کد خبر: ۵۹۴۳۴۵
تاریخ انتشار : ۲۲ خرداد ۱۳۹۸ - ۰۹:۱۴

روایت کتاب جدید خاطرات هاشمی ‌رفسنجانی| حسن روحانی و سودای ناتمام سال ۷۵

روحانی پیش‌تر و در سال ۷۵ یعنی یک سال مانده به پایان دولت سازندگی مرحوم آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی، نیز سودای ریاست‌جمهوری بر سر داشت؛ سودایی که با شک و تردید همراه بود و در نهایت با انصراف همراه شد.
روایت کتاب جدید خاطرات هاشمی ‌رفسنجانی| حسن روحانی و سودای ناتمام سال ۷۵
آفتاب‌‌نیوز :

حسن روحانی، شش سال است بر صندلی ریاست‌جمهوری ایران تکیه زده و دومین دولت خود را هدایت می‌کند. او در سال ۹۲ و همچنین ۹۶ دو بار از سوی مردم به عنوان رئیس دولت انتخاب شده است، اما این همه ماجرای حسن روحانی و کرسی ریاست‌جمهوری نیست؛.

به گزارش شرق، روحانی پیش‌تر و در سال ۷۵ یعنی یک سال مانده به پایان دولت سازندگی مرحوم آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی، نیز سودای ریاست‌جمهوری بر سر داشت؛ سودایی که با شک و تردید همراه بود و در نهایت با انصراف او در آخرین روز‌های اسفند، ناکام ماند و این داستان یک سال پرفرازونشیب حسن روحانی است که از میان کتاب خاطرات سال ۱۳۷۵ مرحوم هاشمی‌رفسنجانی برداشته شده است. ۱۷ سال بعد روحانی توانست با شعار «اعتدال» بر صندلی ریاست دولت تکیه بزند.

آغاز سال با سودای ریاست مجلس

فضای سیاسی ایران در حالی وارد سال ۱۳۷۵ شد که ۱۰ روز قبل از نوروز، انتخابات پنجمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی برگزار شده بود و با آنکه حدود ۲۴ میلیون نفر، چیزی به اندازه ۷۱ درصد مردم در انتخابات شرکت کرده بودند، اما فقط دو نماینده از تهران با کسب اکثریت آرا به مجلس راه یافتند و انتخابات به دور دوم کشیده شده بود.

نفر اول منتخب تهران، علی‌اکبر ناطق‌نوری بود که ریاست مجلس چهارم را نیز برعهده داشت و از سوی جامعه روحانیت که حسن روحانی نیز در آن فهرست بود، حمایت می‌شد. اما نفر دوم فائزه هاشمی، فرزند مرحوم هاشمی‌رفسنجانی، بود که از سوی حزب تازه‌تأسیس کارگزاران سازندگی حمایت می‌شد.

جامعه روحانیت، آن روزگار را شکل می‌داد و حزب کارگزاران از طرف وزیران و معاونان دولت هاشمی تأسیس شده بود، پیروزی این حزب نوید شروع یک جریان سیاسی جدید را در کشور نشان می‌داد. این در حالی بود که مجمع روحانیون مبارز که چپ آن دوران بود، نتوانسته بود در انتخابات فهرستی ارائه کند و از فضای سیاسی کشور کنار گذاشته شده بود.

۳۱ فروردین سال ۷۵ قرار بر آن بود که مرحله دوم انتخابات مجلس پنجم برگزار شود. حسن روحانی که نایب‌رئیسی مجلس چهارم و همچنین دبیری شورای عالی امنیت ملی را برعهده داشت، نیز یکی از نامزد‌های جامعه روحانیت مبارز در شهر تهران بود. اما روحانی سال ۷۵ را به گونه‌ای دیگر آغاز کرد.

