‌طلبان، گفت: که: «ما با دکتر روحانی عقدی –به صورت ائتلاف- نبسته بودیم. ایشان وعده‌هایی به مردم دادند و مردم هم به دلیل همان وعده‌ها پای صندوق رأی رفتند».

سخنانی که با واکنش محمود واعظی، رئیس‌دفتر رئیس‌جمهور و از افراد نزدیک به روحانی مواجه شد و او گفت که دولت در انتخابات با اصلاح‌طلبان تندرو ائتلاف نداشته است. نکته‌ای که وجود داشت، این بود که برخی نبود موفقیت جریان سوم حسن روحانی را حزب اعتدال و توسعه اعلام کنند.
 
رئیس‌جمهوری تیم اقتصادی و حلقه اول اطراف خود را از میان همان حزب «اعتدال و توسعه» انتخاب کرد؛ اما شرایط بد اقتصادی، گرانی‌ها و نزول ارزش پول که بعد از خروج آمریکا از برجام، گریبان دولت روحانی را گرفت، باعث شد تا اقبال به سمت آنان کاهش یابد و تلاش برای حضور جریان سوم به صفر نزدیک شود.

اعتدال به‌مثابه یک مسلک سیاسی
البته باید به این نکته نیز توجه کرد که اعتدال یک روش و مسلک سیاسی است؛ نه یک جریان سیاسی. ناصر ایمانی، فعال سیاسی اصولگرا، در گفتگو با نامه‌نیوز درباره احتمال ایجاد جریان سوم بین جناح‌های سیاسی با نام «اعتدال»، گفته است: «زمانی که از جریان صحبت می‌کنیم، باید تعریف مشخصی از آن داشته باشیم.
 
اگر جریان به معنای یک نحله فکری که دارای خط مشی ایدئولوژیک است، باشد؛ پس جریانی به نام اعتدال نداریم. اینکه در هر دو جناح، یک‌سری از افراد معتدل هستند و خیلی رادیکال فکر نمی‌کنند، به معنای این نیست که این افراد، یک جریان هستند. هم در جریان اصلاح‌طلب، هم در جریان اصولگرا، طیف‌های رادیکال و معتدل را داریم».

او گفته بود: «اینکه تصور کنیم معتدلین هر دو جناح، با یکدیگر ائتلاف می‌کنند، شدنی نیست؛ چون دارای مبانی فکری متفاوتی هستند؛ نه شدنی است و نه مطلوب است. دلیلی هم ندارد دنبال این موضوع باشند.
 
الان دو جناح سیاسی داریم که مبانی ایدئولوژیک‌شان با یکدیگر اختلاف دارد. جریان سوم باید یک مبانی ایدئولوژیک سوم را به راه بیندازد. چون تاکنون متمایز نبوده و صرفا خواسته‌اند با تمایز بر خط مشی سیاسی و اجرائی، تمایز ایجاد کنند، تداوم نداشته‌اند و تغییر در این سطح نمی‌تواند ایجادکننده جریان سوم باشد».

مرتضی مبلغ، معاون سیاسی وزیر کشور دولت اصلاحات، نیز درباره شکل‌گیری جریان سوم گفته بود: «جریان‌های سیاسی یک پشتوانه اجتماعی، فرهنگی و تاریخی دارند و به‌تدریج شکل می‌گیرند و به‌این‌صورت نیست که یک گروه بیایند و روی یک جریان، اسمی بگذارد یا مثلا ائتلاف‌های فصلی و مقطعی بخواهد اسمش بشود جریان جدید! به نظرم این موضوع، ساده‌نگری در سیاست است. بالاخره جناح‌های سیاسی در کشور، جریانات ریشه‌داری هستند که دارای پایگاه اجتماعی‌اند».

او همچنین گفته بود: «اعتدال یک روش است و نه یک جریان و جناح سیاسی. این موضوع کاملا روشن است.
 
در انتخابات اخیر هم، هر دو جریان اصولگرا و اصلاح‌طلب، نامزد‌های خود را داشتند. در بین اصولگرایان هم، طیفی که معتدل است و از تندروی فاصله گرفته است، رویکرد متفاوتی را اتخاذ کرد و از آقای روحانی حمایت کردند. این مسئله مطرح نیست که در انتخابات جناحی به نام اعتدال به وجود آمده باشد.
 
روش دولت آقای روحانی، اعتدالی است و این موضوع نیاز بود؛ تا بر مبنای اقتضائات زمانی و آنچه در گذشته کشور را با بحران‌های متعددی روبه‌رو کرده بود، خارج بشویم؛ پس باید یک عقلانیت و اعتدال بر مدیریت اجرائی کشور حاکم می‌شد. کسانی که بخواهند از این روش، با نام یک جریان یاد کنند، به نظرم با خطای بزرگی روبه‌رو می‌شوند».

شخص حسن روحانی همیشه تلاش کرده تا رابطه خود را با بزرگان دو جناح مانند رئیس دولت اصلاحات و علی‌اکبر ناطق‌نوری حفظ کند و بر میانه‌بودن خود تأکید کند.
 
او راه مرحوم هاشمی‌رفسنجانی را پیش گرفته تا در میانه دو جناح حضور مؤثر داشته باشد؛ اما شرایط سیاسی و اقتصادی کشور و همچنین اتفاقات بین‌المللی به سمتی می‌رود که گویی باز هم مردم ترجیح می‌دهند به یکی از دو جناح اصلی کشور اعتماد کنند تا اینکه دوباره همه تخم مرغ‌های خود را در سبد یک جریان کم‌فروغ مانند «اعتدال» قرار دهند.

منبع: شرق
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین