آفتابنیوز : سیدحسین موسویان در مجله دانشگاه آمریکایی قاهره نوشت: «در نیمه دهه ۹۰ نیز مرحوم رفسنجانی به اینجانب مأموریت داد تا با ولیعهد وقت عربستان برای بهبود روابط مذاکره کنم. این مذاکرات محرمانه موجب توافقات مهم و بهبود روابط از نیمه دهه ۹۰ شد و تا حدود ده سال روابط حسنه بین دو کشور در چارچوب توافقات مذکور ادامه یافت. زمانی که روحانی رئیسجمهور شد، سیاستش بر این بود که بحران هستهای را از طریق دیپلماسی با قدرتهای جهانی حل کرده و روابط را با کشورهای عربی همسایه بهویژه عربستان بهبود بخشد که عربستان با اعدام شیخ نمر، این تلاش ناکام ماند.»
متأسفانه از زمان روی کار آمدن ملک سلمان در عربستان، ریاض روندی تقابلی را با ایران در پیش گرفته که در یکی از آخرین این اقدامات همراهی با تحریمهای ظالمانه ایران علیه نفت مردم ایران بوده است. به همین منظور «آرمان» در خصوص روند تقابلی سعودیها نسبت به ایران، آینده روابط میان تهران-واشنگتن گفتوگویی را با محمدهاشمی رفسنجانی، رئیس اسبق سازمان صداوسیما و ترتیب داده که در ادامه میخوانید.
با توجه به آنکه اخیراً حسین موسویان در خصوص مأموریتی که از جانب آیتا… هاشمی برای بهبود روابط میان تهران-ریاض به وی داده شده بود سخن گفته است، چه تفاوتی میان زمامداران کنونی و پیشین عربستان میبینید؟
در آن زمان ولیعهدی که از آن نام برده شده امیرعبدا… است. امیرعبدا… نسبت به سایر زمامداران سعودی فردی منصف و متفکر بود. وی بهدنبال تشنجآفرینی میان کشورهای منطقه نبود. بیشتر بهدنبال حل مسائل بود و علاقهمند به توسعه روابط با کشورهای اسلامی بود. وی ایدههای بسیار خوبی داشت، بهگونهای که بعد از کمپ دیوید در عربستان طرحی تحت عنوان فتح مطرح شد که در راستای کمپ دیوید بود، اما امیرعبدا… آن طرح را قبول نداشت. وی همچنین عادیسازی روابط میان ریاض-تلآویو را نمیخواست. مسائلی که در منطقه در جریان بود امیرعبدا… در جهت حل مسائل بود. مرحوم آیتا… هاشمی در آن زمان حسین موسویان را که سفیر وقت کشورمان در آلمان بود مأموریت یافت که با امیر عبدا… که در آن زمان ولیعهد سعودی بود گفت وگو کرده که چند مرتبهای این رایزنیها در مراکش و عربستان صورت گرفت. زمانی که زمینه مساعد شد در کنفرانس اسلامی که در سال ١٩٩١ برگزار شد، برخی از کشورهای منطقه نمیخواستند کنفرانس در تهران برگزار شود.
بنابراین کنفرانس در پاکستان برگزار شد و آیتا… هاشمی رفسنجانی در کنفرانس شرکت کرده و در آنجا حرکتی انجام دادند که خیلی ملک عبدا… را تحت تأثیر قرار داد. در آن زمان آیتا… هاشمی در مقام رئیسجمهور بودند و ملک عبدا… در جایگاه ولیعهد پادشاه سعودی بودند. قرار بود ملاقاتی میان این دو صورت گیرد، آیتا… هاشمی گفته بودند من به اتاق ملک عبدا… میروم، آیتا… هاشمی که در حین رفتن به اتاق ملک عبدا… بودند در میانه راه که ملک عبدا… متوجه شده بود که آیتا… هاشمی قصد دیدار با ایشان را دارد او هم به طرف محل اقامت آیتا… هاشمی حرکت کرده که در میانه راه این دو با یکدیگر برخورد کردند. این رفتار آیتا… هاشمی تأثیر فوقالعادهای روی ملک عبدا… گذاشته بود.