مرحوم هاشمی‌رفسنجانی در کتاب خاطرات این سال، به تاریخ دوم فروردین این‌گونه می‌نویسد: «.. خبر رسید محمد روحانی، پسر دکتر حسن روحانی، در اثر حادثه‌ای فوت کرده است. با ایشان تلفنی صحبت کردم، خیلی متأثر بود و گفت، دیشب در خانه با گلوله‌ای کشته شده است. ظواهر نشان می‌دهد که احتمالا در حال وررفتن با اسلحه، از دست خودش در رفته، ولی احتمالات دیگر هم مطرح است؛ در حال بررسی هستند. پیام تسلیتی برای پخش فرستادم».

حسن روحانی سال جدید را با غم ازدست‌دادن پسر ۱۸ ساله‌اش آغاز می‌کند و حتی در آستانه انتخابات مرحله دوم مجلس، راهی بیمارستان می‌شود. مرحوم هاشمی یک هفته قبل از برگزاری انتخابات در تاریخ ۲۴ فروردین نوشت: «.. شب دکتر مرندی وزیر بهداشت اطلاع داد که دکتر حسن روحانی را به خاطر احساس درد در قفسه سینه، به بیمارستان قلب برده‌اند و قرار شده برای معاینات کامل دو روز بماند. تلفنی احوال‌پرسی کردم؛ حالشان بد نبود...».

آخرین روز فروردین آن سال، مرحله دوم انتخابات برگزار شد و ۱۳۴ نفر دیگر از «جامعه روحانیت مبارز» و ۹۰ نفر از «حزب کارگزاران سازندگی» وارد مجلس پنجم شدند. حسن روحانی نیز که در همه دوره‌های قبل در مجلس حضور داشت و در مجلس چهارم نایب‌رئیس بود، به مجلس پنجم نیز راه پیدا کرد. او البته همان شب با گلایه به پیش رئیس‌جمهوری رفته بود.

آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی در خاطره روز اول اردیبهشت نوشت: «.. شب دکتر حسن روحانی آمد. از عمل سپاه در حذف اسم او و محمدجواد لاریجانی از لیست ناراحت بود و برای نحوه کار در مجلس آینده صحبت شد...» مرحوم هاشمی در تاریخ چهارم اردیبهشت نیز نوشت: «.. دکتر حسن روحانی آمد. راجع به مدیریت مجلس آینده صحبت کردیم. قرار شد با رهبری هم در این مورد مذاکره کنند».

این‌گونه که از خاطرات هاشمی‌رفسنجانی استنباط می‌شود، روحانی با آنکه به همراه حجت‌الاسلام ناطق‌نوری در یک فهرست به مجلس راه پیدا کرده بود، اما از طرف برخی تلاش می‌شده تا او نیز برای ریاست بر مجلس پنجم اقدام کند. این درحالی بود که حزب کارگزاران و نمایندگانشان به عنوان رقیب جدی برای کسب کرسی ریاست قوه مقننه حضور داشتند.

هاشمی‌رفسنجانی در تاریخ هشتم اردیبهشت نوشته است: «آقای محمدرضا فاکر (نماینده منتخب مشهد) آمد. از وضع آینده مجلس با احتمال اختلاف نظر بین آقای حسن روحانی و آقای ناطق‌نوری، اظهار نگرانی کرد و از من خواست برای جلوگیری از اختلاف کمک کنم...». هاشمی یک روز بعد نوشت: «آقای محسن نوربخش (رئیس کل بانک مرکزی) آمد... از فشار‌هایی که برای ریاست مجلس هست، اظهار نگرانی کرد و خواست که آقای حسن روحانی را تقویت کنیم».

آیت‌الله هاشمی در چنین مقطعی با چالش مهمی روبه‌رو شده بود؛ از طرفی دل در گرو جامعه روحانیت مبارز داشت که علی‌اکبر ناطق‌نوری به عنوان رئیس مجلس چهارم و سرلیست آن‌ها به مجلس پنجم راه پیدا کرده بود و از طرفی از او می‌خواستند از حسن روحانی به عنوان دیگر عضو این جامعه و دبیر شورای امنیت ملی که خود به او چنین حکمی داده بود، حمایت کند. سوی سومی نیز وجود داشت؛ حزب کارگزاران که از درون دولت هاشمی شکل گرفته بود نیز داعیه ریاست داشت و عبدالله نوری را برای ریاست کاندیدا کرده بود.

