تصاویری پس از مراسم تشییع و سوگواری مرتضی پاشایی دست به دست شد که معناهای خاصی به ذهن ها متبادر کرد؛ حبیب محبیان خواننده با عبدالرضا هلالی مداح در یک قاب، حضور امیر قلعه نوعی مربی فوتبال، حسین فریدون برادر حسن روحانی، آرمین خواننده معروف رپ و بسیاری دیگر همه و همه نشانه ای از پدیده شدن مرتضی پاشایی بود؛ پدیده ای که تنها منحصر به روز تشییع پیکر این خواننده نماند و بعد از آن تا به امروز همچنان ادامه دارد تا آنجا که فضای دانشگاهی در موردش صحبت کردند، کتاب هایی در مورد او نوشته شد، فیلم های مستندی ساختند، دل نوشته های طرفداران در فضای مجازی و تجمع همیشگی هواداران بر سر مزارش به بهانه های مختلف، پدیده پاشایی را برجسته می کند.
جامعه شناسان و پدیده پاشایی
سعید معیدفر جامعه شناس و استاد بازنشسته دانشگاه تهران این نوع اتفاق در خصوص پدیده شدن پاشایی را به دلیل تغییری در سطح گروه های مرجع جامعه می داند که مردم را به سمت شخصیت های فرهنگی و هنری می کشاند اما هادی خانیکی استاد ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی مرگ پاشایی را یک فراواقعیت می داند و نقش شبکه های اجتماعی و فضاهای مجازی در شکل گیری پدیده پاشایی را مهم می داند زیرا بر این باور است که بسیاری از افرادی که در این مراسم حضور داشتند پاشایی را نمی شناختند اما حضور در شبکه های اجتماعی این احساس را به آنها داد که باید در این مراسم حضور یابند و دیده و شناخته شوند. البته خانیکی بیماری سرطان پاشایی را نیز یکی دیگر از دلایل برجسته شدنش در جامعه دانست.
محمد امین قانعی راد استاد جامعه شناسی دانشگاه تهران که خودش نیز بر اثر بیماری سرطان در سال های پیش فوت کرد اما دیدگاهی متفاوت نسبت به پدیده شدن پاشایی داشت و علت آن را شکاف آگاهی یا حفره آگاهی دانست. قانعی راد اعتقاد داشت که نوعی شکاف آگاهی از یک طرف میان مسوولان و عموم مردم و در طرف دیگر میان جوانان و مسن ترها رخ داده است برای همین هم حیرت و تعجب بوجود آمده از حضور گسترده مردم در تشییع پیکر پاشایی برای افرادی همچون سیاستمداران کشور، مدیران آموزشی، معلمان، رسانه ملی و بسیاری از پدر و مادرها پیش آمد که پاشایی را نمی شناختند.
وحید شالچی عضو هیات علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی نیز تحلیلی متفاوت نسبت به دیگر همکاران خود داشت زیرا پدیده شدن پاشایی را در نسبت با گسترش فرهنگ سلبریتی دانست؛ فرهنگی که در جامعه ایرانی روندی شتابنده دارد و بر مبنای آن و بدون توجه به فضیلت واقعی افراد در مورد آنان ارزش گذاری صورت می گیرد.
جلایی پور عضو هیات علمی دانشگاه تهران، تغییرات اجتماعی فراگیر جامعه ناشی از گسترش آموزش و رسانه های عمومی، ستاره بودن پاشایی در موسیقی پاپ و پرطرفدار بودن این موسیقی، حضور در برنامه های صدا و سیما و همسانی ویژگی های شخصیتی خوانند پاپ با شرکت کنندگان در مراسم وی، چهار عامل و محرک برای حضور مردم در مراسم مرگ پاشایی دانست.
محمد سعید ذکایی عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی، مرگ پاشایی و حضور مردم در مراسم درگذشت وی را یک کنش اجتماعی دانست که در حوزه فرهنگی شکل گرفت و نمی توان برای آن یک تبیین سیاسی ارایه کرد.
محمود شهابی عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی مراسم پاشایی را یک نوع تخطی کارناوالی در جامعه دانست که یک نوع تخطی عمومی بود که نوعی دهن کجی به ساختارهای سنتی را نشان داد که این اتفاق به دلیل تغییر در نگرش جوانان و عوض شدن سبک زندگی رخ داد که موجب شکل گیری گروه های زیر زمینی و پنهان در جامعه شده است که آن هم به دلیل انکار خواسته های نسل نو در سبک های زندگی جدید است.
نعمت الله فاضلی استاد پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی پدیده پاشایی را نتیجه شکلی از فرهنگ در حال ظهور ایرانی دانست که در حال رقابت با فرهنگ سنتی و فرهنگ حکومتی است.
