اعمال سهمیه در کنکور موضوع تازهای نیست. این موضوع با سابقهای نزدیک به ۴ دهه بارها منجر به اعتراض داوطلبان کنکور و دانشجویان شده و حتی در یکی دو سال اخیر برخی معترضین را در مقابل ساختمان مجلس و وزارت علوم گرد هم آورده و تجمعات اعتراضی را سبب شده است، چرا که آنان معتقدند تخصیص سهمیه در کنکور ضمن این که به اعتبار علمی کشور لطمه میزند، نوعی تبعیض و مغایر با عدالت آموزشی است.
«روناک» فقط ۳ سالش بود که با مراجعه به دندانپزشک کتاب زندگیاش برای همیشه بسته شد. مرگ این دختربچه اراکی به دلیل بیتوجهی دندانپزشک کودکان به خونریزی بینی او بود. «دانیال» ۱۷ ساله نیز مرگش در یکی از بیمارستانهای تهران بخاطر خطای پزشک بیهوشی رقم خورد آن هم به دلیل شکستگی انگشتاش! «یاسمین» و «سارینا» هم سرنوشتی شبیه دانیال داشتند. داروی اشتباه یاسمین را کشت و سارینا را به کما برد!
اینها تنها چند نمونه از خطاهای پزشکی کشور هستند که طی یکسال گذشته به مدد شبکههای اجتماعی رسانهای شده است. بسیاری از خطاهای دیگر بدون این که خانواده متوفی نیز در جریان آن قرار بگیرند زیر خروارها خاک دفن شده است.
اگرچه برخی قصور پزشکی در ایران را به دلیل ثبت نشدن، مسائل اخلاقی یا ضعف قانون، پایینتر از نرم جهانی میدانند اما به قول یکی از مسئولان وزارت بهداشت حتی یک خطای پزشکی نیز زیاد است.
پیگیری خبرهای قربانیان قصور و خطاهای پزشکی این سئوال را در ذهن ایجاد میکند که پزشکان بدون صلاحیت از کجا میآیند؟ شاید بتوان جواب این سوآل را در سخنان چند روز پیش قائم مقام معاون آموزشی وزیر بهداشت پیدا کرد.
پزشکان سهمیهای
«بیش از ۶۰ درصد داشجویان رشته پزشکی «سهمیهای» هستند.» این خبر غمانگیز و خطرناک را چند روز پیش قائم مقام معاون آموزشی وزیر بهداشت در گفتوگو با ایسنا فاش کرد. حمید اکبری گفت: «سهمیه آزاد در رشتههای پزشکی در کشور به زیر ۴۰ درصد میرسد، چرا که بر اساس قانون مجلس ما با موضوع ۳۰ درصد عدالت آموزشی که مختص رشتههای گروه علوم پزشکی است، مواجه هستیم و در رشتههای دیگر این وضعیت وجود ندارد و علاوه بر این میزان ۳۰ درصد نیز سهمیههای دیگر شهدا، رزمندگان و ایثارگران و ۵ درصد سهمیه نیز به خانوادههای آنان تعلق میگیرد این وضعیت در سه رشته پر متقاضی علوم پزشکی یعنی دندانپزشکی، داورسازی و پزشکی وجود دارد. به نحوی که در حال حاضر اگر ۱۰ هزار نیرو در سه رشته پزشکی، داروسازی و دندانپزشکی جذب دانشگاههای علوم پزشکی کنیم، ۶۰۰۰ نفر آنها بر اساس سهمیه وارد میشوند.»
حساسیت موضوع سهمیههای علوم پزشکی تا حدی است که اوایل مرداد امسال نشستی با عنوان «مسالهشناسی کنکور و بررسی چالشهای اجرایی قانون سنجش و پذیرش دانشجو» در مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری برگزار شد و یکی از موارد مورد بررسی در این جلسه، سهمیهبندی در رشتههای گروه علوم پزشکی بود.
در بند اول از مفاد این جلسه که با هدف شناسایی مهمترین چالشهای اجرایی قانون سنجش و پذیرش دانشجو انجام شد، آمده است: «در حال حاضر ۶۵۰ هزار نفر داوطلب رشته تجربی هستند که بیشترین تقاضا برای ۸۰۰۰ ظرفیت رشتههای پزشکی، دندان پزشکی و داروسازی است که با درنظر گرفتن سهمیههای گوناگون، کمتر از ۴ هزار صندلی برای داوطلبان بدون سهمیه باقی میماند. تنها کمتر از ۲ درصد متقاضیان گروه علوم تجربی به رشته پزشکی، دندانپزشکی و داروسازی راه مییابند.»