تردید برای ریاست مجلس

اما به نظر می‌رسد حسن روحانی در آن مقطع برای نامزدی ریاست بر مجلس دچار دودلی بود. مرحوم هاشمی در تاریخ ۱۹ اردیبهشت آن سال نوشت: «دکتر حسن روحانی (دبیر شورای‌عالی امنیت ملی و نایب‌رئیس مجلس) آمد درباره ریاست مجلس پنجم صحبت شد؛ برای نامزدشدن تردید جدی دارد». در ششم خرداد نیز این‌گونه آورده است: «.. آقای حسین مرعشی (نماینده کرمان) آمد. پیشنهاد داشت، کاری کنم که آقای حسن روحانی، نامزد ریاست مجلس شود».

اما پیشنهاد مرعشی که از بنیان‌گذاران حزب کارگزاران سازندگی نیز بود، نه به‌خاطر شخص حسن روحانی، بلکه برای آن بود که این‌گونه رأی نمایندگان راست‌گرا بین ناطق‌نوری و روحانی تقسیم شود تا نامزد آنها؛ یعنی عبدالله نوری کرسی ریاست را به دست آورد. خاطرات مرحوم هاشمی‌رفسنجانی نیز نشان می‌دهد که رقابت اصلی بین علی‌اکبر ناطق‌نوری و عبدالله نوری بوده است و کاندیدای اصلی جناح راست نیز ناطق‌نوری بود.

او در روزنوشت ۱۳ خرداد نوشته است: «آقای محمد موحد (نماینده گچساران) آمد. از نتایج انتخابات هیئت‌رئیسه موقت مجلس که ساعتی قبل تمام شده، ناراحت بود. آقای علی‌اکبر ناطق‌نوری با ۲۷ رأی از آقای عبدالله نوری پیش افتاده است. معلوم شد که جمع کارگزاران و همراهانشان، ۱۰۵ رأی قابل اعتماد دارند.

جمعی از همراهانشان، به ادله رأی به جناح مقابل داده‌اند و جمعی را هم شورای نگهبان در جریان بررسی نتایج انتخابات حذف کرده و از سویی، آن‌ها نتوانسته‌اند کاندیدای موردنظرشان را که آقای حسن روحانی بوده است، برای ریاست معرفی کنند». با نزدیک‌شدن به انتخابات هیئت‌رئیسه مجلس، حسن روحانی تصمیم می‌گیرد که کاندیدای ریاست نشود و بخت خود را بار دیگر برای نایب‌رئیسی بیازماید.

هاشمی‌رفسنجانی در ۲۶ خرداد سال ۷۵ نوشت: «عصر دکتر حسن روحانی آمد. راجع به مجلس و آینده و مذاکرات پارلمان و موانع پیشرفت کار صحبت شد؛ مایل بود که نامزد ریاست مجلس شود، به ملاحظه نظر رهبری منصرف شده است».

در نهایت انتخابات هیئت‌رئیسه مجلس پنجم برگزار شد و حجت‌الاسلام ناطق‌نوری که رأی اول مردم تهران را هم به دست آورده بود، با ۱۳۴ رأی نمایندگان مجددا به ریاست مجلس برگزیده شد و حسن روحانی نیز به‌عنوان نایب‌رئیس انتخاب شد. این دو تا آخر مجلس پنجم نیز ریاست و نایب‌رئیسی مجلس را حفظ کردند. نکته جالب اینکه عبدالله نوری که به‌عنوان نامزد حزب کارگزاران و چپ‌گرایان آن روز رقابت را برای ریاست بر مجلس پنجم باخته بود، دو سال بعد به‌عنوان وزیر کشور دولت اصلاحات در همان مجلس استیضاح و برکنار شد.