آیتا… هاشمی که برخوردار از هوش و ذکاوت بود در نحوه طرح مباحث و نشان دادن خطرات و ویژگیهای منطقه روش منحصربهفرد خود را داشت. پس از این دیدار هر دو قرار گذاشتند که نشست بعدی در تهران باشد، عبدا… اصرار داشت که زمان دیدار بهگونهای تنظیم شود که شما (آیتا… هاشمی) رئیسجمهور باشید. آیتا… هاشمی نپذیرفته بودند چون رئیس دولت تازه روی کار خواهد آمد. در ابتدای آغاز به کارش اگر با سران کشورها دیدار و تبادل نظر داشته باشد این برای منافع کشور و رئیسجمهور تازه بهتر است، بنابراین نپذیرفته بود. بنابراین اجلاس تهران ریاستش با رئیس دولت اصلاحات بود.
ملک عبدا… به تهران آمد و در اجلاس سران کشورهای اسلامی شرکت کرد و حضور عبدا… در تهران جایگاه بسیار مهمی در میان کشورهای عربی منطقه داشت و این روابط به این گونه پایهریزی شد و تا ١٠ سال روابط میان تهران-ریاض در حوزههای مختلف (سیاسی، اقتصادی و فرهنگی) بسیار خوب بود و مشکل اساسی میان دو کشور نبود و هر دو کشور مسلمان و برادر روابط بسیار نزدیکی داشتند، بهگونهای که احترام متقابل وجود داشت. بعد از آنکه ملک عبدا… در کسوت پادشاهی در عربستان قرار گرفت همان احترامی که برای آیتا… هاشمی قائل بود، ادامه داشت. حفظ و توسعه روابط میان دو کشور ادامه یافت همچنین ملک عبدا… درصدد توسعه روابط با کشورهایی همچون عراق و لبنان از طریق (به واسطه) ایران بود. بهدنبال آن بود که مسائل منطقه در چارچوب منطقه و نه خارج از آن حل شود.
بهرغم آنکه برخی از کشورها بهدنبال آن بودند که مسائل منطقه را توسط آمریکاییها حل کنند اما ایشان بهدنبال آن بود که مسائل در میان کشورهای منطقه حل و فصل شود. مساله رژیم صهیونیستی یکی از مسائل مهمی بود که بهعنوان یک دولت عربی و مسلمان ملک عبدا… مخالف روابط با رژیم صهیونیستی بود. تا زمانی که ملک عبدا… زنده بود هیچگونه روابطی میان تل آویو-ریاض نبود. بعد از مرگ ملک عبدا… و روی کار آمدن ملک سلمان، گروه جدید عمدتاً تحت تأثیر ایالات متحده و صهیونیستها بودند. بهگونهای که بده بستانهای محرمانه و پنهانی میان تل آویو-ریاض وجود داشت و از نظر کلان تحت تأثیر سیاستهای کاخ سفید قرار داشته و دارند. طبعاً آنها خواستار روابط نزدیک و دوستانه میان تهران-ریاض نبودند.
جبهه آمریکایی-صهیونیستی در پی آن بودند که در ادامه کمپ دیوید که در زمان انور سادات و کارتر انجام شده بود، مساله فلسطین را برای همیشه تمام کنند. مسألهای که با گفته حضرت امام (ره) مبنی بر اینکه فرموده بودند روز قدس روز اسلام است، آن را از یک مساله عربی خارج کرده و به مساله جهان اسلام مبدل کرده بودند. برای همین آمریکاییها سعی داشتند که این مساله را در دوره زمامداران تازه به انجام برسانند. بنابراین بهدنبال این طرح هستند، بهگونهای که شاهد هستیم، رژیم صهیونیستی روابط همهجانبهای را با عربستان و برخی از کشورهای حوزه خلیج فارس برقرار کرده است.
