تئاتر شهر، محیطی که یادآور خاطرات شیرین و به یادماندنی از فعالیتهای هنری سالهای نه چندان دور در زمینه انواع و اقسام هنرهای نمایشی است، چند سالی است که حال خوشی ندارد، تئاتر شهر انگار درد دارد، دردی فروخفته که دیگر به استخوان رسیده است، گویی داستان این مرجع و مامن هنرمندان هم سرنوشتی تلخ دارد که پایانی جز نابودی برایش نمیتوان متصور شد، درست مانند تمام آن تراژدیهایی که در سالنهایش روی صحنه رفتند.
غمانگیر است که انگار کسی یا سازمانی هم بنا ندارد حال نامساعدش را بهبود ببخشد یا برای مدتی مسکنی برای دردش پیدا کند تا شاید بار دیگر تئاتر شهر و محیط پیرامونش صلابت گذشته خود را بازیابد و در یکی از پرترددترین خیابانهای تهران خودنمایی کند، اما حیف که انگار نه گوشی شنواست و نه چشمی بینا.
سالهاست که این محیط بیشتر از آنکه محل برگزاری رخدادهای فرهنگی و هنری باشد، به نمونه عینی برای مشاهده انواع و اقسام معضلات اجتماعی تبدیل شده است و در تازهترین نمونه هم درگیری مسلحانه دو نفر باهم در حاشیه تئاتر شهر حسابی سر و صدا کرد تا بار دیگر این منطقه به کانون توجهها تبدیل شود.
این اتفاق اولین بار نبوده است و مسلما با ادامه این وضعیت آخرین بار هم نخواهد بود، اتفاقی که از همان دقایق نخست که اخبارش پخش شد و واکنشهای مختلف اهالی هنر و خانواده بزرگ تئاتر را به همراه داشت.
نخستین واکنش از سوی هیات مدیره خانه تئاتر
مطابق انتظار همه منتظر صدور بیانیه یا واکنش هنرمندان فعال در زمینه مسایل صنفی بودند و دیری نگذشت که هیات مدیره خانه تئاتر نامه سرگشادهای را در واکنش به این اتفاق نامبارک خطاب به شهردار تهران منتشر کرد.
این هیات مدیره در نامه خود با اشاره به اینکه این خانه (تئاتر شهر) دیگر امن نیست، محقق نشدن تذکراتشان را عامل رخ دادن چنین اتفاقی دانستند. در واقع اعضای هیات مدیره خانه تئاتر معتقد بودند که بیتوجهی به خواستههای معمولِ خانواده تئاتر، زیباترین و فرهنگیترین مکانِ این شهر را به زشتترین نقطه آن بدل کرده است.
همچنین در بخش دیگری از نامه آمده بود: «اگر دیروز اقدام کرده بودیم، امروز با چنین فاجعهای مواجه نبودیم.»
در پایان نامه هم از شورای اسلامی شهر تهران و شهردار وقت خواستهاند: «در اسرعِ وقت، تئاترشهر را به حال هوای سابقِ آن بازگردانده و همه دستفروشان را برای همیشه به نقطه مناسبتری انتقال دهید. ما در برابرِ آرامش و امنیتِ کارکنان این مجموعه، هنرمندان و شهروندانِ عزیز مسئولیم.»
ایرج راد رییس هیات مدیره خانه تئاتر هم تامین امنیت برای هنرمندان و دانشجویان را امری اساسی و ضروری برای محیط تئاتر شهر دانست و در گفتوگو با خبرآنلاین، با تاکید بر اینکه تئاتر شهر نامآورترین تئاتر تهران است و باید محیطش هم برازنده نامش باشد، بیان کرد: «علاوه بر تعداد زیاد افراد معتاد در محدوده تئاتر شهر، یکی از مشکلاتی که وجود دارد و سالهاست اهالی این حوزه به آن اعتراض دارند، بساط دستفروشانی است که هم شکل نامناسبی برای این محدوده به وجود میآورند و هم شلوغی متعاقب حضور این افراد ناامنی را در اطراف این مکان فرهنگی کشور بیشتر میکند.»
او با بیان اینکه این محدوده باید شکل فرهنگی داشته باشد توضیح داد: «همانطور که در خیلی از مکانها از نظر جایگاهی که دارند اجازه ورود افرادی از این دست داده نمیشود، تئاتر شهر هم باید به همین صورت باشد. آیا مثلا جلوی وزارتخانه مگر اجازه دستفروشی میدهند؟ یا مگر کسی در پیادهروی جلوی دانشگاه تهران بساط خرید و فروش راه میاندازد؟ حتی برای فروش کتاب هم در سوی دیگر خیابان بساط میکنند نه درست جلوی در دانشگاه.»
هنرمندان واکنش نشان دادند، از غریبپور تا پیام دهکردی
اما نامه سرگشاده هیات مدیره خانه تئاتر باعث نشد تا هنرمندان باسابقه و فعال حوزه هنرهای نمایشی دست از کار بکشند و نظرات و راهکارهایشان را درباره چگونگی بهبود اوضاع نه چندان خوشایند تئاتر شهر طرح نکنند.
بهروز غریبپور کارگردان باسابقه تئاتر که مدتها قبل مدیریت پروژه بازسازی تئاتر شهر را برعهده داشت، از طرحهایی که برای فرهنگی شدن محیط تئاتر شهر ارائه کرد و مورد قبول واقع نشد، گفت: «من در دو موضع درباره فضای بیرونی تئاتر شهر کار کردم و پیش بینی میکردم که اتفاقاتی از این دست رخ خواهد داد و به عنوان یک تئاتری همیشه دغدغهام این بود که چه باید بکنیم که محیط تئاتر شهر از این حالت آشوب زده خارج شود و یکی از اقداماتم متمرکز کردن تبلیغات نمایشها بود. اما رییس مرکز هنرهای نمایشی وقت تحت تاثیر یکسری حرفهای غیرکارشناسی قرار گرفت و به من اعتراض کرد. پیش بینی من این بود که فضای جانبی را نه با نیروهای امنیتی و انتظامی بلکه با اختصاص فضا به محیطی برای استراحت و میزبانی از مردم به کافی شاپهای متعددی تبدیل کنیم. وقتی فضا به کافی شاپ تبدیل شود طبیعی است که نوع نشست و برخاست و رفت و آمد قابل کنترل است و اگر چنین اتفاقی رخ میداد مطمئنا از این حالت امروزی که در قلب شهر فاجعه رخ میدهد و دائما به فضایی ناامن برای بازیگران و تماشاگران تبدیل میشود، جلوگیری میشد.»
او راهحل مدنظر خود را برای بهبود شرایط تئاتر شهر اینچنین مطرح کرد: «مادامی که مسئولان مرکز هنرهای نمایشی، تئاتر شهر، شهرداری، نیروی انتظامی و وزارت اطلاعات و ... برنامهریزی جامعهای برای این معضلات نداشته باشند تئاتر شهر به یکی از ناامن ترین نقاط شهر تهران تبدیل میشود. از نظر من مدیریت باید به اداره کل هنرهای نمایشی اختصاص پیدا کند و نیروی انتظامی و شهرداری هم همکاری داشته باشند.»
از راست: قطبالدین صادقی، بهروز غریبپور و پیام دهکردی
قطبالدین صادقی بازیگر و کارگردان پیشکسوت تئاتر دیگر هنرمندی بود که به حادثه رخ داده در تئاتر شهر واکنش نشان داد، اما واکنش او بسیار متفاوتتر از سایر هنرمندان بود. صادقی حادثه رخ داده را مرتبط با پارک دانشجو دانست نه تئاتر شهر و گفت: «این حادثه نه در تئاتر شهر بلکه در محوطه پارک دانشجو بوده است، این حادثه میتوانست در هر خیابان دیگر یا مترو یا کارخانه اتفاق بیفتد و نقشی نه در تئاتر، نه در زندگی هنرمندان و نه نقشی در تحول اجتماعیدارد. کدام خیابان وضعیت بهتری دارد و عاری از بزهکار و معتاد است؟ این وضعیت برای همه جا است و مختص به تئاتر شهر نیست. این وضعیت در همهجا هست و اصلا شایسته زندگی اجتماعی ما نیست و ربطی به هنر ندارد، در گوشه به گوشه ایران همین است، وضعیت در حاشیه شهر چگونه است؟ زندگی اجتماعی ما به قهقرا رفته و فاجعه بزرگتر و عمومیتر از این حرفهاست.»
یکی از هنرمندان جوانی که (البته او هم به جمع باسابقههای تئاتر این مرز و بوم پیوسته است) در کنار پیشکسوتان تئاتری کشور، به ماجرای تئاتر شهر واکنش نشان داد، پیام دهکردی بود که در یادداشتی در خبرآنلاین، اتفاقات سالهای اخیر تئاتر شهر را ناشی از نخواستن مدیران و مسئولان برای پیشرفت و رونق تئاتر دانست.
دهکردی در بخشی از یادداشت خود اینچنین نوشت: «این که مدیران فرهنگی کشور، حالا چه شهرداری و امثال آن، نمیخواهند که شرایط تئاتر شهر و اساسا در شکل کلانش فرهنگ ما درست شود، یا نمیتوانند، مساله است. من قاطعانه میگویم، نمیخواهند که این اتفاق بیفتد. جمعآوری بسیاری از مشکلاتی که پیرامون تئاتر شهر است کار پیچیدهای نیست. اساسا نمیخواهند که این مشکل حل شود، آنها نمیتوانند در تئاتر شهر را قفل و آن را تعطیل کنند، چون حضور تئاتر شهر نشان از حضور فرهنگ، جامعه مدنی و مصداق آن است و البته عکس یادگاری خوبی هم میتوانند با آن بگیرند. به هر حال تئاتر شهر ساختمانی با معماری خاص دارد اما واقعیت این است که نمیخواهند این اتفاق بیفتد. اگر میشد و شرایط مهیا بود مطمئن باشید در تئاتر شهر را قفل میکردند. آقایان از این که جامعه ما به مدد تئاتر رشد کند میترسند. آقایان از این که جامعه ما به سمت دانایی حرکت کند میترسند، چون اگر جامعه دانا شود هرگز اجازه نمیدهد که شما به عنوان مدیرناتوان بیکفایت فرهنگی، همچنان بر سر جایت بنشینی.»
مسئولان و مدیران حوزه تئاتر چه کردند
فاجعه رخ داده در محیط تئاتر شهر این بار آنچنان گسترده شد که دیگر مدیران و مسئولان چارهای جز پیدا کردن راهکاری مناسب برای حل آن نداشتند و بر همین اساس بود که سعید اسدی مدیر تئاتر شهر چند روز بعد ضمن رایزنی با برخی مقامات دولتی و انتظامی پیرامون بهسازی و اصلاح شرایط اجتماعی محیط پیرامونی این مجموعه، خواستار اقدامات جدی آنها در این زمینه شد.
دیدار و گفت و گو با سیدعباس صالحی (وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی)، عبدالرضا رحمانی فضلی (وزیر کشور)، عیسی فرهادی (فرماندار تهران) و سرهنگ قاسم زاده رییس کلانتری از جمله اقدامات مدیر تئاتر شهر بود.
همچنین شهرام کرمی مدیرکل هنرهای نمایشی جلسهای با رئیس کمیسیون فرهنگی شورای شهر، مقامات نیروی انتظامی تهران بزرگ، مدیران شهری و تعدادی از مدیران تئاتری داشت که در آن درباره رسیدگی به شرایط پیرامون مجموعه تئاتر شهر و حریم این بنای فرهنگی و ثبت در میراث ملی کشور بحث شد و طبق اعلام کرمی تکلیف حریم مجموعه تئاتر شهر در سال جاری مشخص و عملیاتی شود.
او در این راستا بیان کرد: «حداکثر تا تیرماه امسال کارگاه عملیاتی پهنه فرهنگی رودکی در محیط پیرامون تئاتر شهر مستقر خواهد شد. اتفاق خوب این بود که آقای آبادیان گفت که فاز اول پهنه فرهنگی رودکی در همین موعد آغاز میشود.»
آنچه در ظاهر مشخص است مسئولان در تدارک انجام اقداماتی جهت بهبود شرایط تئاتر شهر و محیط پیرامون آن هستند تا شاید بار دیگر آن صلابت گذشته را بازیابد و کمی از دردهایش تسکین پیدا کند، اما باید امید داشت که وعدههای داده شده تنها برای خواباندن سروصدا و اعتراضات نباشد و پس از چند روز که آبها از آسیاب افتاد بار دیگر همه مسایل به فراموشی سپرده شود و روز از نو روزی از نو...