آغاز تلاش‌ها برای ریاست‌جمهوری

نیمه سال ۷۵، کم‌کم زمزمه‌ها برای انتخابات ریاست‌جمهوری سال بعد نیز شروع و رایزنی‌ها آغاز می‌شود. حضور گسترده مردم در انتخابات مجلس و همچنین رأی مناسب حزب کارگزاران، هر دو جناح سیاسی کشور را به این سمت سوق داده که انتخابات را با جدیت دنبال کنند.

مرحوم آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی، آخرین سال ریاست‌جمهوری خود را طی می‌کرد و بر اساس قانون نمی‌توانست برای بار سوم کاندیدا شود، پس موقعیت مناسبی بود که فعالان سیاسی از او مشاوره بگیرند. هاشمی در تاریخ ۲۴ مرداد می‌نویسد: «آقایان محمدعلی مرعشی، محمدرضا فاکر، جواد لاریجانی و دکتر موسی زرگر آمدند.

گفتند از سوی نمایندگان جناح روحانیت مبارز در مجلس اعزام شده‌اند که نظرات من را درباره انتخابات ریاست‌جمهوری آینده بگیرند. گفتم با رهبری مشغول مذاکره و مشاوره هستیم. مایل نیستم قبل از به‌نتیجه‌رسیدن مذاکراتمان، اظهارنظر داشته باشم ... گفتند از میان نامزد‌های احتمالی، آقای ناطق‌نوری را ترجیح می‌دهند و نگرانی از نامزدشدن آقای ری‌شهری دارند که بخشی از آرای این جناح را می‌برد.

برای جلوگیری از حضور رقبایی مثل آقایان علی‌اکبر ولایتی و حسن روحانی که باعث تقسیم آرای این جناح می‌شوند، استمداد داشتند».

حسن روحانی با آنکه از جمله افرادی بود که به جامعه روحانیت مبارز نزدیک بود، اما در آن مقطع زمانی، جناح راست در تلاش بود تا ناطق‌نوری را برای جانشینی هاشمی‌رفسنجانی معرفی کند، همین نیز روحانی را دچار تردید جدی کرده بود. هاشمی در ۲۶ شهریور نوشته بود: «شب دکتر حسن روحانی آمد. درباره انتخابات ریاست‌جمهوری صحبت کردیم. مایل است نامزد شود، ولی مشکلات جدید در راه می‌بیند. جلسه با تردید تمام شد».

کاندیداشدن روحانی و رقابت با ناطق‌نوری فقط یک بُعد ماجرا بود، چراکه جناح مقابل نیز خود را برای انتخابات آماده می‌کرد. کارگزاران سازندگی، در انتخابات مجلس پنجم کرسی‌های زیادی به دست آورده بود و همین باعث شده بود تا به فکر به‌دست‌آوردن کرسی ریاست‌جمهوری هم باشد.

از طرفی مجمع روحانیون مبارز نیز که نتوانسته بود در انتخابات مجلس پنجم شرکت کند، خود را آماده می‌کرد که با یک کاندیدای قوی وارد کارزار انتخابات شود و امید داشت تا بتواند میرحسین موسوی، نخست‌وزیر دوران جنگ را به صحنه بیاورد.

همین می‌توانست دلیل مهمی برای تردید حسن روحانی باشد.۲۵ مرداد، جلسه مرکزی جامعه روحانیت مبارز برگزار می‌شود و هاشمی‌رفسنجانی نیز در آن شرکت می‌کند. او درباره آن جلسه نوشت: «شب شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز تهران جلسه داشت. اکثریت اصرار داشتند که برای آقای علی‌اکبر ناطق‌نوری به‌عنوان نامزد مورد حمایت در انتخابات ریاست‌جمهوری رأی‌گیری شود.

آقای دکتر حسن روحانی هم احتمال نامزدشدن خودش را مطرح کرد؛ نگران این اختلاف و نیز رقابت آقای ری‌شهری و آقای میرحسین موسوی هستند. قرار شد ابتدا با جامعه مدرسین حوزه علمیه قم صحبت و مشورت شود و سپس در جلسه بعد رأی‌گیری شود».

