آفتابنیوز : آفتاب: منابع غربی در چند ماه اخیر بارها ادعا کردهاند که در خلال سالهای 2001 تا 2003 سفرای ایران و آمریکا کوشیدهاند به طرح پیشنهاد شدهای از سوی ایران دست یابند که شامل برخی مواضع مثبت تهران درباره آغاز مذاکره با آمریکا باشد اما این طرح از سوی دولت بوش رد شده است. این ادعا البته هم بهانهای به دست مخالفان نومحافظهکاران کاخ سفید در خارج داده تا دولت بوش را شدیداً به باد انتقاد بگیرند و هم بهانهای به دست منتقدان دولتهای گذشته ایران در داخل (که به حامیان احمدینژاد معروف هستند) داده تا مخصوصاً دولت خاتمی را به باد دشنام بگیرند. پایگاه اینترنتی opednews در مقالهای بار دیگر این مسئله را از دیدگاه خود مطرح کرده و به انتقاد از سیاست مغرضانه بوش در قبال این پیشنهاد میپردازد. این مقاله را بخوانید:
داستان از این قرار است که در بهار سال 2003 ، تهران طرحی را به طور محرمانه با هدف حل اختلافات میان دو کشور به کاخ سفید فرستاد. گفته میشود که این طرح شامل برخی نگرانیهای آمریکا نظیر، تکثیر سلاحهای کشتار جمعی، وضعیت عراق و مسئله تروریسم بود. اما دولت بوش گفتگو با مقامات ایرانی را رد کرده و تمام تلاشهای دیپلماتهای ایران و آمریکا را، بر باد داد.
هر کسی که اطلاعی از این طرح داشته باشد به خوبی میداند که این طرح چیزی فراتر از یک پیشنهاد ساده بلکه راهی بود که برای دستیابی به روند صلح پیشپای دولت آمریکا قرار داده شده بود. اما دولت بوش آنرا را به تمامی نادیده انگاشت.
« نیکلاس پلات»، «فرانک ویسنر» و «توماس پیکرینگ»، سفیران سابق آمریکا، گفتگوهایی با «جواد ظریف»، سفیر ایران در سازمان ملل انجام داده بودند. همچنین این افراد گفتگوهایی با «هوشنگ امیر احمدی» در شورای ایرانیهای آمریکایی مذاکره کردند.
در میهمانی شامی که درسپتامبر سال 2002 در خانه محمد جواد ظریف برگزار شد امیر احمدی با کمال خرازی وزیر امورخارجه وقت ایران دیدار کرد. نوشتههای امیراحمدی نشان میدهد که در آن دیدار کمال خرازی صراحتا اعلام کرده بود که ایران آماده است تا روابطش را با آمریکا عادیسازی کند.
همچنین این طرح شامل همکاری مشترک ایران و آمریکا بر علیه صدام حسین نیز میشد. وزارت خارجه و شورای امنیت ملی آمریکا نیر در این زمینه فعالیتهای خود را آغاز کردند. همچنین اوایل سال 2003 جواد ظریف با «رایان کروکر» و «زلمای خلیلزاد» در جنوا و پاریس، ملاقاتهایی انجام داد. حتی سفیر سوئیس در ایران نیز علاقه ایران را به این موضوع گزارش داد که این گزارش اخیراً در روزنامه «واشینگتن پست» چاپ شده است.
در طرح اصلی خود، ایران با صراحت تمام عنوان میکند که حاضر است به آمریکا اطمینان دهد که هرگز به سوی ساخت سلاح هستهای نخواهد رفت. همچنین ایران در این طرح عنوان کرده بود که حاضر است در برقراری ثبات در عراق نقش موثری برعهده بگیرد. حتی ایران امکان قطع کمک به گروه های فلسطینی و اعمال فشار بر حماس برای پایان خشونت بر علیه غیرنظامیان اسرائیلی، البته نه در اراضی اشغالی را نیز مطرح کرده بود. در بخش دیگری از این طرح ایران عنوان کرده بود که حاضر است حزبالله را ترغیب به تبدیل شدن به یک گروه صلحطلب سیاسی کند. همچنین ایران در این طرح عنوان کرده بود که حاضر از طرح عربستان برای تشکیل دو کشور فلسطینی حمایت کند.
در عوض ایران خواستار احترام دو طرفه، قطع تحریمهای آمریکا و کمک این کشور به ایران برای توسعه تکنولوژی هستهای شده بود. اما تمامی این پیشنهادات مثبت توسط دولت بوش رد شد. و زمانیکه دور بعدی مذاکرات جنوا آغاز شد، هیچ نمایندهای از آمریکا در آن شرکت نکرد.
اگر ایران و آمریکا در همان زمان درباره عراق با هم به توافق میرسیدند، اکنون خیلیها زنده بودند. اما دولت بوش نشان داد که خواستار صلح نیست.
این سیاست بوش حتی پیش ازانتخابات تئوریزه شده بود. نئوکانهای مسلط بر دولت بوش، طرفدار صلح نیستند. آنها تا به حال سعی کردهاند سیاست خارجی آمریکا را منطبق بر رمان «1984» جورج اورول، پرده به پرده به روی صحنه ببرند. به این صورت که آتش نگرانی از کشتار، ترور و گسترش تروریسم را در دامن جهانیان بیاندازند تا بتواند با به راه انداختن جنگهای پی در پی منابع انسانی و طبیعی ملتها را غارت کنند. آنها هرگز نمیخواستند ایران وارد پروسه صلح شود چراکه ایران دارای منابع عظیم نفتی است بنابراین هدف آنها به حساب میآید و چگونه می توان با کشوری که هدف است، صلح کرد!
دار و دسته بوش احمق نیستند. حتی از بسیاری جهات آنها از دموکراتها نیز موفقترند چراکه آنها بر خلاف دموکراتها هدف مشخصی دارند.
در نهایت آنچه واضح این است که دولت بوش نه طرفدار صلح است و نه تمایلی به شریک شدن منافع خود با دیگران دارد. و با نگاهی به گذشته و عملکرد آمریکا در قبال ایران مشهود است که سیاست آمریکا در قبال ایران همچنان خصمانه خواهد بود و آمریکا همواره به ایران به عنوان یک طعمه نگاه می کند.