سهمیه دانشگاه از دیروز تا امروز
اعمال سهمیه در کنکور موضوع تازهای نیست. این موضوع با سابقهای نزدیک به ۴ دهه بارها منجر به اعتراض داوطلبان کنکور و دانشجویان شده و حتی در یکی دو سال اخیر برخی معترضین را در مقابل ساختمان مجلس و وزارت علوم گرد هم آورده و تجمعات اعتراضی را سبب شده است، چرا که آنان معتقدند تخصیص سهمیه در کنکور ضمن این که به اعتبار علمی کشور لطمه میزند، نوعی تبعیض و مغایر با عدالت آموزشی است.
اما اعمال و افزایش سهمیههای ورود به دانشگاه، وقتی به رشتههای گروه پزشکی میرسد اهمیت آن صدچندان میشود، چرا که این حرفه ضمن این که حرفه پرطرفذاری است، فارغ التحصیلان آن به صورت مستقیم با سلامت و جان مردم سروکار دارند و کوچکترین قصور و خطای آنان میتواند یک فاجعه انسانی را خلق کند.
وارد کردن سهمیهها به خصوص در گروه علوم پزشکی که افراد با فراغت از تحصیل، بلافاصله مجوز کار پیدا میکنند و با سلامت مردم در ارتباط هستند، بسیار خطرناک است. این موضوع زمانی بغرنجتر میشود که بدانیم بیشترین افراد دارای سهمیه داوطلب تحصیل در رشتههای دندانپزشکی، پزشکی و داروسازی هستند.
آن گونه که مسئولان ادعا میکنند در حال حاضر اعمال سهمیه در رشتههای پزشکی وخیم است ، وضعیتی که کیفیت علمی فارغالتحصیلان رشتههای علومپزشکی و به تبع آن وضعیت کیفی طبابت کشور در سالهای آینده را تحت تاثیر خود قرار میدهد.
قصور پزشکی، چالش نظام سلامت
در حالی سهمیه تهدید سلامت ایرانیها به بیش از ۶۰ درصد رسیده است و تعداد بسیاری از دانشجویان پزشکی از مسیری جز تلاش و توانایی علمی به دروازههای این رشته رسیدهاند که قصور و خطاهای پزشکی یکی از چالشهای بزرگ نظام سلامت است، به نحوی که نام و نشان قربانیان این خطاهای پزشکی هر از چندگاهی رسانهای میشوند. نمونه بارز خطاهای پزشکی مرگ عباس کیارستمی، هنرمند نامی کشور بود که بسیاری از جمله خانواده وی مرگ او را به خطاهای پزشکی گره زدند.
ناگفته پیداست که نبود سختگیری لازم برای ورود به رشته پزشکی، خطای پزشکی را زیاد کرده است. حتی هشدارهای دو دهه اخیر نیز در این زمینه تاکنون کارساز نبوده است. آن گونه که آمارها میگویند بیشترین خطای پزشکی مربوط به دندانپزشکان، پزشکان زنان و زایمان و جراحهای عمومی است.
با وجود این که بسیاری از بیماران و خانوادههایشان متوجه قصور پزشکی نمیشوند یا هیچ وقت آن را قضایی نمیکنند، اما با این حال پروندههای زیادی از خطاهای پزشکی در راهروهای دستگاه قضایی منتظر رسیدگی هستند. علی فتاحی، معاون انتظامی نظام پزشکی تهران در این زمینه آماری اعلام کرد. وی به رسانهها گفت:«سالانه ۸۰۰ میلیون خدمات پزشکی به مردم ارائه می شود که در حدود ۱۲ تا ۱۳ هزار پرونده مربوط به خطاهای پزشکی در کشور تشکیل می شود.»
اصولا اعمال سهمیهها برای داوطلبان در آزمونهای مختلف با هدف قدردانی از زحمات افرادی است که برای دفاع از کشور تلاش کرده و جان خود را از دست دادهاند یا افرادی که در شرایطی قرار گرفته که احتمال میرود که حقی از آنان ضایع شده باشد. بنابراین مقوله قدردانی و تشکر از این افراد یا تسهیل شرایط زندگی برای آنان، بیشک امر بسیار پسندیدهای است و اصولا حکومتها نیز این امتیازات را برای عده اندک ( ونه یک سوم پذیرفته شدگان کنکور پزشکی ) در نظر میگیرند، اما آیا جای جبران و قدردانی این زحمات مایه گذاشتن از اعتبار علمی نظام سلامت کشور و به خطرانداختن جان شهروندان است.