«ناصر رضوی» مامور سابق وزارت اطلاعات که در دوران خدمتش، در بخش رصد سازمان مجاهدین خلق(منافقین) فعال بوده، پیرامون شرایط سالهای اخیر سازمان، مشخصا پس از ناپدیدشدن رجوی از انظار عمومی گفتگو کرده که بخشهای مهم آن را در ادامه میخوانید:
در سال ۱۳۸۲ آمریکا به عراق حمله کرد و پس از آن تاکنون، مسعود رجوی رهبر سازمان مجاهدین خلق(منافقین) از انظار عمومی مخفی شده است؛ چرا؟ برخی از مرگ او سخن میگویند. آیا او واقعا مرده است؟
وقتی آمریکا به عراق حمله کرد، رجوی در عراق بود. پس از حمله، رجوی و تعدادی از کادرهای سازمان به مرز اردن رفتند. اردنیها کمپی را برای اینها ساختند و رجوی هم داخل همین کمپ بود. من همان زمان، برای پیگیری اطلاعاتی و قضایی به مرز اردن رفتم تا اگر بشود، رجوی را به ایران بیاوریم.
چه تاریخی به مرز اردن رفته بودید؟
شاید یک سال قبل از حمله آمریکا به عراق. رجوی حدود یک سال در مرز اردن ماند و پس از آن به اروپا رفت و الان هم در اروپاست.
زنده است!؟
بله؛ زنده است!
پس سخنرانی «ترکیالفیصل» رئیس سابق استخبارات حکومت عربستان در تیرماه سال ۱۳۹۵ در همایش سالانه سازمان که از عبارت «مرحوم رجوی» استفاده کرد، چه بود؟
ترکیالفصیل که چیزی نگفت. ما میتوانیم صحبتهای او را اینطور تفسیر کنیم که گفته، این رجوی که شما(سازمان) ساختهاید، شبیه یک مُرده است؛ راست هم میگوید.
الان رجوی در کدام کشور است؟
در یک کشور به خصوص نیست؛ کلا در اروپا میچرخد اما بیشتر مواقع، در فرانسه است.
چرا خود را از انظار عمومی مخفی کرده؟
چرایی این مطلب به خود رجوی بازنمیگردد بلکه احتمالا به خود اروپاییها بازمیگردد. ببینید! اروپاییها در تعامل با ایران، تمایل چندانی به فروپاشی حکومت جمهوری اسلامی ندارند؛ البته این مساله تا حدودی تحلیل خود من است.
رجوی چرا به اروپا رفت؟ چرا در همان اردن نماند؟ چرا به عربستان، مصر یا حتی به آمریکا نرفت؟
آمریکاییها قبولش نمیکنند. ببینید این آدم(رجوی) سابقه پُرباری در کارهای تروریستی دارد و کسی نمیتواند او را به این راحتی بپذیرد. آمریکا نمیتواند همزمان هم پُز ضد تروریسم بگیرد و هم رجوی را در خاکش بپذیرد.
اما اروپا این کار را کرد.
خب! برای همین میگویم اروپاییها به رجوی گفتهاند، سر جایت بنشین و ساکت باش.
آیا اروپا حاضر است رجوی را به ایران تحویل بدهد؟
ببینید! ترکها در یک مقطعی توانستند عبدالله اوجالان(رهبر حزب کارگران کردستان که در فوریه سال ۱۹۹۹م توسط سازمان اطلاعات ترکیه در شهر «نایروبی» آفریقای جنوبی دستگیر شد) را دستگیر کنند اما نگفتند از کجا و از چه طریق. حتی اگر اروپاییها بخواهند تحویل بدهند -اشاره به تحویل رجوی به ایران- نمیگویند کدام کشور تحویل داده است چون اینها در میان احزاب خودشان، دچار درگیری و رقابت و زیرآبزنی هستند.
فرانسویها در یک مقطعی -فکر میکنم در دوران ژیسکار دستن- مریم رجوی و بقیه اعضای سازمان را دستگیر کردند و به کشور «گابن» انتقال دادند. جناح سوسیالیست فرانسه همین را علم کرد و گفت این اتفاق(دستگیری اعضای سازمان مجاهدین) ضد انسانی بوده است. درگیریها میان احزاب اروپایی آنقدر زیاد است که دست و پای این کشورها برای انجام معامله با ایران را بسته است.