مهدی منتظر قائم عضو هیات علمی دانشگاه تهران هم به تغییر نسلی دهه شصتی ها در پدیده شدن پاشایی اشاره کرد؛ آنهایی که ویژگی اصلی شان سیاست زدگی است که نتیجه سرخوردگی از سیاست فردگرا و نیز جمع گرای ملی است؛ نسل نویی که می خواهد فرصت زیست بیابد. این نسل عواطف را به رسمیت می شناسد. در برابر، عقلانیت های برآمده از ایدیولوژی ها را بر نمی تابد و به معنای ساده می گوید من می خواهم زندگی کنم.
یوسفعلی اباذری استاد جامعه شناسی دانشگاه تهران اما سخنانی متفاوت در خصوص پدیده شدن پاشایی بیان کرد تا این سخنان خود نیز با حاشیه هایی همراه شود زیرا او پاشایی خواننده متعلق به مبتذل ترین سبک موسیقی یعنی پاپ دانست که در آن سبک نیز پیش پا افتاده ترین شعرها و آهنگ ها را با صدایی فالش(خارج از دستگاه) می خواند. اباذری دلیل اصلی شکل گیری پدیده پاشایی را سیاست زدایی دانست که نمود آن میدان دادن به افراد غیر نخبه همچون ورزشکاران، بازیگران، خوانندگان و ... در امور سیاسی است.
مخالفان و موافقان صحبت های اباذری
یکی از مهمترین سخنان در مورد مرگ پاشایی را اباذری کرد؛ صحبت هایی که باعث شد تا در جامعه موافقان و مخالفان بسیاری پیدا کند. مخالفانی که از همان جلسه شروع شد و به گفته های این استاد جامعه شناسی دانشگاه تهران اعتراض کردند و بعد از آن هم ناصر پاشایی پدر مرتضی پاشایی در یادداشتی به این صحبت ها اعتراض کرد؛ یادداشتی که البته در آن نامی از اباذری برده نشد اما شواهد و قرائن موجود در یادداشت نشان میدهد که واکنش او به اظهارات جنجالی این استاد دانشگاه بود.
ناصر پاشایی نوشت: اخیرا نقدی در یک جمع دانشگاهی مطرح شده که چه از نظر شکلی و ادبیات و چه از نظر ماهوی محل تامل و تاسف است و به ویژه آن که صاحب این نقد، جامعه شناس و دانشگاهی است.
اما مخالفان در رسانه ها نیز به سخنان اباذری واکنش نشان دادند. ایمان قیاسی از هنرمندان فعال موسیقی پاپ در صفحه شخصی خودش این چنین به صحبتهای اباذری واکنس نشان داد: آقای اباذری من متاسفم برای شما و تفکرات دیکتاتوریتان. شما بهتر است همان غرب زندگی کنید. اینجا ایران است همان ایرانی که درسخت ترین شرایطش شما داشتید در شانزالیزه قدم میزدید و به آرمانهایتان فکر می کردید همان ایرانی که پاشایی و پاشایی ها در فقر و مشکلات اجتماعی دست و پا می زدند.
سیامک قاسمی یکی از مخالفان در فیسبوک نوشت: تحلیلگری که با توهین و خشم و تمسخر صحبت کند تحلیلاش اصالت ندارد. او از موضع واکنش به یک پدیده صحبت میکند و نه کنش! اینکه پدیدهای با فریمهای ذهنیاش سازگار نبوده است و او شروع به تخریب آن پدیده کرده است ... این دوستانی هم که با این صحبتهای دکتر به وجد آمدهاند که ما بعد از سالها دوباره جامعه ایران را شناختیم خیلی خوشحال نباشند که این آقای دکتر خودش هنوز جامعه ایران را نشناخته است.
مهدی خسروانی یکی دیگر از مخالفان نیز نوشت: نقد صحبت اباذری از بعد اخلاقی یا آدابی دقیقاً کاری است که نمیخواهم در اینجا انجام دهم! حُسن اباذری این است که این اندیشهاش را به صراحت بیان میکند. به نظرم، مهمترین نکته، اشتباه محاسبهای است که اباذری کرده است و خیلی از ماها هم میکنیم اما چون جرأت فحش دادنِ صریح نداریم کسی کاری به کارمان ندارد: اینکه فکر میکنیم فحشدادن و پرخاشگری کسی را عوض میکند یا حتی در جهت مثبت تکان میدهد؛ اینکه یک گوشه میایستیم و غر و لند کنان، جملههایی با ساختار «مردم ما... فلان» و «این مردم... فلان» را تکرار میکنیم. اگر اصرار داریم در میان کسانی زندگی کنیم که بتهوون و موتسارت گوش میدهند راه عاقلانهاش این است که به میان آنها برویم نه اینکه در بین کسانی که مرتضی پاشایی گوش میدهند بمانیم و بخواهیم با حرصخوردن و فحشدادن آنها را هدایت کنیم تا موسیقی کلاسیک گوش بدهند.
