پییر لاندو در فایننشال تایمز نوشت: در سالهای اخیر موضوع ارزهای دیجیتالی به ویژه بیت کوین، موضوعی مهم برای سرمایهگذاران، نهادهای مالی و بانکهای مرکزی بوده و همواره دیدگاههای موافق و مخالف درباره اثرات گسترش این ارزها و قانونی شدن آنها مطرح شده است. تحلیلگران معتقدند تحولات عمیق در فناوریهای مالی به کلی نحوه تعامل انسانها، پرداختها، تجارت و حتی نحوه تفکر بشر را تغییر داده و مقابله با شکلهای جدید این فناوریها از جمله فناوری بلاکچین که زیربنای ارزهای دیجیتال را تشکیل میدهد اشتباه و بیفایده است. راه حل درست، قانونمند کردن دنیای ارزهای دیجیتال است و نیز ضروری است فرهنگ استفاده درست از این ارزها به وجود آید.
در یک دهه گذشته تقریبا تمامی جنبههای زندگی انسان به سمت دیجیتالی شدن حرکت کرده و بدون ابزارهای پیشرفته دیجیتالی، برقراری ارتباط، سازماندهی، پیشرفت و داد و ستد غیرممکن شده است. روند پرشتاب دیجیتالی شدن اکنون در حال تغییر دنیای پول و ارزهاست. پرداختهای الکترونیک مبتنی بر تلفن همراه در حال تبدیل شدن به ابزار فراگیر پرداخت است: پرداختهای بدون تماس، ارزان و راحت سبب شده نقل و انتقال پول در فاصلههای بزرگ و بین کشورها بسیار آسان شود. زندگی بدون داشتن حساب بانکی ممکن شده و این به آن معناست که جمعیتی عظیم از انسانها که در کشورهای مختلف به بانک دسترسی ندارند میتوانند وارد دنیای تراکنشهای مالی شوند. این تحول و تحولات مشابه، ظرفیتهای عظیمی در اختیار انسانها و کشورها قرار میدهد و زمینه را برای پیشرفت اقتصادها و شکلگیری اقتصاد دیجیتال فراهم میکند.
بسیاری از شرکتها به دنبال بهره بردن از همافزایی بین پول و پلت فرمها در اقتصاد دیجیتالی هستند. در چین شرکتهای تانسان و انت فایننشال ترتیبی دادهاند که پرداختها با فعالیتهای تجاری و اجتماعی برای میلیونها نفر ترکیب شود و شرکت فیسبوک به تازگی ارز دیجیتال خاص خود یعنی «لیبرا» را معرفی کرده است. عدهای از کارشناسان صرفا به ابعاد منفی دیجیتالی شدن پول اشاره میکنند، در حالی که پدیده دیجیتالی شدن پول و گسترش استفاده از آن مانند پدیدههای دیگر دارای جنبهها و ابعاد مثبت و منفی است و تجربه ثابت کرده مدیریت پدیدههای جدید به افزایش جنبههای مثبت و کنترل جنبههای منفی منجر میشود.
البته روند مدیریت پدیدههایی نظیر پول دیجیتال ممکن است بیش از حد طولانی شود و طبیعی است که در این حالت دوران ابهامها کوتاه نخواهد بود و جنبههای منفی غلبه پیدا خواهند کرد. برای دولتها و بانکهای مرکزی، دیجیتالی شدن پول چالشهای جدید به وجود میآورد و بانک تسویه حسابهای بینالمللی این هفته هشدار داد که پولهای دیجیتالی زودتر از آنچه انتظار میرفت در حال فراگیر شدن هستند. این هشدار نشان میدهد دولتها و بانکهای مرکزی در سالهای اخیر توجه کافی به این پدیده مهم و ماندگار نداشتهاند و اکنون غافلگیر شدهاند. بدون تردید هنوز دیر نشده است اما برای مدیریت روند دیجیتالی شدن پول به انرژی مضاعف نیاز است. بانکهای مرکزی که وظیفه حفظ ثبات مالی، تدوین سیاستهای پولی و دسترسی مناسب مردم به پول را بر عهده دارند، اکنون با یک تغییر خارج از کنترل مواجه شدهاند که در حال اثرگذاری روزافزون بر منابع مالی اقتصاد و رفتار فعالان اقتصادی از جمله سرمایهگذاران و مصرفکنندگان است.