ماموران اسرائیل در این دیدارها از سازمان چه می خواستند؟
عملیات در خاک ایران را میخواستند.
این دیدارها در چه بازه زمانی انجام شد؟
ما از سال ۸۵ به بعد، ملاقاتهای سازمان با اسرائیل را داشتیم. این ملاقاتها مرتب و منظم بود. آنها(اسرائیلیها) فشار میآوردند که سازمان در خاک ایران عملیات انجام بدهد اما سازمان قبول نمیکرد؛ سازمان انجام عملیات را مشروط میکرد.
اسرائیل چرا می خواست سازمان در ایران، عملیات صورت بدهد؟
اسرائیلیها به سازمان میگفتند که ما از سمت فلسطین تحت فشار هستیم؛ پس شما(سازمان) به ایران فشار بیاورید تا آنها پای میز مذاکره بیایند؛ مذاکره نه لزوما با اسرائیلیها بلکه مذاکره با غربیها. در یکی از این دیدارها، نفر اسرائیلی با صراحت به نفر سازمان میگوید: «من در اسرائیل خواب ندارم! چند وقت پیش در محله ما یک موشک(از سمت فلسطین) افتاد».
یعنی سازمان در ایران عملیات کند تا فشار از روی اسرائیل برداشته شود؟
بله؛ تا ایران پای میز مذاکره بیاید.
مذاکره هستهای؟
نه لزوما هستهای؛ فقط موضوع هستهای نبود. شما به فرض چند پکیج از جمله موشکی، منطقه، حقوق بشر و هستهای دارید؛ وقتی در ایران ناامنی ایجاد میکنند، از آن طرف(اشاره به غربیها) پیام میآید که شما(ایران) در منطقه ناامنی ایجاد نکنید؛ به طور طبیعی مابه ازا برای شما تعریف میکنند. وقتی مثلا ما با فرانسویها دیدار میکنیم، فرانسویها ممکن است ده تا خواسته از ما داشته باشند، یکی از آنها این باشد که دیگر با اسرائیل کاری نداشته باشیم. از آن طرف، شاید ما هم بگوییم که شما(اروپا) دارید در ایران عملیات میکنید؛ آن ها هم در جواب بگویند شما به اسرائیل کاری نداشته باشید، ما هم عملیات نمیکنیم؛ اینها را دارم به فرض میگویم؛ بالاخره زبان دیپلماتیک همین است؛ معمولا یک چیز میدهند، یکی چیزی میگیرند.
به طور طبیعی روی ایران فشار میآورند تا فشار از روی اسرائیل برداشته شود. شما به محض اینکه میخواهید بندر «چابهار» را راه بیاندازید، در سیستان و بلوچستان عملیات میکنند؛ این یعنی چه؟ یعنی اینکه آنها اجازه نمیدهند بندر چابهار رقیب بندر «گوآدر» در پاکستان یا بندر امارات شود. همه اینها مسائلی است که در حوزه سیاسی – امنیتی برای خود زبانی دارد. آنها میخواهند با ایجاد ناامنی در بندر چابهار، به کشورهای دیگر این پیام را برسانند که دیگر روی این بندر حساب باز نکنید.
اسرائیل چندسال مشغول چانه زدن با سازمان برای راضی کردن جهت انجام عملیات تروریستی در خاک ایران بود؟
سال ۸۵ یا ۸۶ که ما داشتیم دیدارها را تعقیب می کردیم، اسرائیل داشت به سازمان برای عملیات در ایران فشار می آورد اما بعید می دانم این فشارها در سالهای بعد، با موضوع عملیات در ایران، ادامه پیدا کرده باشد اما در موضوعات دیگر همچنان به همکاری با هم ادامه دادند.
به طور مثال، حوادثی که در سال ۱۳۹۰ برای دانشمندان هسته ای ایران رخ داد، در راستای همان مذاکرات قبلی میان سازمان و دستگاه های اطلاعاتی-امنیتی اسرائیل بود؟
تا الان که من در خدمت شما هستم، هیچ اطلاعاتی مبنی بر اینکه سازمان در موضوع ترور دانشمندان هستهای نقش داشته باشد، نداریم البته ممکن است این نقش وجود داشته باشد.