بنابراین مجموعه شرایط بهگونهای است که زحماتی که در دوره گذشته پادشاهی در عربستان کشیده شد و ساختاری که چیده شده بود توسط زمامداران نورسیده در عربستان بهم زده شد که نقطه اوج آن اعدام شیخ نمر از علما و بزرگان شیعه در عربستان بود که ایشان دارای جایگاه بسیار خاصی در این کشور بودند، بهگونهای که در دوره زمامداری ملک عبدا… احترام خاصی برای ایشان قائل بود. در زمان زمامداری ملک عبدا… ارتباط خوبی با شیعیان این کشور داشت و امکانات بسیار خوبی را برای شیعیان فراهم کرده بود.
ملک سلمان رویکرد تقابلی نسبت به شیعیان را در پیش گرفته و بهجای رابطه با کشورهای منطقه به سمت صهیونیستها سوق داده شدند و یکی از استراتژیهای صهیونیستها اسلامهراسی و ایرانهراسی بوده است. اما آنها موفق نخواهند بود چون تا حدود زیادی وضعیت جهان اسلام نسبت به گذشته تغییر کرده و آگاهی مسلمانان بیشتر شده و گرایش نسبت به شیعیان و آموزههای اهل بیت (ع) در میان کشورهای اسلامی زیاد شده و نه تنها در کشورهای اسلامی بلکه جهان افزایش یافته است. مکتب تشیع نه تنها بین کشورهای اسلامی بلکه در جهان در حال گسترش سریع است. مکتب تشیع بهدلیل دارابودن آرمانهای اسلامی، بهگونهای که در هیچ مکتبی نمیبینیم، در بین نخبگان جهان جایگاه بسیار ویژهای پیدا کرده و بحمدا… رو به توسعه بوده و نمیتوانند جلوی آن را بگیرند.
ملک سلمان در نشست افتتاحیه شورای همکاری خلیج فارس مدعی شده که ایران با توسعه برنامه هستهای و موشکهای بالستیک امنیت منطقه و جهان را به مخاطره انداخته است و در امور دیگر کشورها دخالت کرده و آزادی حملونقل انرژی را به خطر انداخته ادعاهای این چنینی را در چه چارچوبی میدانید؟
همچنان که همگان مشاهده کردهاند ملک سلمان مواضعش را از روی متون از پیش آماده شده میخواند، به عبارت دیگر آنچه که از زبان ملک سلمان خارج میشود مواضع وی نیست بلکه این سخنانی است که آمریکاییها و صهیونیستها میگویند. بهگونهای که میتوان گفت این مواضع توسط آنها نوشته شده و به دست ملک سلمان خوانده میشود. بنابراین موارد ادعایی مطرح شده توسط ملک سلمان مسائلی است که تهران بر سر آن با طرف آمریکایی طی سالیان اخیر در تضاد جدی قرار دارد. آمریکاییها و صهیونیستها مدام در تریبونهای مختلف همین سخنان و مواضع ادعایی را مطرح میکنند.
بهنظر میرسد ملک سلمان حتی معنای مطالبی را که از روی کاغذ میخواند نمیفهمد چون همچنان که گفته میشود دچار بیماری آلزایمر بوده و بیشتر شبیه عروسک خیمه شب بازی است. اما از سوی دیگر فرزندش محمد بن سلمان خواب پادشاهی در سرزمین عربستان را میبیند این مساله نیز با تحریک صهیونیستها و مدیریت آمریکاییها انجام میشود. بن سلمان با توجه به مشکلاتی که در صحنه داخلی و خارجی بهوجود آورد دیگر از آن موقعیت بینالمللی نیز برخوردار نیست. اعمالی همچون قتل جمال خاشقچی روزنامهنگار منتقد سعودی و اعدام شیعیان در عربستان، جنگ یمن تاریکترین برگ سیاه در کارنامه عربستان و همپیمانان این کشور است. یمن در حال تبدیل شدن به یک فاجعه انسانی بزرگ در سطح بینالمللی است.
کودککشی و عدم اجازه ورود غذا و دارو به یمن از سیاهترین برگها در تاریخ عربستان است. سعودیها در حال حاضر برای حفظ تاج و تخت و جان خودشان متوسل به آمریکا و رژیم صهیونیستی شدهاند. سعودیها توسط آمریکاییها تحقیر میشوند بهگونهای که ترامپ صراحتاً اعلام میدارد که اگر ما دست حمایتمان را از سعودیها برداریم بیش از چند هفته دوام نخواهند آورد. استراتژی سعودیها غلام حلقه به گوشبودن جناح تندرو و افراطی آمریکاییهاست.