منتقدان گسترش پول دیجیتال در بیان دلایل مخالفت خود به چند نکته اشاره میکنند. نخست آنکه با گسترش پول دیجیتال به تدریج پول نقد و رایج بهعنوان ابزار مبادلات مالی از بین میرود. اعتماد به بانکها به توانایی آنها در تبدیل سپردهها به پول نقد وابسته است و آنها پشتوانه ثبات مالی هستند. در یک جامعه بدون پول نقد دسترسی مردم به پول عمومی از میان میرود و بانک مرکزی یا بانکهای تجاری کنترل خود را بر جریان پول نقد از دست میدهند و این به معنای کاهش ثبات مالی است. نکته دوم که منتقدان گسترش پول دیجیتال مطرح میکنند این است که در این حالت، سیستم پولی چندتکه خواهد شد و یکپارچگی خود را از دست خواهد داد. منطق اقتصادی وجود شبکهها و پلتفرمهای ارزهای دیجیتال به این معناست که شبکهها و پلت فرمها به دنبال به حداکثر رساندن تعداد کاربران هستند و مایلند به سیستمهای بسته تبدیل شوند. آنها ممکن است «حوزههای ارز دیجیتال» به وجود آورند که در آن، مشارکتکنندگان در این حوزهها به دلیل استفاده از یک ارز دیجیتال کنار هم و داخل حوزه باقی میمانند.
سومین نکته این است که از آنجا که پول دیجیتال طبیعتا فرامرزی است، فراگیر شدن استفاده از این نوع پول جبههای جدید از رقابتهای ارزی را به وجود خواهد آورد. پدید آمدن لیبرا نمونهای از وجود این رقابت است و حداقل در حال حاضر مشخص نیست تبعات گسترش این رقابت چه خواهد بود. برخی دولتها ممکن است سعی کنند از شبکههای پرداخت دیجیتال برای بینالمللی کردن ارز ملی استفاده کنند و برخی بانکهای دیگر شاهد نفوذ ارزهای معتبر از جمله دلار به اقتصاد کشور خواهند بود و هیچ کنترلی بر میزان این نفوذ وجود ندارد و در نتیجه ثبات ارزی به شدت تهدید میشود. این تهدید سبب میشود بانکهای مرکزی مجبور شوند سیستم مالی بینالمللی را تغییر دهند. دولتها قدرت حمایت از ارز ملی را دارند به این معنا که این دولتها و بانکهای مرکزی هستند که تصمیم میگیرند چه میزان وام با چه نرخ بهره اعطا شود و چه میزان مالیات اخذ شود. همچنین آنها میتوانند سیاستهای مالی را تدوین و اجرا کنند و از طریق این اهرمها ثبات مالی و پولی اقتصاد حفظ میشود. در واقع توانایی آنها در اجرای قوانین و انجام اقدامات لازم، ثباتآفرین است اما با گسترش استفاده از پول دیجیتال قدرت دولتها و بانکهای مرکزی در اجرای وظایف خود کمتر میشود و احتمال کاهش این قدرت، نگرانیهایی در بین فعالان اقتصادی به وجود میآورد. این عاملی بسیار نگرانکننده است.
البته آنچه بیان شد به این معنا نیست که دولتها و بانکهای مرکزی حق دارند مردم را از دسترسی به فناوری جدید در حوزه پول دیجیتال محروم کنند. بلکه به این معناست که باید تلاش بیشتری برای ایجاد چارچوبهای قانونی دسترسی به این ارزها انجام شود. مردم همزمان با پیشرفت فناوری باید همچنان به منابع مالی بانک مرکزی دسترسی داشته باشند و نسبت به حفظ ثبات پولی و مالی کشور اطمینان داشته باشند. عدهای از کارشناسان مالی میگویند اگر قرار است پول نقد از میان برود باید معادل دیجیتال آن جایش را بگیرد و معادل دیجیتال آن، «ارز دیجیتال بانک مرکزی» است. تعدادی از بانکهای مرکزی از جمله بانک مرکزی سوئد از پیش مشغول ارزیابی مزایا و ریسکهای ارز دیجیتال بانک مرکزی هستند زیرا بدون شک این ارز بر ثبات پولی و مالی کشور اثر میگذارد. از یکسو این ارز میتواند ساز و کار نقل و انتقال پول در سیاستهای پولی را تقویت کند و از سوی دیگر با گسترش ارز دیجیتال بانک مرکزی، ثبات مالی به خطر میافتد. زیرا این ارز یک جایگزین جذاب و بدون ریسک برای سپردههای بانکی است.
این اتفاق نظر بین کارشناسان اقتصادی وجود دارد که دولتها و بانکهای مرکزی در مراحل بسیار ابتدایی بررسی پول دیجیتال و ارز دیجیتال بانک مرکزی هستند و باید بحثهای مفصلی درباره آن انجام شود. همچنین درباره ویژگیهای ارز دیجیتال بانک مرکزی ابهامهای عمیقی وجود دارد و هیچ کس نمیداند استفاده از آن چه اثراتی بر اقتصاد خواهد داشت. اما یک موضوع کاملا روشن است و آن اینکه تلاش برای حذف ارزهای دیجیتال محکوم به شکست است بنابراین رویکرد هوشمندانه به این پدیده آن است که کشورها بهطور جدی به بررسی ارزهای دیجیتال و اثرات آن بر اقتصاد و اجتماع بپردازند.