اما نقش سازمان جاسوسی اسرائیل(موساد) در ترور دانشمندان هسته ای، تقریبا تاییدشده است.
بله اصلا کار «موساد» بود.
یعنی به زعم شما، عامل ترور دانشمندان، افراد سازمان نبودند؟
عرض کردم ما اطلاعاتی در این زمینه نداریم.
سازمان در سالهای اخیر، در انجام کدام عملیات در ایران دست داشته است؟
سازمان از سال ۱۳۷۸(یا ۷۹) به بعد، دیگر عملیاتی در ایران نداشته است.
یعنی حادثه انفجار حرم امام رضا(ع) هم کار سازمان نبود؟
نه کار سازمان نبود.
سازمان چگونه در ایران نفوذی پیدا میکند؟
سازمان از گذشته در ایران نفوذی داشت و همین الان هم دارد اما اگر میدانستیم نفوذیها چه کسانی هستند که میرفتیم دستگیرشان میکردیم(با خنده).
در سال ۸۸، آن جناحی که مردم را به خیابانها کشاند، آیا ارتباط مستقیمی با سازمان برقرار کرد؟
نه؛ هیچ ارتباطی نبود.
یعنی سازمان در سال ۸۸ فقط روی موج نشست؟
روی موج هم نتوانست بنشیند؛ اما در دیماه سال ۹۶ توانست. در دی ۹۶، همه تظاهرات ایجادشده پس از تظاهرات مشهد، کار سازمان بود؛ البته سازمان بدون تابلو کار میکرد. این مساله اندکی ثقیل است و وقتی برای مسئولین هم توضیح میدادیم، مساله برایشان جا نمیافتاد. نمیدانم شما تا چه حد با ساختار و سازماندهی شبکههای اجتماعی آشنایی دارید اما هر فرد مثلا شما، در کل، عضو ۳ تا ۴ شبکه اجتماعی هستید؛ مثلا یک گروه خانوادگی یا دوستانه دارید که ۱۲۰ نفر عضو دارد؛ از سویی، یک تعداد از شبکههای اجتماعی ناشی از بحرانهای اقتصادی شکل می گیرد؛ مثلا مالباختگان کاسپین، مالباختگان ثامن یا کارگران نیشکر هفت تپه، معمولا در این شبکهها که از منافع آنها دفاع میکنند، عضو می شوند؛ افرادی هستند که از بیرون میتوانند وارد این شبکهها شده و اطلاعاتش را تخلیه کنند. الان همه دو هزار نفر عضو سازمان که در کشور آلبانی به سر میبرند، در این نوع شبکهها عضو هستند اما بدون تابلو! مثلا رسما نمیگویند من عضو سازمان مجاهدین خلق هستم. در هر شبکه اجتماعی عناصر فعالی وجود دارد؛ این عناصر فعال معمولا عضو سازمان هستند. وقتی این عناصر فعال شوند، میتوانند با انتشار اخبار مختلف، مردم را برای شورش به خیابانها بکشانند.
آیا آمدنیوز ارتباطی با سازمان دارد؟
به نظر می رسد اعضای سازمان در «آمدنیوز» فعال باشند اما بیشتر خوراک(اطلاعاتی) میدهند. سازمان از اینکه «آمدنیوز» بیشتر به سمت رضا پهلوی گرایش دارد، خوشش نمیآید. اگر شما دقت کرده باشید، سازمان در دی سال ۹۶ شورش ایجاد کرد اما به یکباره عقب کشید چون دید حالا که بدون تابلو جلو آمده، ممکن است بهرهبرداری اش را گروه دیگری بکند؛ مثلا جمعیت را به خیابان آورد اما آنها گفتند: «رضاشاه، روحت شاد». یعنی اینجا رضا پهلوی بهرهاش را برد. اگر سازمان در شورش ۹۶ میخواست مستقیما تابلو بگیرد و جلو بیاید، همه او را پس میزدند اما مثلا شعارهایی مثل «اصلاحطلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا» یا مرگ بر شخصیتها و چهرهها، همگی شعارهای طراحیشده سازمان بود.