ساکنان یکی از محلات شمال تهران خرداد سال ۷۸ پلیس را در جریان شنیدن صدای تیراندازی از خانه یکی از همسایههای خود قرار دادند. مأموران پلیس در محل حضور یافتند و دو نفر را دستگیر کردند. متهمان فریبرز و ویس نام داشتند و زن و شوهر صاحبخانه گفتند آنها دو همدست دیگر نیز دارند که قبل از رسیدن مأموران از محل فرار کردند.
به این ترتیب دو متهم فراری که رؤیا و جلال نام داشتند نیز تحت تعقیب قرار گرفتند و دستگیر شدند.
زن و شوهر صاحبخانه در تحقیقات گفتند رؤیا سالها قبل در خانه آنها کار میکرد و بهتازگی به آنها تلفن زد و قرار شد با همسر و فرزند و دوستانشان بهعنوان میهمان به خانه آنها برود، اما میهمانان پس از ورود به خانه با تهدید اسلحه کمری برای سرقت وارد عمل شدند. زن و شوهر میانسال توضیح دادند که در برابر خواسته سارقان مقاومت کردند. سپس ویس با شکستن شیشه، تکهای از آن را زیر گلوی زن صاحبخانه گذاشت تا با تهدید به خواستهاش برسد و در نهایت ماجرا به تیراندازی کشید. پس از آن رؤیا و جلال با سرقت دستبند طلا، گوشواره و ۶۰ هزار تومان پول فرار کردند.
متهمان مورد بازجویی قرار گرفتند و جلال در اعترافات خود پرده از راز سرقت دیگری برداشت که سه نفر از آنها حدود دو سال پیش انجام داده بودند. او گفت: ما به خانه پیرزنی در شهرکغرب رفته بودیم، ولی چون او مقاومت کرد من و فریبرز مجبور شدیم او را بکشیم. به این ترتیب راز قتل زنی که ۱۱ آبان سال ۷۶ کشته شده بود، فاش و مشخص شد رؤیا عنصر اصلی وقوع این جرائم است. او در اعترافاتش گفت: من سال ۶۹ از همسر اولم جدا شدم و در سال ۷۶ درحالیکه دختری ۱۲ ساله داشتم، با فریبرز ازداواج کردم. قبل از ازدواج دومم در خانه افراد پولدار کار میکردم و همین انگیزه شروع جرائم ما شد.
او گفت: مدتی پس از ازدواج با فریبرز، او و یکی از دوستانش به نام جلال به من پیشنهاد دادند به خانه افراد پولداری که قبلا آنجا کار میکردم، برویم و دست به سرقت بزنیم. در نهایت من هم برای ناهار با مقتول هماهنگ کردم و به خانهاش رفتیم. من و دخترم به بهانهای به حیاط رفتیم. فریبرز و جلال دستوپای مقتول را بستند و او را خفه کردند. بعد با سرقت طلاها، ۴۰ سکه طلا و چک فرار کردیم.
پس از تکمیل تحقیقات، متهمان در شعبه ۱۶۰۴ محاکمه و فریبرز و جلال به اتهام مشارکت در یک فقره قتل، دو سرقت مسلحانه و ضرب و جرح عمدی به قصاص، تحمل ۱۰ سال حبس، ۷۴ ضربه شلاق و رد مال محکوم شدند.
ویس که فقط در سرقت دوم حضور داشت، به اتهام مشارکت در سرقت مسلحانه به ۱۰ سال حبس، رد مال و شلاق محکوم شد.
رؤیا نیز به اتهام شرکت در دو سرقت مسلحانه به ۱۰ سال حبس و رد مال و به اتهام معاونت در قتل نیز به ۱۰ سال حبس محکوم شد.
در نهایت فریبرز در سال ۹۵ به دار مجازات آویخته شد. همچنین جلال دوبار پای چوبه دار رفت و با این ادعا که در پرونده قتل فقط دستوپای مقتول را بسته و عامل اصلی قتل نیست، هر بار فرصت گرفت و در نهایت با اخذ رضایت اولیایدم اخیرا آزاد شد. رؤیا نیز مدتی قبل پس از تحمل حبس با کمک خیران ۵۰ میلیون رد مال را پرداخت کرد و او نیز بهتازگی آزاد شده است. به این ترتیب، با مجازات همه متهمان، پرونده جرائم آنها بسته شد.