پیام دهکردی این روزها یکی از پرکارترین دوران حرفهای خود را سپری میکند؛ از بازی در سریال پرحاشیه گاندو در شبکه سه تا نقشآفرینی در نمایش جنایات مکافات در تالار وحدت از جمله فعالیتهای کنونی این بازیگر به شمار میآید. به این بهانه با بازیگر نقش جیسون رضائیان (مایکل هاشمیان) که از او با نام جاسوس یاد میشود، گفتگو کردیم. دهکردی در این گفتگو علاوه بر بیان چالشهای بازی در یک سریال امنیتی، ورود سرمایههای مشکوک و سلبریتیها به تئاتر را نیز ارزیابی کرده است.
احمقانه است، بگوییم آسیبهای امروز جامعه تقصیر روحانی است/برای ویرانی یک فرهنگ، هشت تا ده سال کافیست/همه در یک گناه دستهجمعی سهیمیم
ساخت یک سریال امنیتی، به هر حال میتواند چالشها و تبعات بسیاری را به همراه داشته باشد چراکه ممکن است، یک جناح از موضوع مطرح شده در آن خوشحال و جناح دیگر ناراحت شود و این امکان وجود دارد که طرفداران یک جناح خاص برای بازیگران آن سریال مشکلاتی را ایجاد کنند و حیات بازیگر در دنیای هنر با خطر جدی مواجه شود.
در مصاحبههایی که تا به حال انجام دادهام نیز گفتهام که گاندو در مورد نقد جریانهای آقازادگی است. در واقع ما در این مجموعه آقازادگی را تقبیح کردیم و فرقی نمیکند که این آقازاده مربوط به جناح خاصی باشد. نگفتهایم، آقازادگی مسئولان دولت؛ منظور ما همه آقازادهها هستند. احمقانه است که فکر کنیم مشکلات، معضلات و آسیبهای امروز جامعه ما متوجه دولت آقای روحانی است. این نهایت بلاهت و حماقت کسی را میرساند که به چنین تحلیل سخیفی برسد. همه ما در یک گناه دسته جمعی سهیم هستیم و آن چیزی که امروز از به عنوان آسیب خوشهچینی میشود، محصول عملکرد ضعیف، غلط و پراشکال ادوار گذشته این سرزمین است.
به طور ویژه نوک پیکان این حمله به سمت مدیران و سیاستگذاران کلان فرهنگی کشورمان است که در همه این سالها به رغم همه کارهای خوبی هم که در حوزه فرهنگ انجام دادهاند، اقداماتشان کافی نبوده است. آنها غلط تصمیم گرفتند؛ غلط برداشت کردند و غلط هم مدیریت کردند که امروز ما با چنین مشکلاتی مواجه هستیم.
فرهنگ مثل اقتصاد نیست که وقتی شما پول نداشته باشید؛ بتوانید از برادرتان قرض کنید تا مشکل حل شود. فرهنگ را نمیتوان قرض گرفت. وقتی دچار نقص و آلوده شد، سالیانه سال طول خواهد کشید تا دوباره بتواند پانسمان شود و قد بکشد. برای ویرانی یک فرهنگ هشت تا ۱۰ سال کافی است و این اتفاق در همین سالهای اخیر بارها و بارها به انواع مختلفی افتاده است. اگر امروز نوک پیکان ما به سمت نسل جدید بوده که چرا واژههای فارسی در حال از بین رفتن است؛ این محصول عملکرد خودمان است. ما اشتباه کردیم و باید این موضوع را قبول کنیم.
بنابراین برای شخص من وقتی جیسون رضائیان را بازی کردم، فکرم این نبود که جیسون رضائیان را بازی کنم، در واقع فکر کردم نقش همه مدیران بیکفایت دزدی را بازی میکنم که با پولهای بیتالمال این مملکت را به توبره کشیده و بردند یا هنوز در همین مملکت با ظاهر آراسته، غلط انداز و به ظاهر موجه و گاها مذهبی در مسند قدرت هستند.
در همه سالهای کاریام، بسیار شفاف و روشن دیدگاه خود را بیان کرده و گفتهام که متعلق به جناح چپ، راست یا به تعبیری اصولگرا و اصلاح طلب نیستم؛ من متعلق به این خاک و مردم این سرزمین هستم. بنابراین اگر کسی یا کسانی بخواهند استنباط کنند که پیام دهکردی در حال کار کردن با فلان جناح است، باید به عقل این دوستان شک کرد چراکه هنوز زندهام و سخنگوی خودم هستم و آشکار میگویم که داستان این است.
صفر تا صد پرونده گاندو دست سپاه بوده و مستندات آن هم وجود دارد؛ اینکه میگویند این اطلاعات چرا دست دولت نبوده را من نباید پاسخ دهم؛ باید مسئولین خود این سریال و کسانی که صلاحیت دارند درباره این موضوع صحبت کنند. من بازیگر این کارم و به عنوان بازیگر سعی کردم، وظیفهام را درست انجام دهم.
