این نویسنده ادبیات کودک و نوجوان درباره ضرروت حفظ لالاییها اظهار کرد: لالاهایی جزء فرهنگ شفاهی ما هستند و فرهنگ شفاهی بر حسب خرد دستهجمعی به وجود آمده است، یعنی چیزی است که حتما باید حفظ شود. فرهنگ شفاهی گنجینه بزرگی برای ادبیات ماست و حیف است که از بین برود، حفظ شدنش هم راههای مختلف دارد و کارهای بسیاری میتوان انجام داد؛ مثلا لالاییها و قصهها از نقاط مختلف کشور جمعآوری و ثبت و ضبط شود.
او افزود: بحث دیگر استفاده از این لالاییها و قصههاست؛ خیلی از نویسندگان ما سراغ آنها نمیروند. به نظرم نویسندهای که ایرانی است میتواند جهانی بنویسد اما جهانی شدن مستلزم این است که نویسنده بومیگرایی را فراموش نکند. وقتی بخواهید نویسنده بومینویسی باشید باید از باورها، لالایی، قصههای شفاهی و ضربالمثلها استفاده کنید و وقتی از اینها استفاده کنید لالاییها و قصهها در میان مردم دست به دست شده و فراموش نمیشوند.
شمس در ادامه بیان کرد: از طرفی باید برای حفظ کردن و خواندن لالاییها در مهدکودکها و مدرسهها برنامهریزی شود. همچنین برای پدر و مادرها جلساتی گذاشته شود تا آنها یاد بگیرند شبها به جای اینکه بچهها را با تلویزیون بخوابانند، قصه بخوانند و برایشان لالایی بگویند تا اینگونه از بچهها دور نشوند و بتوانند با آنها احساس نزدیکی کنند. الان تلویزیون بچهها را از پدر و مادرها دور کرده است. به همین دلیل است که ما پدر و مادرها و نویسندهها بچهها و مخاطبان خود را نمیشناسیم. لالاییها باید در مهدکودکها گفته شوند و جلساتی برای توجیه پدر و مادرها گذاشته شود. در واقع حفظ لالاییها مستلزم برنامهریزی است که متأسفانه این برنامهریزیها وجود ندارد.
او سپس درباره تأثیر لالایی بر بچهها خاطرنشان کرد: وقتی کودک را با خواندن لالایی میخوابانید در واقع به او آرامش میدهید. همچنین کودک را با خود در دنیای خیالی همراه میکنید و با شعر و ترانه شکل زندگی کردن را به او یاد میدهید و با او ارتباط برقرار میکنید و به آرامش میرسید. کودک نیز با شما احساس نزدیکی میکند. زمانی که کودک آرامش داشته باشد، فردا روزی که بخواهد به مدرسه، مهدکودک یا هرجای دیگری برود با آرامش میرود و کارایی بهتری دارد. جامعه هم به سمت سالم بودن پیش میرود. وقتی بچهای با آرامش بخوابد، میتواند برای جامعه خود مثمرثمر باشد. بچهای که در کنار خانوادهاش امنیت و آرامش داشته باشد با بچهای که سر چهارراه فال میفروشد و صبح با چک و لگد بیدار شود، وقتی بزرگ شوند، دو جور در جامعه تأثیر میگذارند؛ یکی به سمت خشونت و اعتیاد میرود و دیگری به سمت نوآوری و ساخت جامعه. ما باید یاد بگیریم به بچهها آرامش بدهیم. حال این آرامش از چه طریق به وجود میآید؟ ارتباط برقرار کردن با کودک، که یکی از راههای آن قصهگویی و خواندن لالایی است. ما باید یاد بگیریم با بچهها ارتباط برقرار کنیم.
نویسنده مجموعههای «قصههای بترس برای بچههای نترس» و «سه دخترون» سپس بیان کرد: الان میگویند دوران فرزندسالاری است اما این فرزندسالاری که در جامعه ما وجود دارد برعکس چیزی است که از تعریف فرزندسالاری داریم. فرزندسالاری موجود یعنی راندن بچهها و از سر خود باز کردن آنها، به بچه هرچه میخواهند میدهند؛ این دقیقا اهمیت ندادن به بچه است. فرزندسالاری یعنی اهمیت دادن به بچه، یعنی شما به خواستههای بحق بچهتان توجه کنید و به او آرامش بدهید و امنیتش را تأمین کنید. اهمیت دادن به بچه باعث میشود او احساس آرامش و امنیت کند و خلاقیت داشته باشد.