تردید‌ها برای روحانی چنان زیاد است که به ملاقات مقام معظم رهبری هم می‌رود. هاشمی در هفتم مهر درباره این ملاقات نوشت: «عصر با دکتر حسن روحانی درباره نامزدی در انتخابات ریاست‌جمهوری آینده صحبت شد. مذاکراتش با رهبری را گزارش کرد و استنباط داشت که موافقت صریح نبوده؛ گرچه مخالفت هم نبوده و با توضیحات من قانع شد که مخالفت ندارد، ولی تردید از این جهت دارد که اگر جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، هر دو از رقیب حمایت کنند، به ضرر اوست و از این جهت، هنوز مردد است».

ورود رقبای سرسخت

با آنکه میرحسین موسوی در آبان آن سال اعلام کرد در انتخابات شرکت نخواهد کرد؛ اما روحانی می‌دانست برای رقابت و پیروزی در انتخابات باید همه رأی‌ها را در یک سبد ریخت و همین باعث شده بود برای شرکت در انتخابات همچنان دچار تردید باشد، چراکه می‌دانست راست‌گرایان، ناطق‌نوری را به او ترجیح خواهند داد؛ همان‌گونه نیز شد و جامعه روحانیت مبارز در آبان‌ماه در جلسه‌ای که هاشمی رفسنجانی در آن حضور نداشت، رسما اعلام کرد کاندیدای آن‌ها برای جانشینی هاشمی، ناطق‌نوری است.

اعضای «مجمع روحانیون مبارز» نیز نام «سیدمحمد خاتمی» را پیش کشیده بودند و تلاش می‌کردند هم خودشان برگردند و هم او به صحنه سیاست ایران برگردد.

کمتر از شش ماه مانده به دوم خرداد ۷۶، جناح‌های سیاسی کشور در حال آرایش‌گرفتن و مهیاشدن برای کارزار انتخابات هستند و همان‌گونه که آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی در تاریخ ۲۶ دی نوشته، با حسن روحانی درباره مسائل انتخاباتی مذاکره کرده است.

دو هفته بعد هاشمی‌رفسنجانی از تمایل مقام معظم رهبری برای کاندیداتوری دو نفر از یاران نزدیک خود خبر می‌دهد. او در روزنوشت ۱۴ بهمن، این‌گونه آورده است: «افطار مهمان رهبری بودم... ایشان علاقه‌مند است که دکتر حسن حبیبی و یا دکتر حسن روحانی نامزد شوند».

حسن روحانی، به‌عنوان دبیر شورای امنیت ملی جزء حلقه نزدیکان رئیس‌جمهوری محسوب می‌شد و حالا علاوه بر رقیبی مانند ناطق‌نوری که نایب‌رئیسی او را در مجلس بر عهده داشت، رقیبی، چون حسن حبیبی را نیز در پیش‌رو می‌دید؛ اما شواهد نشان می‌داد که حبیبی تمایلی برای رئیس‌جمهورشدن ندارد.

او از ابتدای روی‌کارآمدن دولت هاشمی‌رفسنجانی، معاونت اول ریاست‌جمهوری که به‌نوعی جایگزین نخست‌وزیری شده بود (اما مسئولیت اجرائی چندانی نداشت) را بر عهده گرفته بود. حبیبی در کابینه هاشمی شخصیتی فراجناحی و مورد اعتماد و اقبال حکومت و مردم بود. او البته سابقه نامزدی در اولین انتخابات ریاست‌جمهوری در سال ۵۸ را در کارنامه خود داشت؛ اما با آنکه حزب جمهوری اسلامی از کاندیداتوری او حمایت کرد، در نهایت در جایگاه سوم قرار گرفت.

حبیبی از جمله افرادی بود که در نوشتن پیش‌نویس قانون اساسی جمهوری اسلامی نقش داشت و سابقه حضور در مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان را نیز داشت و تجربه وزارت در وزارتخانه‌های «دادگستری» و «فرهنگ و آموزش عالی» را داشت.