جیسون رضائیان یکی از مهمترین شخصیتهای معاصر ایران و دنیا است/تهدیدهای سیاسی در مورد تهدیدهای زندگی ما هیچ است/بازیگر مصلح اجتماعی نیست
قاعدتا پرورش نقش در آثار نمایشی، بیشتر توسط نویسنده و کارگردان انجام میشود. ولی شما در سریال گاندو نقش شخصیتی را بازی کردید که اکنون در قید حیات بوده و از او به عنوان جاسوس یاد میشود. پیشنهاد این نقش به هر بازیگری، در همان ابتدای کار، نگرانیهایی را به همراه دارد. اینکه شاید بازی در این نقش، در روند کاری بازیگر تاثیر منفی بگذارد و سبب ایجاد خللی در زندگی شخصیاش شود. نگرانی برای قبول نقش جیسون رضائیان نداشتید؟
به هر حال ما بازیگریم و باید کارمان را انجام دهیم. به عنوان مثال اگر یک دزد را برای درمان پیش یک جراح مغز و اعصاب ببرند، نمیتواند بگوید که من این فرد را جراحی نمیکنم و بروید یکسری انسان مومن، انقلابی و پاک برایم بیاورید. به طور کل این توقع که بازیگر یک مصلح اجتماعی است که رسالتی بر دوش دارد تا جامعه را مسیحوار به سمت رستگاری ببرد، تلقی پرخطایی است که اکنون در جامعه ما زیاد شده است.
بازیگر، تنها یک بازیگری است که میتواند مولف هم باشد. به نوعی مولف اول و دوم؛ نویسنده و کارگردان هستند؛ ولی بازیگر هم میتواند مولف سوم باشد و خوانش خودش را به نقش اضافه کند. موضوعی که درباره سریال گاندو مطرح است؛ صحبتهایی است که برخی بازیگران این سریال مبنی بر بدرفتاری مردم با خودشان مطرح کردهاند. نباید به این موضوعات توجه کرد و آنها را جدی گرفت. من فکر میکنم که ما باید کار بازیگریمان را خیلی استاندارد انجام دهیم؛ مابقی موضوعات ارتباطی به ما پیدا نمیکند.
در مورد شخصیت جیسون رضائیان که در این فیلم بازی کردهام؛ باید بگویم که این شخصیت یکی از مهمترین شخصیتهای معاصر ایران و دنیا است. به هر حال اثرگذاریهای بیمانندی را گذاشته و اتفاقا خیلی با استقبال این نقش را پذیرفتم و بابت آن؛ افزایش وزن و همه کارهایی که فکر میکردم را انجام دادم تا اینکه اتفاقا بتوانیم این نقش را به بهترین شکل ممکن اجرا کنم. هراسی هم برای این موضوع وجود ندارد. تهدید یا مواردی از این دست، خیلی چیز عجیبی نیست. ما در عهد حاضر در حال زندگی کردن با تهدیدهای بزرگتر از این هستیم. به طور عام عرض میکنم؛ این تهدیدهای سیاسی که انجام میشود، در مقابل تهدیدهای زندگی ما مواردی پیش پا افتاده است.
میتوان جیسون رضائیان را دوست داشت/خاوری شاخ و دم نداشت اما دزد بود/همه آدمها خاکستری هستند
جیسون رضائیان در سریال گاندو به عنوان یک جاسوس معرفی میشود اما نه تنها بسیاری از بینندگان سریال از این آدم متنفر نبودند؛ بلکه شاید گاهی دلشان نیز برای جیسون(مایکل هاشمیان) میسوخت و به تعبیری او را دوست هم داشتند. چه میزان از این موضوع آگاهانه بوده و برای آن تلاش شده است؟
اساسا در عالم، آدم تک بعدی نداریم و همه خاکستری هستند. خود جیسون رضائیان هم حتما عاشق و فارغ شده است؛ حتما ترس، خشم، محبت، گذشت و همه این احوال را در زندگی تجربه کرده است. بنابراین در بازی این شخصیت نیز این موارد وجود داشته و امکان دارد که ما او را دوست داشته باشیم.
زیبایی ماجرا جایی است که میبینیم؛ آدمی که تا این اندازه به این آب و خاک خیانت کرده، چقدر عادی است و ما او را دوست داریم. این همه مدیر که خاوری هم یکی از آنها بوده، به همین منوال است. اگر چهره خاوری را ببینید؛ متوجه خواهید شد که نه شاخ و نه دم دارد، اتفاقا ظاهر سمپاتیک و با صلاحیتی داشته و ممکن است که ما او را دوست داشته باشیم ولی دزد است. اتفاقی که باید توسط هنرمند بیفتد؛ این بوده که شخصیت را بهگونهای روایت کند که بعدهای مختلف آن دیده شود.
