زن و مردی جوان ۲۰ مرداد سال ۹۴ با مأموران پلیس اراک تماس گرفتند و گفتند دختربچه ۱۳ سالهای خودکشی کرده است. با حضور مأموران مشخص شد این دختربچه به نام سودابه از یک درخت آویزان شده و جانش را از دست داده است. با پایینآوردن جسد این دختر با اینکه خاله و شوهرخاله او همچنان اصرار داشتند این بچه خودکشی کرده است، تیم متخصص برای بررسی نوع گرههایی که روی حلقه وجود داشت، به محل اعزام شد. حین بررسی گرههای طناب پلیس خاله دختربچه را مورد بازجویی قرار داد.
او به مأموران گفت: سودابه دختر بسیار شادابی بود. او مدتی با ما زندگی میکرد. خواهر و شوهرخواهرم به مسافرت رفته و او را به ما سپرده بودند. ما یک گاوداری داریم و من هر روز صبح زود برای کار بیدار میشدم و سودابه هم پابهپای من کار میکرد. ما یک بچه کوچک داریم که از او هم مراقبت میکرد. سودابه خیلی دختر خوشحال و خوبی بود و من اصلا نمیدانم چرا چنین کاری کرده است.
گفتههای این زن با یافتههای متخصصان بررسی صحنه جرم مطابقت نداشت. متخصصان بررسی صحنه جرم اعلام کردند گرههای ایجادشده روی طناب کار یک دختربچه ۱۳ ساله نیست و سفتی گرهها نشان میدهد یک مرد با زور زیاد چنین گرههایی زده است.
وقتی شوهرخاله مقتول مورد بازجویی قرار گرفت گفت: سودابه خیلی شیطنت میکرد؛ من هم عصبانی شدم و او را به سمت طناب دار که درست کرده بود بردم. من این طناب را برای دارزدن سگها درست کرده بودم. سودابه را سمت طناب بردم و گره را دور گردنش انداختم و به او گفتم چرا آنقدر شیطنت میکنی؛ آیا خوب است که با این طناب تو را دار بزنم؟ سودابه ترسیده بود؛ نمیدانم چه شد. بدنش لرزید و سر خورد و آویزان شد. با اینکه بلافاصله او را از طناب جدا کردم و با کمک همسرم سعی کردیم او را نجات دهیم و احیا کنیم، اما نشد. با اورژانس هم تماس گرفتیم، اما تکنیسینها وقتی رسیدند، گفتند او مرده است.
خاله سودابه نیز به مأموران گفت: سودابه شیطنت میکرد، اما من از دست او دلخور نبودم و نمیدانم چه اتفاقی افتاد که شوهرم او را به سمت طناب دار برد. من اصلا در جریان نبودم؛ او فقط من را صدا کرد و گفت: سودابه خودش را دار زده است و باید کمک کنی. من هم، چون این دختر امانت خواهرم بود، خیلی نگران شدم و هرکاری برای نجاتش کردم. من فکر نمیکنم شوهرم انگیزه بدی داشته و قصدش کشتن سودابه باشد.
هرچند متهم ابتدا بازداشت شد، اما بعد با قرار وثیقه آزاد شد تا اینکه نظریه پزشکی قانونی خشونت هولناک دیگری را نسبت به سودابه مورد تأیید قرار داد. متخصصان پزشکی قانونی اعلام کردند این کودک مورد تعرض نیز قرار گرفته است و آثار آن روی بدن مقتول وجود دارد. متخصصان اعلام کردند این آثار نشان میدهد او دقایقی قبل از اینکه کشته شود مورد تعرض قرار گرفته است.
همچنین کبودیهای روی بدن مقتول نشان میدهد بهزور به این بچه تعرض شده و او قصد مقاومت داشته، اما نتوانسته است. آثار خونریزی نیز وجود دارد. به این ترتیب شوهرخاله مقتول دوباره به دادسرا احضار شد. او منکر تعرض به دختربچه شد و گفت: اصلا نمیداند چه زمانی این اتفاق افتاده است. با تکمیل تحقیقات اولیه با توجه به مطرحشدن موضوع تعرض در پرونده تحقیقات در این خصوص در صلاحیت دادگاه کیفری استان مرکزی قرار گرفت.
قضات رسیدگیکننده به این پرونده با توجه به مدارک موجود دستور بازداشت شوهرخاله مقتول را صادر کردند. متهم همهچیز را انکار کرد و دادگاه نیز تصمیم به برگزاری مراسم قسامه برای قتل گرفت و از آنجایی که اولیای دم نتوانستند قسامه را برگزار کنند، دستور توقف رسیدگی صادر شد، اما اولیای دم به این حکم اعتراض کردند. دیوانعالی کشور اعتراض را پذیرفت و اعلام کرد دادسرا باید آزمایش دی. ان.ای از مقسم انجام میداد. به این ترتیب حکم بازداشت متهم صادر شد. اما ضابطین قضائی متوجه شدند متهم بدون اینکه نشانیای از خود اعلام کند، شبانه محل زندگیاش را ترک کرده است.
مأموران مدتها در تعقیب متهم بودند، اما ردی از او بر جای نمانده بود و حتی اعضای خانوادهاش هم با او در تماس نبودند تا اینکه مدتی قبل پدر مقتول به مأموران گفت: یکی از آشنایانش متهم را در تهران دیده است.
بررسیهای مأموران نشان داد متهم بعد از اینکه متوجه شد پزشکی قانونی مدارکی علیه او پیدا کرده، شبانه خانهاش را ترک کرده و هیچ آدرس یا ردی هم در اختیار مأموران قرار نداده است. متهم با ایجاد تغییراتی در ظاهرش زندگی مخفیانهای را در تهران آغاز کرده و در یک رستوران مشغول به کار شده بود. او با هویت جعلی در رستوران مشغول به کار شد و سعی داشت خود را از دید مأموران دور نگه دارد.
با توجه به مشخصشدن این موضوع دادگاه کیفری استان مرکزی پرونده را با قرار نیابت برای بازداشت متهم به دادگاه کیفری استان تهران فرستاد و قضات شعبه ۱۰ دادگاه کیفری استان تهران نیز با توجه به جمیع مدارک موجود در پرونده دستور جلب او را صادر کردند. ظهر دیروز مأموران پلیس با ردزنی متهم محل کار متهم را زیر نظر گرفتند و او را حین کار بازداشت کردند.
بررسیها نشان داد متهم بهعنوان پیک موتوری توزیع غذا در یک رستوان کار میکرد و زمان بازداشت هم برای رساندن غذا به دست یک مشتری در محل بود که مقابل خانه مشتری از سوی مأموران بازداشت شد. متهم با انتقال به شعبه ۱۰ دادگاه کیفری استان تهران درخصوص تعرض و قتل دختر ۱۳ ساله مورد بازجویی اولیه قرار گرفت و سپس پرونده با قرار عدم صلاحیت به دادگاه کیفری اراک ارسال شد. متهم تحت نظر مأموران پلیس اراک به بازداشتگاه پلیس در این شهر انتقال یافت و بازجوییها از او ادامه دارد.
چی تربیت کرده این نظام اموزش و پرورش ....