تمام این‌ها باعث شده بود هم از سوی مقام معظم رهبری برای جانشینی هاشمی‌رفسنجانی تشویق شود و هم حزب کارگزاران سازندگی او را جزء نامزد‌های خود قلمداد کند؛ بااین‌حال و با وجود حمایت‌هایی که از حبیبی شد، او به این درخواست‌ها جواب منفی داد و باعث شد حزب کارگزاران به‌سوی سیدمحمد خاتمی برود.

حسن روحانی همچنان از احتمال کاندیداشدنش و تردید‌ها می‌گفت. هاشمی‌رفسنجانی در ۱۹ بهمن نوشت: «شب دکتر حسن روحانی آمد... درمورد احتمال نامزدی ایشان در انتخابات هم مشورت کرد. گفت: آقای علی لاریجانی به ایشان گفته که رهبری هم مایل‌اند ایشان هم نامزد شود. احتمال می‌دهد که با هدف جلوگیری از پیروزی جناح چپ است؛ به جایی نرسیدیم. قرار شد بیشتر بررسی شود تا معلوم شود چه کسی و چه جناحی از ایشان حمایت می‌کنند».

پایان تردید‌ها

اسفند ۷۵ که رسید، تکلیف دو جناح چپ و راست آن دوران برای انتخابات مشخص بود. ناطق‌نوری، حمایت «جامعه روحانیت مبارز» و «جامعه مدرسین حوزه علمیه قم» و بسیاری از افراد شاخص را پشت سر می‌دید و سیدمحمد خاتمی نیز کاندیدای «مجمع روحانیون مبارز» و «حزب کارگزاران سازندگی» و اقشار مردم شده بود تا بخت خود را در دوم خرداد سال بعد بیازماید. همین باعث شده حسن روحانی نیز به این نتیجه برسد که در این رقابت دوقطبی شانس چندانی برای پیروزی ندارد.

مرحوم هاشمی‌رفسنجانی در تاریخ سوم اسفند نوشت: «حسن روحانی آمد... هدف اصلی او از ملاقات، مشورت درباره نامزدی برای ریاست‌جمهوری بود. فردا با رهبری قرار ملاقات دارد و مطلع شده که ایشان مایل است دکتر حبیبی و یا دکتر روحانی نامزد شوند. مشکلش این است که با مطرح‌شدن آقای سیدمحمد خاتمی، احتمال پیروزی کمتر شده است».

دو روز بعد نیز نوشت: «آقای حسن روحانی، گزارش مذاکره با رهبری درمورد انتخابات را تلفنی داد که پیشرفتی نداشته؛ با اظهار تمایل به شور و هیجان بیشتر در انتخابات برای حضور مردم». یک هفته طول کشید تا حسن روحانی دست از تردید بردارد. مرحوم هاشمی در روزنوشت ۱۱ اسفند نوشت: «شب دکتر روحانی آمد و درباره احتمال نامزدی برای ریاست‌جمهوری مشورت کرد و سرانجام گفت: نامزد نخواهد شد»؛ و این‌گونه سال پرماجرای حسن روحانی نیز به پایان رسید، او که سال ۷۵ را با تردید رقابت با ناطق‌نوری برای ریاست بر مجلس شروع کرده بود، در نیمه سال عزم کرد جایگزین هاشمی‌رفسنجانی در ریاست‌جمهوری شود، اما با داغ‌شدن رقابت ناطق نوری و سیدمحمد خاتمی ترجیح داد بر تردید‌های خود غلبه کند و همچنان نایب‌رئیس مجلس و دبیر شورای امنیت ملی بماند؛ اما مردم در انتخاب نامزد خود تردیدی نداشتند و به نامزد محبوب خود رأی ۲۰ میلیونی دادند تا ایران وارد فضای سیاسی جدیدی شود. ۱۷ سال بعد در خرداد سال ۹۲ روزگار چرخ‌ها خورده بود و حسن روحانی در قامت کاندیدای ریاست‌جمهوری حمایت مرحوم هاشمی و سیدمحمد خاتمی و اصلاح‌طلبان را پشت خود می‌دید و در نهایت توانست ردای ریاست‌جمهوری ایران را بر تن کند.

منبع: شرق
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
خبرهای مرتبط
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین