شیرزاد عبداللهی در یادداشتی نوشت: فروکاستن برخورد خشن و نامناسب پلیس با چند نوجوان در پارکی واقع در تهرانپارس، به تخلف یک یا چند مامور نوعی سادهسازی موضوع است.
البته ماموران اگر طبق پروتکلهای نیروی انتظامی عمل نکرده و در کاربرد خشونت زیادهروی کردهاند، باید در مقابل قانون جوابگو باشند. اما مشکل جای دیگری است.
نکته اساسی در مورد نحوه برخورد پلیس با فرد یا افراد متخلف این است که رفتار پلیس باید خالی از انگیزههای فردی و اعتقادی بوده و صرفاً برابر آییننامه یا پروتکل اداری باشد. مثلاً پلیس چه موقع باید فرد متخلف را بازداشت کند؟ چگونه بازداشت کند؟ اگر با مقاومت فرد غیر مسلح متخلف مواجه شد، چه باید بکند؟ و... پلیس باید در این موارد آموزش دیده باشد و رفتارش هم کنترل شود.
به نظر من در قضیه پارک تهرانپارس تخلف پلیس بخش کوچکتر ماجرا است. در جرائمی مانند دزدی، قتل، تروریسم، گروگانگیری، تجاوز به حریم شخصی افراد، دفاع از آزادی شهروندان و... تکالیف و وظایف پلیس در همه جای دنیا یکسان است. پلیس باید حافظ جان، مال و آزادی شهروندان باشد. اما برخوردهای اجتماعی و فرهنگی کار پلیس نیست.
در برخی کشورهای اسلامی پلیس مذهبی (Religious police) شعبهای از پلیس است که مامور به اجرای قوانین شریعت است. مثلاً اداره امر به معروف و نهی از منکر در سالهای آغاز دهه نود میلادی و در زمان حکومت مجاهدین در افغانستان تاسیس شد. این اداره، در زمان طالبان به وزارت ارتقا یافت. کار ماموران شبهنظامی این وزارت با مردم خارج از عرف و قانون و حتی شریعت بود و در یک مورد پلیس شریعت در دروازه یک شهر با اندازه گرفتن ریش یک مرده که در تابوت توسط بستگانش حمل میشد، به دلیل اینکه اندازه ریش کمتر از یک قبضه بود، دستور شلاق زدن به میت را صادر کرد!
با فروپاشی حکومت طالبان، وزارت امر به معروف و نهی از منکر منحل و به جای آن، اداره ارشاد اسلامی در وزارت حج و اوقاف تشکیل شد. در عربستان سعودی پلیس مذهبی تحت عنوان امر به معروف و نهی از منکر به منظور ممانعت از شرب خمر، پخش موسیقی ناهنجار در اماکن عمومی، اطمینان از بسته شدن مغازهها در زمان نماز و ممانعت از اختلاط زنان و مردان نامحرم و همچنین حفظ پوشش زنان، عملیات سختگیرانه و خشنی در مورد زنان و مردان اعمال میکند. در ایران وزارت امر به معروف و نهی از منکر و پلیس مذهبی نداریم، اما «طرح ارتقای امنیت اجتماعی» معروف به گشت ارشاد از سال 1378 در راستای مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی تحت عنوان «طرح جامع عفاف» به نیروی انتظامی ابلاغ شده و ماموران نیروی انتظامی را با مشکل بزرگی درگیر کرده است.
از ایرادات سیاسی و اجتماعی و حتی مذهبی طرح که بگذریم، مسئله اصلی این است که با تحمیل وظایف اجتماعی و مذهبی به پلیس، این نهاد در انجام وظایف ذاتی و اصلی خود یعنی محافظت از جان و مال مردم و مبارزه با جرائمی مانند قتل و دزدی و زورگیری و... که وظایف ذاتی پلیس است کند و ناکارآمد میشود.
شاید شما هم بعد از اتفاقاتی مانند دزدی وسایل خودرو یا اثاثیه منزل به پلیس مراجعه داشتهاید. واکنش پلیس در مقابل اینگونه جرائم با واکنش پلیس در برابر اموری مانند گزارش بیحجابی یا مسئله آبپاشی در پارک متفاوت است. وقتی مسائل عقیدتی و سیاسی با وظایف ذاتی پلیس مخلوط میشود، ممکن است افرادی برای جلبتوجه، در مسائل فرهنگی و اجتماعی زیادهروی کنند. نهادهایی مانند پلیس و دادگاه و آموزشوپرورش باید در برخورد با شهروندان بیطرف باشند. سیاسی و ایدئولوژیک کردن این نهادها، باعث ناکارآمدی آنها میشود. وقتی پلیس وارد مسائل کشدار و بیپایان اجتماعی و فرهنگی بهصورت جانبدارانه میشود، به دلیل صرف نیرو در حوزه غیر مرتبط در برخورد با جرائم و جنایات واقعی تضعیف میشود. پلیس از یکسو به خاطر ورود به حیطههایی که جزء وظایف ذاتی آنها نیست موردانتقاد قرار میگیرد و از طرفی به خاطر غفلت از وظایف ذاتی یعنی مبارزه با جرم و جنایت واقعی شماتت میشود. آنچه در پارک پلیس تهرانپارس گذشت تنها اشتباه میدانی یک یا چند مامور نیست، بلکه نتیجه دستکاری در وظایف پلیس است. درگیر کردن پلیس در موضوعات سیاسی و عقیدتی و فرهنگی، آنها را از انجام وظایف اصلی بازمیدارد و باعث تکرار این وقایع میشود.