شمس در ادامه گفت: معتقدم جامعهای که بچههایش کودکی نمیکنند، جامعهای عقبافتاده است و هیچگاه پیشرفت نخواهد کرد. قاطعانه میگویم جامعهای که بچههایش کودکی نکنند، مطمئنا پیشرفت نخواهد کرد. کودکی کردن هم زمانی اتفاق میافتد که پدر و مادرها بتوانند با کودک ارتباط برقرار کنند و نیازها و خواستههایش را بشناسند. یکی از راههای ارتباط برقرار کردن، همانطور که گفتم، قصه گفتن و خواندن لالایی است. با خواندن لالایی، کودک با پدر و مادرش احساس نزدیکی میکند و پدر و مادر میفهمند خواستهها و نیازهای کودکشان چیست و آنها را برطرف میکنند. به نظرم اگر جامعه این کار را نکند و خواستهها و نیازهای بحق بچههایش را رفع نکند، نمیتواند به سمت پیشرفت کردن برود.
نویسنده مجموعه «پهلوان پشه» همچنین درباره مضامین لالاییها گفت: ادبیات شفاهی یک «خاله سوسکه» و «لالایی»ها را دارد که زنانه هستند و در نقد جامعه مردسالار صحبت میکنند. لالایی در واقع درد و رنجهای زنان است که تحت سلطه مردها قرار گرفتهاند، مثلا «لالالالا گل زیره/ بابات رفته زن بگیره». لالاییها جامعه مردسالار را نقد میکنند. درست است که این مضامین به بچهها مربوط نمیشود اما دستاوردی که برای آنها دارد این است که به بچهها اعتماد به نفس میدهد. در واقع مادر با گفتن درد و رنجهایش به کودک به او میگوید که من تو را به عنوان یک زن یا مرد انتخاب کردهام و با تو احساس نزدیکی و درد دل میکنم.
او سپس درباره لزوم ساخت لالاییهای جدید خاطرنشان کرد: ما هرچیزی را بهروز میکنیم. ما حتی افسانههای مدرن داریم. پس میتوانیم لالاییها را هم بهروز کنیم و با توجه به نیازهای بچهها لالاییها را بسازیم. البته چندتا از شاعرانمان مانند آقای کشاورز و خانم شعباننژاد این اتفاق را رقم زده و لالاییهای تازهای ساختهاند.
محمدرضا شمس تأکید کرد: درست است لالاییها برای بچهها نیستند ولی بچهها آنها را دوست دارند. همانطور که افسانهها برای بچهها ساخته نشده است اما چون برای دوران کودکی انسان است، بچهها آنها را دوست دارند. ۹۸ درصد افسانهها برای بزرگسالان است که در واقع نوعی سبک زندگی کردن و قصه زندگی بوده که از پدر به پسر و از مادر به دختر میرسیده است؛ یعنی نوعی تجربه شفاهی زندگی کردن که نسل به نسل منتقل شده، اما چون برای دوران کودکی بچههاست کودکان آن را دوست دارند و با آنها احساس نزدیکی میکنند.
او همچنین درباره درباره وظایف نهادها برای ضبط و ثبت لالاییها، بیان کرد: تمام نهادهای ادبی، هنری و تمامی رسانهها از رادیو و تلویزیون تا رسانههای دیگر وظیفه دارند این لالاییها را حفظ و منتقل کنند. یکی از وظایف آنها حفظ و نگهداری لالاییهاست. به نظرم اینها کمکاری کردهاند. البته در گذشته کسانی مانند انجوی شیرازی قدمهایی در این راه برداشتند اما الان کاری انجام نمیشود. اگر تلویزیون اعلام کند که هر کس در هر گوشه از ایران قصه، افسانه و لالایی دارد بیاورد، کلی از آنها در یک جا جمع میشود. اینها گنجینه ادبیات شفاهی ما است و اگر جمع شود یک آرشیو به وجود میآید.
این نویسنده ادبیات کودک گفت: در آنور آب یک استخوان انسان را که برای زمان فلان است پیدا و از آن نگهداری میکنند تا بخشی از تاریخ گذشته را حفظ کنند. ما کلی افسانه داریم که میتوانیم آداب و رسوم، غذا خوردن و لباس پوشیدن مردم را از آنها دریافت کنیم در واقع با حفظ افسانهها به جزئیات تاریخ دست پیدا کنیم. اما این اتفاق در کشور ما کمتر افتاده است. بسیاری از افسانهها در کشورهای مختلف شبیه بههم است، بنابراین از طریق آنها میتواند فهمید بستر اجتماعی خاصی که باعث به وجود آمدن این افسانهها شده چه بوده است، چه نیازهایی باعث به وجود آمدن آنها شده است. در واقع میتوان نکات تاریخی بسیاری را کشف کرد. به نظرم همه نهادها در این زمینه کمکاری کردهاند. باید جای مشخصی باشد تا این افسانهها و لالاییها را ضبط و برای آیندگان حفظ کند.