مطلوب شان رویه محمود احمدی نژاد در قبال غرب و کاغذپاره خواندن قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل بوده و هست. جبههای که از اخراجی های دولت احمدی نژاد و برخی از شاگردان آیت الله مصباح یزدی تشکیل شده؛ جبهه پایداری انقلاب اسلامی معروف به جبهه پایداری یا به تعبیری افراطیون جناح راست.
برایشان فرقی نمیکند که پیش و پس ماجرا چیست و مسیری که پیش میروند، به کدام سمت است؛ فقط کافی است نام محمدجواد ظریف، وزیر خارجه در مسائل مطرح باشد، میداندار میشوند و پرچم نقد را چنان بلند میکنند که نمودش در دو جبهه عیان میشود. داستان ظریف و فریادهای اعتراضی طیفی محدود علیه او، ماجرای سریالی و البته کلیشه وار وزارت او بر دستگاه امورخارجه است؛ کشمکش طیف وابسته به جبهه پایداریها در بهارستان، که از همان ابتدای حضور او در دولت یازدهم با اصولگرایان مجلس نهم کلید خورد. داستانی که با عیانشدن تلاش ظریف برای حل مسئله هستهای کشورمان و پایان دادن به تحریمها در همان هفتههای اول وزارتش برای پایداریها جان گرفت و آنها در بیرون و درون بهارستان برای تبدیل کردن لبخند ظریف که به امید حامیان دولت بدل شده به یاس عمومی برنامهریزی کردند و پلانهای متفاوتی را طراحی کرده و به اجرا گذاشتند.
جایگاه پایداریها نزد اصولگرایان
جبهه پایداری دغدغه همواره اصولگرایان است؛ حتی در زمان عسرت رقیب. این روزها از هیچ طیفی در اصولگرایی مانند جبهه پایداری زمزمههایی شنیده نمیشود که بوی جدایی از آن به مشام برسد. جبهه پایداری گاهی در لفافه تهدید به دادن فهرست جداگانه میکند و گاهی از مدل ویژه خود برای انتخابات حرف میزند؛ آن هم در شرایطی که جریان اصولگرایی از داشتن چهره های دارای کاریزما و لیدر محروم است. مواضع رادیکالی پایداری گرچه در روزهای نخست برای برخی رسانهها جذاب و سرگرم کننده بود اما بعد از مدتی صداهای انتقادی را در اردوگاه اصولگرایی بلند و بلندتر کرد؛ اوج آن زمانی بود که اصولگرایان برای انتخابات مجلس نهم سازوکار جبهه متحد اصولگرایان را طراحی کردند اما پایداریها زیر بار پیوستن به آن نرفتند، به همین علت سیر صعودی انتقادها شدت یافت.
حالا هم گفته میشود پایداری برای انتخابات آینده ۹۸ و ۱۴۰۰ به سیاق دورههای گذشته برنامهای مجزا طراحی کرده است. شاهد این مدعا را میتوان صحبتهای دبیرکل جبهه پایداری دانست. او در برنامهای تلویزیونی درباره سیاستهای جبهه پایداری در انتخابات آینده ریاست جمهوری و مجلس گفته بود: ما همیشه گفتهایم اگر آقایان به اصلح برسند، ما اصلح را حمایت میکنیم. بهترین را اگر انتخاب کردید واقعاً پای این میآییم. اما او در ادامه میگوید: اگر ببینیم دوستان دنبال اصلح نیستند زیر بار لیست مورد نظر آنها نمیرویم.
آیا جبهه پایداری که این روزها متحد شدنش با جماعت اصولگرایان محل بحث و نقد است و از الگوی انتخاباتی ویژه خودش سخن میگوید، میتواند اصولگرایان را وادار به پذیرش نامزد اصلح شان در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ کند؟ اصولگرایان، «پایداری ها» را وارد بازی وحدت و ائتلاف میکنند یا نه؟ به این سوال این روزها پاسخهای متناقضی داده شده است. به نظر میرسد اصولگرایان هنوز تصمیم مشخصی درباره «پایداری ها» نگرفتهاند. تجربه تکروی آنها در انتخابات ۹۲ و تاکیدشان بر «گزینه اصلح» هنوز پیش چشمشان است و «پایداری ها» هم هرگز نگفتهاند از این ایده عدول کرده یا میکنند. این درحالی است که «پایداری ها» درصورتی که بخواهند زیر چتر وحدت قرار بگیرند باید زعامت بزرگان اصولگرا را بپذیرند.
منبع: روزنامه ابتکار