ابوعلی حسین بن عبدالله بن سینا در سال ۳۵۹ – ۳۷۰ هجری – در روستایی در حوالی بخارا از پدری به نام عبدالله (اهل بلخ) و مادری به نام ستاره (اهل روستایی در افشنه) چشم بر جهان گشود.
هنگامی که ابن سینا پنج سال داشت، نزد پدر که مردی فاضل بود، حساب، ریاضیات، روخوانی قرآن و صرف و نحو زبان عربی آموخت. پدرش عبدالله سخت در تعلیم و تربیت او میکوشید و خانه او به جهت منصب دیوانی، محل ملاقات دانشمندان دور و نزدیک بود؛ به طوری که ابن سینا تا ۱۰ سالگی تمام قرآن و صرف و نحو را آموخت و آنگاه به فرا گرفتن منطق و ریاضیات پرداخت.
ابوعلیسینا که "امیر پزشکان" نیز لقب گرفته است، به طبیعت و گیاهان و حیوانات علاقه خاصی داشت و اوقات فراغت را در دشت و صحرا به جستجو و کسب تجربه میپرداخت و از دوران کودکی به خواص گیاهان دارویی و طبابت علاقهمند شد.
استاد وی در علم ریاضیات "ابوعبدالله ناتلی" بود که از او علم منطق را آموخت. پس از آن نزد "ابوسهیل مسیحی" به یادگیری طبیعیات و مابعدالطبیعه و علم طب مشغول شد.
نقطه عطف در مطالعات ابنسینا زمانی است که پس از ۴۰ بار مطالعه کتاب مابعدالطبیعه ارسطو، غرض نویسنده را درنمییابد و روزها بعد که از خویشتن ناامید شده، بر حسب تصادف به کتاب "اغراض مابعدالطبیعه" ابونصر فارابی برمیخورد. ابنسینا در این زمان بیدرنگ به مطالعه این کتاب پرداخته و به حقیقت مابعدالطبیعه پی میبرد.
شیخالرئیس در ۱۸ سالگی همه علوم را فرا گرفته بود و دیگر احتیاجی به خواندن و فراگیری هیچ علمی نداشت. در این زمان نوح دوم سامانی (نوح بن منصور) معروف به امیر رضی، از پادشاهان سامانی، سخت بیمار شد؛ به طوری که اطباء از درمان او درماندند و چون ابنسینا در پزشکی آوازه و نام یافته بود، وی را به درگاه پادشاه بردند. ابوعلیسینا نوح را درمان کرد و اجازه یافت تا در کتابخانه پادشاه به مطالعه بپردازد.
در زندگینامه ابوعلیسینا مواردی چند از درمان صاحب منصبان به چشم میخورد؛ از جمله آن که مجدالدوله، حاکم آل بویه که به مالیخولیا (سودا) مبتلا بود را نیز درمان کرد. وی همچنین برای درمان شمسالدوله (برادر مجدالدوله) احضار شد و پس از آن به اجبار سمت وزارت وی را پذیرفت.
در طی سالهایی که در همدان گذراند، نوشتن کتاب قانون در سال ۳۹۸ به پایان رسید. او در این دوران روزها را صرف تدریس و طبابت در بیمارستان و رسیدگی به امور سیاست میکرد و شبها به تحریر و تألیف کتاب یا بحث و شبنشینی با اندیشمندان همدان میپرداخت.
بعد از مرگ شمسالدوله، ابوعلی سینا با علاءالدوله دایی شمسالدوله که در آن زمان حاکم اصفهان بود، مکاتبه کرد و حضور در دربار وی را خواستار شد؛ بعد از باخبر شدن سماء الدوله جانشین شمسالدوله، به جرم خیانت ابوعلیسینا را به زندان انداختند.
ابنسینا در مدت زندان کتابهای الهدا فیالحکمت – راهنمای عقل – و کتابی دیگر با نام حی بن یقظان – زنده بیدار – را به پایان رساند و رسالهای در باب قولنج و بیماری قلبی نیز به رشته تحریر در آورد.
وی در سال ۴۰۳ به اصفهان وارد شد و به عنوان یکی از نزدیکان علاءالدوله در آمد و در این زمان کتاب "شفا" را به پایان رسانید. ابنسینا همچنین در سالهای آخر عمر تمامی تجربیات خود در زمینه طب را در کتاب قانون نوشت و کتاب ارزشمند خود را کامل کرد.
در سال پایانی عمر پرفراز و نشیب ابنسینا، علاءالدوله به سمت همدان حرکت کرد که در این سفر ابوعلی به قلنج مبتلا شد که در این زمان میزان دارو را افزایش داد و این موضوع سبب از بین رفتن قوای جسمی او شد؛ وی حتی در این زمان نیز دست از نوشتن برنداشت و در این زمان کتابی در مورد اثبات خدا با نام حکمت المشرقین – فلسفه شرقی – را به نگارش درآورد که تقریباً نوعی وصیتنامه به حساب میآمد.
بیماری ابن سینا بعد از چندی شدت گرفت و در حالی که چندین بار این بیماری را در دیگران درمان کرده بود، خود از آن جان سالم به در نبرد و در هشتم آبان ماه ۴۱۵ در شهر همدان رخت از جهان فانی بر بست و او را در همان شهر به خاک سپردند.
نامگذاریها و جوایز بینالمللی به نام "ابن سینا"
زادروز ابنسینا در ایران "روز پزشک" نام گرفته و در تهران، شیراز، مشهد، اصفهان، استانبول، هراره و بوبینی فرانسه بیمارستانهایی به افتخار وی نامگذاری شدهاند. همچنین یک مرکز جراحی در نیویورک، یک کالج طب چینی در ساسکس شرقی انگلستان، یک کالج پزشکی در پاکستان، یک کالج بینالمللی در مجارستان به نام این پزشک نامدار ایرانی نامگذاری شده است.
ژورنال بینالمللی بیوتکنولوژی در تهران نیز به نام "ابن سینا" و پژوهشگاه ابنسینای جهاد دانشگاهی نیز به نام این دانشمند پرافتخار نامگذاری شده است.
جایزه ابن سینای یونسکو و جایزه ابن سینای آلمان، از جمله جوایز بینالمللی هستند که به نام این دانشمند اهدا میشوند. همچنین در سمت پنهان ماه دهانهای به افتخار "ابن سینا" به نام وی "دهانه ابن سینا" نامگذاری شده است.