البته در این میان صحبت های اباذری موافقانی نیز داشت؛ موافقانی که در همان سالن نیز این استاد جامعه شناسی را تشویق کردند و در فضای مجازی نیز با گفته های خود مهر تاییدی بر آن زدند.
علی ثباتی یکی از موافقان در تائید سخنان اباذری در فیسبوک نوشت: مردم یکشبه طرفدار پاشاییشده به هانیه توسلّی حملههای رکیک میکنند که چرا بابت مرگ پاشائی تسلیت نگفتهست و طوری آزارش میدهند که گویا صفحهی فیسبوکاش را میبندد. همانهایی که به یوسف اباذری نیز بابت اینکه فریاد میکند که موسیقی امثال پاشائیها ابتذال محض است - و کاملاً هم درست میگوید - حمله میکنند و محیط سخنرانی را برای او ناامن میسازند. کاش اباذری با عصبیّت کمتری همین حرفها را زده بود، ولی، در درستی حرفاش بحثی نیست.
کاربری به نام امیر پژمان هم در فیس بوک نوشت: به نظرم گاهی نیاز به یک سیلی داریم که از جا بلندشیم و ببینیم و کجاییم و چه کردهایم؟ سخنان اباذری برای خود من حکم این سیلی رو داشت. بعضی سیلیها سرنوشت سازند، حتی، اگر درد داشته باشند.
جنجال هانیه
هانیه توسلی بازیگر سینما نیز با انتشار مطلبی در اینستاگرام خود باعث شد تا واکنش طرفداران پاشایی را برانگیزد. توسلی در صفحه شخصی خود نوشت: من آقای پاشایی رو نمی شناختم. یعنی نه کارهاش رو شنیده بودم نه خودش رو از نزدیک دیده بودم. سبک و مدل موسیقی اش هم که الان می شنوم دوست ندارم ولی دلم می سوزه. جیگرم کبابه. از مرگ جوون ها بیزارم. عادت ندارم تسلیت بگم. دردی رو دوا نمی کنه. کسایی که میان اینجا و به من می گن چرا تسلیت نمی گی هم نمی فهمم. اگه خانواده اش رو می شناختم از نزدیک حتمن به اونها تسلیت می گفتم.
این نوشته باعث شد تا کامنتهای مخالف زیادی پای این پست ثبت شود. کامنتهایی تند از طرف کامنتگذارانی اکثراً خشمگین که به خواننده محبوب آنها توهین شده بود و نوشته بودند: اتفاقا منم نه از شما نه از بازی کردنت خوشم میاد جدی گفتم و رک مثل خودت و یا در کامنت دیگری نوشته بودند: اولاً که تسلیت نگفتنت چیزی از محبوبیت مرتضی کم نکرد، دوم اینکه خانوم بازیگر به اصطلاح مردمی، حالا نخواستی تسلیت بگی اوکی نگفتی، که اصلاً مهم نیست. نیاز نبود بیای پست بذاری. نگفتی تموم شد رفت دیگه پست گذاشتنت چیه؟ و یا در کامنتی دیگر آمده بود: شما به عنوان یه بازیگر وظیفه داری به طرفدارای مشترک خودتون و آقای پاشایی تسلیت بگی و کامنت هایی از این دست که صدای هواداران پاشایی بود.
پاشایی همچنان باقی است
فارغ از تمام مخالفت ها و موافقت ها با موسیقی و سبک پاشایی و پدیده شدن این خواننده جوان اما چیزی که امروزه همچنان ادامه دارد اینکه پاشایی از یادها نرفت و همچنان در نوشته ها، فضای مجازی و ... جریان دارد و عده ای همچنان یاد خواننده خود را زنده نگه می دارند تا آنجا که بنابه نوشته یکی از طرفدارانش کجایی مرتضی جان که یه دنیا طرفدار داری همه دوست دارن. کجایی که یه کشور باهاته هنوزم فراموش نشدی.
کتاب ها در مورد پاشایی
رمان سی شرح حال سرگذشت مرتضی پاشایی تالیف شهناز محلوجیان توسط انتشارات آرنا منتشر شده است. این کتاب علاوه بر اینکه به شرح ناگفتههایی از زندگی پاشایی خواننده پرداخته، به نکات قابل تاملی در ابعاد مختلف اجتماعی، فرهنگی، اخلاقی و هنری وی نیز اشاره داشته است.