این روند رفتاری سعودیها روند تازهای نیست، روندی است که چندین سال است که ادامه دارد مخصوصاً آنکه در سالهای اخیر پس از روی کار آمدن ترامپ مرتب از زبان سیاستمداران آمریکایی در سطوح مختلف شنیده میشود. بنابراین انتظاری از یک نوکر نمیتوان داشت. اما باید بدانیم که آمریکاییها هیچگونه اقدام ماجراجویانهای در منطقه نمیتوانند انجام دهند چون عربستان و رژیم صهیونیستی در منطقه بسیار آسیبپذیر هستند. اما تا میتوانند فرافکنی کرده و شعار میدهند.
با توجه به آنکه جان بولتون مدعی شده که اسناد دخالت ایران در حادثه فجیره را در اختیار شورای امنیت سازمان ملل متحد قرار خواهد داد، آمریکاییها از اتهامزنی به تهران چه اهدافی را دنبال میکنند؟
در ایالات متحده سیاست خاورمیانهای هر دو حزب دموکرات و جمهوریخواه تأمین امنیت رژیم صهیونیستی است. بیشک اگر در منطقه خاورمیانه تشنجی برپا شود آسیبپذیرترین رژیم در منطقه رژیم صهیونیستی است و از این نظر، بزرگترین ریسک این است که آمریکاییها بخواهند با ماجراجویی امنیت رژیم صهیونیستی را با مخاطره روبهرو کنند. آمریکاییها در سطح رسانهای مانور و جنگ تبلیغاتی به راه میاندازند اما در عمل به هیچ عنوان وارد یک کارزار جدی نمیشوند. هر نوع تشنج احتمالی با نابودی رژیم صهیونیستی همراه خواهد بود. چون این رژیم بسیار آسیبپذیر است.
بنابراین این گونه مواضع از سوی بولتونی که در میان گروهکهای تروریستی همچون منافقین شرکت میکند همانند کسی میماند که در حال غرق شدن است و دست به گریبان هر وسیلهای برای نجات خود میشود. اما از سوی دیگر زمانی که ترامپ به ژاپن سفر کرد، شاهد اصلاح بسیاری از مواضع قبلی او بودیم. در مجموع احتمال بروز جنگ بسیار بعید است، البته اقدامات ایذایی و فشار تبلیغاتی و روانی آنها ادامه خواهد داشت. در حوزه اقتصادی نیز تا جایی که بتوانند فشار وارد میکنند ولی موفق نخواهند شد. جدال ایران و آمریکا پیشینه طولانی دارد، از زمانی که حضرت امام (ره) در پاریس بودند و شاه از ایران رفت آمریکاییها زمانی که متوجه شدند که دیگر نمیتوانند شاه را بر اریکه قدرت نگه دارند و حضرت امام (ره) پیروز خواهند شد مقدمات کودتا توسط ژنرال هایزر ریخته شد، بهگونهای که هایزر به تهران آمد اما راه به جایی نبرد و تهران را ترک کرد.
بعد از پیروزی انقلاب کودتای نوژه و انواع و اقسام توطئهها توسط آمریکاییها طراحی شد، بهگونهای که حداقل تا ۱۸ مدل کودتا طراحی کردند اما هیچیک از توطئهها بر ضد ملت ایران موفق نبود. به همین ترتیب جنگ و تحریم را بر ملت بزرگ ایران تحمیل کردند که باز هم موفق نبودند. بنابراین جدال میان تهران-واشنگتن مساله دیروز و امروز نیست. آمریکاییها هزینههای بسیار کلانی بر ضد مردم ایران کردند اما در تمامی صحنهها شکست خوردند. آمریکاییها میلیاردها دلار در عراق و افغانستان هزینه کردند ولی در پایان نتوانستند بهرهای از آن ببرند. در حال حاضر نیز مساله به همین ترتیب است. اما آنها دست از حرکات ایضایی و تبلیغاتی بر نمیدارند. این هم تمام کاری است که آنها میتوانند انجام دهند و بیشتر از این کاری از دست آنها ساخته نیست.