وضعیت تئاتر هیچ تغییری نکرده است/ما در دوران گذار هستیم
چند سال پیش از تهران کوچ کرده و علت این کار را شرایط تئاتر و بیتوجهی مدیران فرهنگی به آن عنوان کرده بودید. حال که چندی است، مجددا به پایتخت برگشته و فعالیت در تئاتر و تلویزیون را از سر گرفتهاید؛ بسیاری از فعالان حوزه تئاتر معتقدند که شرایط عمومی این هنر بسیار نابسامانتر از سالهای گذشته نیز شده است. ارزیابی شما از وضعیت امروز هنرهای نمایشی چیست؟
وضعیت هیچ تغییری نسبت به دو سال قبل که به لاهیجان رفتم، نکرده و به نوعی ما وارد دوران گذار شدهایم که تنها مختص به تئاتر نبوده و در سینما، تلویزیون و به طور کلی فرهنگ نیز به همین صورت است. در شرایط فعلی، وضعیت تئاتر از لحاظ کمی بسیار رو به رشد بوده و آمار تعداد نمایشهایی که هر شب در تهران به صحنه میروند، گواه این موضوع است. ولی متاسفانه از لحاظ کیفی و تاثیرگذاری، ما نتوانستیم آن اثر بخشی که باید را در تئاتر داشته باشیم.
به این ترتیب همچنان در لاهیجان مشغول کارهای آموزشگاه و موسسه خودم هستم. البته گهگاه حسب عمری که در این حرفه سپری کردهام، کارهایی را نیز انجام میدهم. چراکه به نوعی کاری غیر از تئاتر انجام نداده و در واقع مقداری ناگزیر و ناگریزم از اینکه این مسیر را ادامه دهم. اما کار کردن به این معنا نیست که اکنون اوضاع تئاتر ما خوب است. همانطور که گفتم ما در دوران گذار هستیم ولی به هر حال هر فرصتی پیش بیاید، من تمام سعی و تلاش خود را میکنم تا در همین وضعیت هم بهترین اتفاقها را ایجاد کنم.
پول کثیف مانند میکروب فضا را آغشته به آلودگی میکند/سرمایههای مشکوک تاثیری در چرخه اقتصادی تئاتر نداشتند/تئاتر ملک پدری کسی نیست و هر کس میتواند در آن حضور پیدا کند
در شرایط فعلی سرمایههای مشکوکی وارد تئاتر شده و برخی نمایشها برای اینکه مورد توجه مخاطبان قرار گیرند، از سلبریتیهایی استفاده میکنند که سابقه بازی در صحنه تئاتر را نداشتهاند. به طور کلی آیا ورود سلبریتیها و سرمایههای مشکوک به تئاتر، در نهایت به نفع این هنر تمام میشود؟
به هر حال ورود پولی که تمیز و سلامت نیست، نه تنها در تئاتر، بلکه در هر جایی، همچون ویروس و میکروبی میماند که همه آن فضا را آغشته به عفونت و آلودگی میکند. علاوه بر این موضوع، این پولها که خاستگاه سلامت درستی ندارند، وارد چرخه تئاتر هم نمیشوند. البته اسباب ارتزاق عدهای میشوند اما به رونق چرخ تئاتر کمکی نکرده و تاثیری در چرخه اقتصادی این هنر ندارد.
این موضوع اتفاق خیلی بدی بوده که کم و بیش در سالهای اخیر رخ داده و به شخصه بارها در این باره اظهار دلواپسی و نگرانی کردهام. البته این یک طرف ماجرا بوده و طرف دیگر افرادی هستند که شهرت صرف سینمایی و تلویزیونی دارند و برای کار کردن به تئاتر میآیند. برخی از این دوستان که سابقه تئاتری دارند و به نوعی در سینما به شهرت رسیدند و حال به تئاتر برگشتند که هیچ مشکلی ندارند. اما عده دیگری هستند که تجربه کار کردن در تئاتر را نداشتند که به اعتقاد من حضور آنها هم هیچ اشکالی ندارد. چون تئاتر ملک پدری کسی نیست و هر کسی در هر جایگاهی میتواند تئاتر کار کند. حال این فرد میتواند در نزد مردم شهره یا اینکه بازیگر گمنامی باشد. اگر قواعد بازی در صحنه رعایت شود، از نظر من هیچ اشکالی ندارد و اتفاقا خیلی هم اتفاق خوبی است. چراکه حضور همین دوستان، خیلی از طرفداران آنها را با تئاتر آشنا میکند. البته به این شرط که نمایش خوبی باشد و پولی که در آن سرمایهگذاری شده، خواستگاه سالمی داشته باشد.
در نهایت باید بگویم وقتی ما از عبارت دوران گذار صحبت میکنیم، مراد ما الزاما شش ماه و یک سال نیست. دوران گذار ممکن است نیم قرن و شاید بیشتر به طول بیانجامد. اگر مواردی که عنوان شد، درمان نشود، قطعا دوران گذار طولانیتر خواهد شد و ما در ادامه شاهد وضعیتی میشویم که تئاتر ما را از تئاتر چند صدا به تئاتر تک صدا نزدیک میکند.