منصور پاشایی با اشاره به اینکه نویسنده نه تنها تمام سعی خود را کرده تا هیچگونه مبالغه و یا تخیلی در کتاب خود به کار نبرد، گفت: تمامی شخصیتهای رمان به صورت واقعی بوده، و همه روابط بین آنها، گفتوگوها و وقایع آن نیز عینی و حقیقی است.
کتاب یکی بود، یکی نبود با بررسی و تحلیل اجتماعی ـ ارتباطی پدیده مرگ مرتضی پاشایی به قلم اسماعیل رمضانی از طرف انتشارات سیمای شرق به چاپ رسید؛ کتابی که نویسنده در مقدمه آن در مورد انگیزه خود، بر این باور است که تحلیلگران اجتماعی به دلیل عقب بودن از جریان مرگ مرتضی پاشایی قادر به ارایه تحلیلی جامع در مورد آن نیستند و به همین خاطر اطلاعات قبلی و فعلی خودم را جمع و جور کردم و شروع به نوشتن و انتشار یادداشت های تحلیلی در این باره کردم. مدتی که گذشت ... فکر کردم انتشار آنها در قواره یک کتاب شاید بتواند مرجعی برای مدل سازی این رویداد و ثبت وقایع، پیامدها و نتایج آن برای آیندگان قرار بگیرد.
مستند پاشایی
بعد از مرگ پاشایی فیلم های مستندی نیز در مورد او ساخته ش که یکی از آنها مستند سیب ساخته رضا رشید پور بود که در فضای مجازی منتشر شد اما این امر موجب انتقاد خانواده مرتضی پاشایی از ساخت این مستند شد تا آنجایی که ناصر پاشایی گفت: چند وقتی است در رسانه ها خبرهایی مبنی بر ساخت فیلم مستند مرتضی پاشایی مطرح شده است. این فیلم مستند از نگاه خانواده مجوز نداشته و از لحاظ قانونی اشکال دارد. سازندگان فیلم مستند هیچ اجازه ای از خانواده این خواننده نگرفته اند و خود بدون هیچ هماهنگی از سوی ما این کار را انجام داده اند.
اما یکی از مستندهایی که در مورد زندگی پاشایی ساخته شد، مستند آقای خاص بود. این یکی از کارهایی بود که به کارگردانی شاهین صمدپور انجام شد. در ساخت این مستند منصور پاشایی تهیه کننده، الیاس صفدری مدیر تصویربرداری، منوچهر صانعی تدوینگر و سید جواد هاشمی تهیه کننده از دیگر عوامل ساخت بودند.
علی لهراسبی، محمد علیزاده، فرزاد فرزین از جمله خواننده هایی بودند که جلوی دوربین رفتند و از پاشایی و ویژگی های آواز او سخن گفتند.
هواداران بر سر مزار پاشایی
از همان روزی که پاشایی در قطعه هنرمندان بهشت زهرا(س) تهران به خاک سپرده شد تا به امروز عده ای از هواداران او بر سر مزارش جمع می شوند و با فاتحه خوانده و زمزمه کردن آهنگ هایش یاد این خواننده را زنده نگه می دارند؛ هوادارانی که در شب های قدر ماه رمضان و دیگر مراسم مذهبی بر مزار پاشایی حاضر می شوند.
رفتن بر سر پاشایی محدود به افراد خاصی نیست و هنرمندان، ورزشکاران و ... یاد او را زنده نگه می دارند. احسان حدادی قهرمان پرتاب دیسک کشورمان با انتشار عکسی از خود بر سر مزار پاشایی در اینستاگرامش نوشت: راستشو بگم از بعد از ظهر ۵ شنبه حالم خیلی گرفته بود با غروب کردن افتاب دل گیریم خیلی بیشتر شد پیش خودم گفتم که چه کاری کنم که حالم خوب بشه از انجا که عاشق ایران هستم رفتم پیش صدای احساس ایران الان که دارم این متنو براتون مینویسم خیلی احساس سبکی دارم روحش قرین رحمت ایزد منان باد.
همچنین طرفداران پاشایی که اغلب جوان هم هستند بر سر مزارش جمع می شوند. برای نمونه در مراسم تولد این خواننده، هوادارنش بر سر مزارش حاضر می شوند و با کیک تولد که تصویری از پاشایی روی آن به چشم می خورد، یادش را گرامی می دارند و در فضای مجازی نیز همچنان تولد خواننده محبوب خود را تبریک می گویند و می نویسند: روز تولد شد باید بیایی تو از راه.