اگر آمریکاییها سناریوی جنگ را دنبال نمیکنند، هدف واقعی واشنگتن از اعمال فشار بر مردم ایران چیست؟
مقامات کاخ سفید صراحتاً موضوع مذاکره را مطرح کرده و میکنند. بهنظر میرسد مذاکره نه به آن شکل مرسوم بلکه به شکل دیگر در حال انجام است. بهگونهای که مقام معظم رهبری یک سخنرانی ایراد میکنند ترامپ در سطح رسانهها پاسخ میدهد. همچنین زمانی که ترامپ موضعی را در تریبون مطرح میکند مقام معظم رهبری در تریبون رسمی پاسخ را ایراد میکنند. معنای مذاکره تبادل نظرات و دیدگاههاست.
طی روزهای گذشته مقام معظم رهبری صراحتاً اعلام کردند زمانی که مساله مذاکره مطرح میشود منظورشان آمریکا است و آمریکاییها از طرح این موضوع دو منظور دارند؛ اول توان دفاع موشکی و دوم نفوذ منطقهای ایران. ایشان صراحتاً اعلام کردند بر سر این مسائل وارد مذاکره نخواهیم شد. خواست آنها کاملاً مشخص است. ترامپ تمام تلاشش این است که قبل از انتخابات بتواند با ایران رابطهای (مذاکرهای) برقرار کرده تا بدین وسیله بتواند در دور دوم نیز به کاخ سفید راه یابد. در حال حاضر تمام تلاش تیم ترامپ و مشاورانش در این جهت است. حتی آنکه خود ترامپ اعلام کرده اگر جان بولتون افراطی تا انتها با تیم کاخ سفید همراه باشد احتمال شکست ترامپ وجود دارد.
بنابراین احتمال کنار گذاشتن بولتون در آیندهای نزدیک نیز دور از ذهن نیست. هدف ترامپ در حال حاضر رساندن خودش به کاخ سفید برای دور دوم است. لذا یکی از مهمترین راهها حل مساله و مذاکره با ایران است. اما به شکلی که ترامپ ورود پیدا کرده است مسئولان کشور در سطوح مختلف اعلام کردهاند این نوع مذاکرهای که طرف آمریکایی بهدنبال آن است برای کشور سم است.
آمریکاییها از فشار حداکثری به مردم ایران چه استراتژی مشخصی را دنبال میکنند؟
آمریکاییها بهدنبال آن هستند که با فشار حداکثری به مردم ایران به دولتمردان فشار وارد کرده تا آنها تن به خواست طرف آمریکایی که همانا مذاکره باشد بدهند. آنها بر این تصور اشتباه هستند و ملت ایران را همانند ملتهای دیگر فرض میکنند. آنها فکر میکنند که ملت ایران فریب سردمداران کاخ سفید را میخورند. اما ملت ایران در زمانهای مختلف و در زمانی که لازم است ورود کرده و از نظام خودشان دفاع میکنند نظام برای آنها مهم است و از آن حمایت میکنند.
آمریکاییها بهدنبال فشار مردمی هستند چون بیش از این از خارج از کشور نمیتوانند کاری کنند. در داخل دنبال تفرقه در میان گروهها و جریانهای سیاسی هستند و فشار از طریق مردم به مسئولان وارد کرده تا مسئولان خسته شده و تن به مذاکره دهند که چنین مسألهای هم به وقوع نخواهد پیوست. نه ملت و نه مسئولان ایران تابع آمریکا و ترامپ نخواهند بود. بنابراین مساله بین ایران و آمریکا مساله اساسی است. مشکلات بین ایران و آمریکا به این سادگیها قابل حل نیست. اگر آمریکاییها حسننیت داشته باشند و دست از فریبکاری بردارند، که این هم شرایطی دارد که در موارد مختلف به طرق مختلف مطرح شده است.
منبع: روزنامه آرمان