فریدون مجلسی تحلیلگر روابط بینالملل در یادداشتی، نوشته است: خواستم بنویسم «آیا میانجیگریها کارساز خواهد بود؟»، دیدم پادرمیانی اگرچه عامیانهتر به نظر میرسد اما درباره مشکلات و موانع رابطه ایران و آمریکا -که برای میانجیگری حالت رسمیتر و حقوقیتری قائل است و نیاز به نوعی تفاهم و بلکه توافق طرفین دارد- در شرایط کنونی امکانپذیر به نظر نمیرسد. محمدجواد ظریف در آخرین مصاحبه مطبوعاتی خود مسئله را کاملاً ساده و روشن مطرح کرد: «اصلا ما نه تمایل به رابطه با آمریکا داریم، نه نیازی به آن داریم و نه کاری به کار آنها داریم. تحریم اقتصادی را تروریسم اقتصادی میدانیم». بهعبارتدیگر میگوید ما اصلاً نمیخواهیم با شما طرف باشیم، چرا دست از سر ما برنمیدارید؟ سخن بسیار ساده و منطقی به نظر میرسد، به شرط آنکه رابطه دو کشور معادلهای تکمجهولی باشد؛ «با ما رابطه نداشته باشند، تحریم هم نکنند!» اما مسئله این است که رابطه متقابل دو کشور یک معادله نیست، مجموعهای از معادلات منطقهای و روابط چندجانبه دو کشور مطرح است، با مجهولات بسیار و با سابقهای ۴۰ ساله. ای کاش میشد پاسخ معادله تکمجهولی ظریف را یافت و مسائل را با یک پنچرگیری جزئی حل کرد اما چنین نیست. در این مسئله اسرائیل هم وجود دارد که در نگرش غالب سیاست خارجی جمهوری اسلامی، وضعیت روشنی دارد.
مسئله عوضشدن رنگ مسئله عرب -اسرائیل پس از چهار جنگ بزرگ و دوران ۴۰ ساله جنگهای مزمن مطرح است که ظاهراً آنها را خسته کرده و ترجیح میدهند بار آن را بر دوش ایران بیندازند و خودشان در سایه همکاری با اسرائیل بیارامند و بهجای تحمل هزینههای جانی و مالی، راه توسعه اقتصادی در پیش بگیرند و ایران را دشمن اصلی بنامند. مسئله تداوم چالش دو طرف مطرح است که ابعاد عملیاتی آن از لبنان و سوریه و عراق تا یمن گسترده است. مسئله حضور ایران در لبنان، غزه، سوریه و عراق مطرح است که اسرائیل آن را تهدیدی برای بقای خود تلقی میکند. اگر مسائل ناشی از اشغال سفارت آمریکا در آغاز انقلاب را کنار بگذاریم، آمریکا خودش با ایران مستقیماً مسئلهای ندارد. نه اختلاف مرزی دارد نه طلبی و نه تهدیدی از جانب ایران خاک آمریکا را تهدید میکند. اما مسئله اصلی باقی میماند و مسئله اصلی این است که آمریکا نزدیکترین متحد و ضامن بقای اسرائیل و متعهد به رفع تهدید از آن است. آیا میانجی میخواهد به ایران بگوید این مسئله را نادیده بگیرد؟ یا از آمریکا میخواهد دست از حمایت از «هویت جعلی اسرائیل» بردارد و کاری به کار منطقه نداشته باشد؟ در میانجیگری معمول است که یک طرف قدمی برمیدارد یا مواضعش را تعدیل میکند و طرف دیگر قدمی دیگر. در اینجا طرف ما کیست؟ اگر آمریکا وکیل و قیم و حامی اسرائیل است و از طرف آن سخن میگوید و تهدید میکند، تکلیف نگاه ایران به اسرائیل روشن است. اگر دعوایی جمعی است که طرف اصلی آن فلسطین و اعراب هستند، بازهم ظاهراً برای ایران تفاوتی نمیکند و مسئله فلسطین را فراتر از مسئله عربی میداند.
وقتی شرایط یا پیششرطهای پمپئو بررسی شود، میبینیم در ردیف آخر به مسئله اصلی یعنی اسرائیل رسیده است و همچنان مدنظر آمریکاست. میدانیم در سیاست، اصل با عملگرا بودن و ترجیح منافع ملی به مسائل دیگر است. درعینحال دفاع از اصول و ارزشها باید در قالبی جمعی همراه با ذینفعان اصلی و در شرایطی قابل دفاع و کمزیان دنبال شود. اکنون که رقیب به مذاکره همراه با فشار روی آورده است، باید با تمرکز بسیار بالا و ایجاد صدای واحد برای استفاده از ظرفیتها با مسئله مواجه شده که متضمن کسب امتیاز یا دفع زیان است.