روزنامه لبنانی البناء در یادداشتی با عنوان «شکست آمریکا در مقابل «اژدهای چینی» و «بمبهای دودزای او» (کنایه از اقدامات فریبنده) در خلیج فارس، تکرار شد»، تقلای آمریکا برای تشکیل ائتلاف دریایی در خلیج فارس را بهانهای برای مقابله با تقویت نظامی روسیه و چین و نه امنیت تنگه هرمز توصیف کرد.
«محمد صادق الحسینی»، نویسنده این یادداشت در مقدمه آن آورده است: در ابتدا باید گفت که همه کسانی که درباره امور چین مطالعه میکنند و همچنین تلاشهای مشترک چین با روسیه، ایران و سایر کشورها برای پایان دادن به نظام تک قطبی آمریکا بر جهان، باید به خاطر داشته باشند که اقدامات اقتصادی، مالی، سیاسی و نظامی انجام شده توسط رئیس جمهور ترامپ علیه چین به هیچ وجه اقدامات جدید ایالات متحده محسوب نمیشود.
البناء در ادامه نوشت: خصومت آمریکا با جمهوری خلق چین از سال 1949 آغاز شد و از زمانی که ژنرال چیانگ کای شک، رهبر حزب کومینتانگ در پایان جنگ داخلی چین توسط نیروهای آزادی بخش خلق چین تحت رهبری ماتسی تونگ مغلوب شد. جنگی که از سال 1945 تا 1949 ادامه داشت و در نهایت رهبر کومینتانگ با بقایای سربازان خود از سرزمین آزاد شده چین به جزیره فورموزا تایوان فرار کرد و از طریق یگانهای کومینتانگ مزدور آمریکا که مورد حمایت نظامی مستقیم آمریکا قرار داشتند کنترل آنجا را به دست گرفتند.
این روزنامه افزود: ایالات متحده با حمایت از این رژیم وحشی که آن را تایوان نامید، تجاوز خود را علیه جمهوری خلق چین ادامه داد و نه تنها عضویت در سازمان ملل متحد بلکه عضویت دائم شورای امنیت اعطا کرد. تایوان از حق وتو برخوردار شد و چین تا سال 1971 که آمریکا سیاست گشایش در روابط با پکن را در دستور کار قرار داد از عضویت در سازمان ملل متحد محروم شده بود.
البناء آورده است: اما برنامههای خصمانه آمریکا علیه استقلال قدرت تصمیمگیری چین برای متوقف ساختن توسعه اقتصادی این کشور هرگز در دهه 1970 و 1980 که شاهد روابط دیپلماتیک میان دو کشور بود، تغییر نکرد.
این روزنامه افزود: توطئههای آمریکا علیه چین در بهار سال 1989 به اوج خود رسید، هنگامی که واشنگتن یک کارزار بین المللی سیاسی و رسانهای را علیه جمهوری خلق چین به بهانه حمایت از مطالبات مردم چین آغاز کرد، مطالباتی که توسط معترضان چینی از طریق تظاهرات در چندین شهر چین به ویژه در میدان "تیان آن من" مطرح شد. میدانی که از اوایل آوریل تا اواسط ژوئن 1989 شاهد اعتراضات و درگیری بین معترضین و نیروهای امنیتی چین بود. این درگیریها با تسلط مجدد حکومت چین بر جای جای این کشور و سرکوب پدیده انقلاب رنگی که در نطفه خفه شد به پایان رسید.
الحسینی نوشت: ایالات متحده به همراه بقایای به اصطلاح بریتانیای بزرگ، تلاش میکند با تحریک شورش و آشوب در جزیره هنگ کنگ که انگلیس در سال 1997 مجبور به بازگرداندن آن به سرزمین مادری یعنی خلق چین شد برای دولت مرکزی چین مشکل ایجاد کند. نزدیک به دو ماه است که گروههای بومی مرتبط با نقشههای بیگانه توسط سرویسهای اطلاعاتی ایالات متحده و انگلیس اداره و هدایت میشوند.
وی افزود: اما در سایه ادامه این سیاست انگلیسی و آمریکایی همزمان با ادامه استقرار ارتش آمریکا در دریاهای نزدیک چین مانند اقیانوس هند شرقی، دریای چین جنوبی، خلیج بنگال، دریای ژاپن و سایر دریاها تا ارسال ناو هواپیمابر آمریکایی رونالد ریگان به دریای جنوبی چین که اقدامی تحریک آمیز علیه چین محسوب میشود علاوه بر تحریمهای اقتصادی و مالی که به چین تحمیل شده است، سخنگوی دفتر امور هنگ کنگ و ماکائو بیانیهای شدید اللحن صادر کرد و گفت: ما میخواهیم برای گروه کوچکی از جنایتکاران خشن و بی پروا و کسانی که در پشت آنها هستند روشن کنیم که کسانی که با آتش بازی میکنند، توسط آن کشته میشوند، در ارزیابی اوضاع اشتباه نکنید. خویشتنداری ما را ضعف تلقی نکنید.
