خانواده پسری ۲۴ساله به نام نیما روز ۹ خرداد سال گذشته به پلیس خبر دادند نیما گم شده است. مأموران بعد از اطلاع از این موضوع تحقیقات خود را آغاز کردند و پی بردند نیما آخرینبار به همراه یکی از دوستانش به نام جواد بوده، به همین دلیل جواد را بازداشت و از او تحقیق کردند.
جواد در بازجوییها اعتراف کرد نیما را کشته و جسدش را در منطقهای بیابانی در اطراف فرودگاه امام آتش زده است. مأموران در ادامه به محل موردنظر رفتند و جنازه را پیدا کردند. بعد از آن پرونده اتهامی جواد به جریان افتاد و او در دادسرا مدعی شد دوستش به او تعرض میکرده، به همین دلیل مرتکب قتل شده است. پرونده بعد از اتمام تحقیقات مقدماتی با صدور کیفرخواست قتل عمد به شعبه ۱۰ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. نماینده دادستان در جلسه محاکمه جواد جرم او را محرز دانست و خواستار مجازات وی شد. سپس اولیایدم نیما در جایگاه قرار گرفتند و گفتند خواستهشان قصاص قاتل است.
وقتی نوبت به جواد رسید تا از خودش دفاع کند، او بار دیگر اتهام قتل را پذیرفت و گفت: من و نیما همکلاسی بودیم و سالهای زیادی از رفاقتمان میگذشت. یک روز من در خانه آنها به حمام رفتم که نیما از من عکس گرفت. بعد خواست با او رابطه برقرار کنم. مخالفت کردم، اما تهدید کرد عکسهای عریان مرا پخش میکند و همهجا آبرویم را میبرد. او سپس به من تعرض کرد. بعد از آن ماجرا تمام نشد و نیما چندبار دیگر من را مورد آزار قرار داد. از رفتارهای او خسته شده بودم و از طرفی نیما مرا رها نمیکرد. روز حادثه با ماشین به دنبالش رفتم تا با هم صحبت کنیم و از او بخواهم به این کارهایش پایان دهد، اما او قبول نکرد و گفت: همچنان باید به رابطه با او ادامه بدهم. در یک لحظه از شدت عصبانیت کنترل خودم را از دست دادم و با مشت ضربهای به صورتش زدم. برای اینکه نتواند واکنشی نشان بدهد، با چاقو نیز یک ضربه به او زدم که همین یک ضربه باعث مرگش شد. وقتی فهمیدم نیما فوت شده است، خیلی ترسیدم. نیمهشب بود. به سمت خارج از شهر حرکت کردم و در منطقهای بیابانی جسد را از ماشین بیرون کشیدم. از باک خودرو بنزین برداشتم و جنازه را آتش زدم و سپس دفن کردم تا کسی آن را پیدا نکند، اما قبل از فرار برای اینکه رد گم کنم و نشان بدهم انگیزه قاتل سرقت بوده، کیف پول و انگشتر او را برداشتم البته آنها را یک روز بعد بیرون انداختم.
متهم ادامه داد: رفتارهای نیما با من واقعا آزاردهنده بود. من تنها قربانی او نبودم و مقتول یکی دیگر از دوستانمان به نام کمال را هم آزار داده بود. بعد از اینکه به زندان افتادم فهمیدم چنین افرادی مهدورالدم هستند. حالا هم از کشتن او پشیمان نیستم.
هیئت قضات برای بررسی بیشتر متهم را به پزشکیقانونی معرفی و کمال را نیز به دادگاه احضار کردند. کمال در جلسه دوم دادگاه بهعنوان شاهد در جایگاه حاضر شد و گفتههای متهم را تأیید کرد. او توضیح داد که نیما او را هم مورد آزار قرار داده بود، اما از ترس آبرویش به کسی حرفی نزده است.
در نهایت هیئت قضات وارد شور شدند و دیروز حکم خود را درباره این پرونده صادر کردند. آنها جواد را از مجازات قصاص معاف و او را بهخاطر قتل به پرداخت دیه و سه سال زندان با احتساب ایام بازداشت محکوم کردند. همچنین از آنجا که متهم با سوزاندن جسد مرتکب جنایت بر میت شده بود، هیئت قضات او را در این جرم گناهکار شناختند و به پرداختن یکدهم دیه و ۳۱ ضربه شلاق محکوم کردند. علاوهبراین هیئت قضات نظر دادند از آنجا که قصد متهم از برداشتن کیف پول و انگشتر مقتول سرقت نبوده و این اموال را نفروخته، بلکه آنها را دور انداخته است، او را از اتهام دزدی تبرئه میکنند.
بنا بر این گزارش، این حکم باید در دیوانعالی کشور نیز بررسی شود و قضات دیوان نظر خود را درباره این پرونده اعلام کنند.