نویسنده در ادامه افزود: بنابراین این یک پیام روشن و آشکار چینی است و حتی یک دستور خطاب به ایالات متحده و نه تنها به برخی از مزدوران استعمار در هنگ کنگ، در ساحل دریای چین جنوبی است که با آتش بازی نکنند.
الحسینی گفت:هشدار چین از این لحاظ قوی و مهم است که پس از سفر ناموفق وزیران جنگ و خارجه آمریکا به استرالیا و تعداد از کشورهای اقیانوس آرام صادر شد؛ زیرا آمریکا درصدد است این کشورها را برای موافقت با استقرار موشکهای آمریکایی در خاکشان با هدف مهار چین متقاعد کند اما همه این کشورها با ایده مخرب آمریکا مخالفت کردند هشدار چین همچنین با رسیدن ناو هواپیمابر رونالد ریگان به دریای چین جنوبی همزمان شده است.
البناء آورده است: بنابراین طبق معمول ایالات متحده به نمایندگی از رئیس جمهور و رئیس دستگاه دیپلماسی آن به شدت دروغگو و گمراه کننده است. دولت ترامپ با فرخوان گمراه کننده و دروغین خود در مورد لزوم حفظ امنیت خلیج فارس و تنگه هرمز و حمایت از کشتیهای تجاری در آن دو اقدام به پرتاب بمبهای دودی برای سرپوش گذاشتن بر خطرناکترین اقدامات خود در مورد امنیت بین المللی یعنی تقویت ائتلاف نظامی استراتژیک علیه روسیه و چین میکند آن هم به چند طریق که در ادامه ذکر میشود:
1- ادامه ارسال ناوهای هواپیمابر آبراهام لینکلن و رونالد ریگان و گروههای دریایی آنها به مناطق عملیاتی نزدیکتر به چین ادامه دارد.
2- بمب افکنهای استراتژیک B-52 آمریکا که در پایگاه العیدید قطر مستقر شده بودند به پایگاه دیهگو گارسیا در اقیانوس هند، غرب اقیانوس هند منتقل شدند.
3- ایالات متحده مانورهای مشترک خود را با کره جنوبی که نه تنها کره شمالی بلکه جمهوری خلق چین را تحریک میکند ، ادامه میدهد ، زیرا منجر به حضور بیشتر ارتش آمریکا در مجاورت چین میشود.
نویسنده تصریح کرد: بنابراین این گفتههای اسرائیلیها را فقط می توان بمب دودی(بلوف) انتخاباتی به نفع نتانیاهو دانست و حتی بخشی از استراتژی جامعتر ایالات متحده نیست. برای شفاف سازی بیشتر این وزیر ، کاتز ، کسی است که میخواهد بر شکست رژیم خود در مقابله با ائتلاف مقاومت و در راس آن ایران بر اساس حضور امنیتی گسترده اسرائیل در عربستان و دیگر کشورهای عربی سرپوش گذارد.
این روزنامه لبنانی ادامه داد: حضور امنیتی اسرائیل در حوزه خلیج (فارس) ریشه در بیست سال پیش دارد. یعنی پایان دهه نود قرن گذشته زمانی که عربستان و امارات با شرکتهای امنیتی اسرائیل شروع به انعقاد قراردادهای حفاظت از تاسیسات نفتی دو کشور کردند. قضیهای که این شرکتهای اسرائیلی را که در واقع بازوهای سرویس موساد اسرائیل هستند قادر ساخت زیربنای اطلاعاتی کاملی را در راستای اهداف اسرائیل بسازند.
البناء نوشت: این موجودیت اطلاعاتی گسترده اسرائیل هیچ تاثیری در موازنههای قدرت در میدانهای نبرد نداشته است به گونهای که مناطق حضور آن یعنی عربستان و کشورهای عربی حوزه خلیج فارس هیچ گاهی بخشی از میدانهای نبرد علیه ارتش اسرائیل نبودند. مثل گنجشکی که در قفس باشد از همین رو هیچ ارزش میدانی و عملیاتی نداشتند.