اولین دورهی سیاست خارجی این کشور که از زمان استقلال تا جنگ با چین در سال 1962 را در برمیگیرد، به دورهی نهروئیسم شهرت دارد و طی آن، هند پیرو سیاست «عدم تعهد» در سیاست و روابط خارجی خویش با دیگر کشورها و نظام جهانی بود. جواهر لعل نهرو -اولین نخستوزیر هند- معتقد بود هند در آن مقطع خاص، به آن اندازه قوی نیست که با حضور فعال در نظام جهانی، تفاوت و تغییری معنادار در آن ایجاد نماید و به نفع این کشور است که فاصلهی خود را با هر دو ابرقدرت حفظ کند. اولویتهای سیاست خارجی این کشور را در آن دوره، پیگیری آرمان «یک جهان»، استعمارزدایی و خلع سلاح شکل میداد.
شکست تحقیرآمیز هند در جنگ با چین در سال 1962، جانشینان نهرو را بر آن داشت تا دستور کاری رادیکالتر پیش روی سیاست خارجی هند بگذارند. این کشور در مقابل تهدیدات چین و پاکستان، به تجهیز و مسلح سازی بیشتر خود روی آورد و در مقابل همسایگان خود و کشورهای غربی، رویکردی تهاجمیتر نسبت به دورهی پیشین اتخاذ نمود. در سال 1974 به اولین آزمایش هستهای خود (پوخران یک) پرداخت و رویهای -هرچند آرام- را برای ایجاد یک ظرفیت بازدارندگی نظامی آغاز نمود. در طول این دوره، هند همچنان سعی بر حفظ حدی از خودبسندگی و حداقل نگهداشتن رابطهی خود با نظام اقتصادی جهانی و عدم وابستگی به غرب داشت. پس از توافق سیملا بین هند و پاکستان که با میانجیگری شوروی بین دو کشور به دست آمد، هند در روابط خارجیاش بهنوعی به شوروی تمایل یافت، بهگونهای که این ابرقدرت، به اولین تأمینکنندهی تسلیحات هند تبدیل شد.
پس از فروپاشی شوروی، سیاست خارجی هند نیز دستخوش تحولاتی شد و اولویتهای سیاسی این کشور تغییر یافت. هند در پی اصلاح مواضعی برآمد که مانع از ارتقای روابطش با غرب شده بود و یک سیاست خارجی عملگرایانه را فارغ از هرگونه ارزش و با نگاه به کسب منفعت و بهترین نتیجهی مادی در پیش گرفت. هدف این اقدامات، حداکثر سازی جذب سرمایههای خارجی و تجارت بود. این کشور با بیشترین توان سعی در افزایش بازدارندگی خود نمود و بهطور همزمان، به ارتقای روابط با ایالاتمتحده پرداخت.
در این دوره، که متقارن با دورهی اول سیاست خارجی هند است، روابط هند و رژیم صهیونیستی به صورت رسمی آغاز نشده و طرفین نمایندهای نزد یکدیگر ندارند. در بدو تشکیل رژیم صهیونیستی، اصلیترین عنصر در مواضع هند در قبال این رژیم را ارتباط این کشور با کشورهای عربی و حمایت آن از آرمان فلسطین شکل میداد. حمایت این کشور از آرمان فلسطین، مبانی خود را از نهضت استقلال هند میگرفت. در سال 1938، ماهاتما گاندی طی مصاحبهای با روزنامهی هریجان، ضمن همدردی با یهودیان، اعلام داشت:
«همدردی من [با یهودیان] چشمان مرا به روی الزامات عدالت نمیبندد. درخواستهایی که برای ایجاد یک کشور برای یهودیان مطرح میشوند، برای من چندان جذاب به نظر نمیرسد… چرا آنان نباید مانند بقیهی مردم زمین، کشوری را خانهی خود سازند که در آن متولد شدهاند و در آن حق حیات یافتهاند؟ فلسطین همانقدر به اعراب تعلق دارد که انگلستان به انگلیسیها یا فرانسه به فرانسویها. تحمیل یهودیان به اعراب، کاری اشتباه و غیرانسانی است… بازگردانی همه یا بخشی از فلسطین به یهودیان، تحقیر اعراب بوده و قطعاً جنایتی علیه بشریت است.»
هند به طرح تقسیم سرزمین فلسطین به دو کشور در سال 1947 و عضویت رژیم صهیونیستی در سازمان ملل در سال 1949 متحد رأی منفی داد و تا سال 1950، آن رژیم را به رسمیت نشناخت. بسیاری از هندوهای افراطی، به حمایت و همدردی با یهودیان پرداختند و تصمیم دولت هند در مخالفت با تشکیل رژیم و عضویت آن در سازمان ملل را محکوم کردند. با این وجود، به رژیم اشغالگر اجازهی تأسیس هیچ نمایندگیای داده نشد؛ در سال 1953، رژیم اجازه یافت یک کنسولگری را در بمبئی تأسیس نماید. با توجه به حمایت هند از آرمان فلسطین در آن دوره، هند تمایلی برای برقراری کامل روابط دیپلماتیک با رژیم صهیونیستی نداشت. هند اولین کشور غیر عرب بود که سازمان آزادیبخش فلسطین و یاسر عرفات را بهعنوان تنها نمایندهی مشروع مردم به رسمیت شناخته بود. علاوه بر آن، ارتباط با رژیم صهیونیستی، میتوانست به روابط هند با کشورهای عربی لطمه وارد آورد.
طی این دوره که متقارن با دورهی دوم سیاست خارجی هند بود، روابط دو کشور تا حدی به صورت غیر رسمی آغاز شد، اما هنوز وارد مرحلهی رسمی و تأسیس نمایندگی نشده بود. تأسیس نمایندگی رژیم اشغالگر در نپال در سال 1961، اولین گامی بود که راه را برای تأسیس سفارتخانهی این رژیم در هند هموار ساخت. تا اواخر دههی 1970، سیاست عدم ارتباط رسمی با رژیم ادامهیافت؛ در دورهی نخستوزیری موراجی دسائی (از حزب جاناتا)، با توجه به رویکردهای فکری خاص وی، رویکرد هند تا حدی در قبال آن رژیم تعدیل شد و در سال 1977، موشه دایان –وزیر جنگ رژیم صهیونیستی- مخفیانه و برای اولین بار به هند سفر کرد. از همان زمان، هند علائق خود را در روابط با رژیم صهیونیستی، کسب اطلاعات راجع به گروههای تروریستی و جداییطلب و خرید تجهیزات دفاعی قرار داده بود.
وضعیت کنونی همکاری نظامی و امنیت اسرائیل با هندوستان
علاوه بر تغییری که در رویکردهای سیاست خارجی هند روی داد، شرایط بینالمللی و منازعهی اعراب و رژیم صهیونیستی نیز وارد مرحلهی تازهای شد. در سال 1992 و یک سال پس از آغاز روند صلح خاورمیانه بین اعراب و رژیم صهیونیستی در مادرید، روابط هند با رژیم از حالت غیررسمی خارج شد و دو طرف به تبادل نمایندگان رسمی سیاسی مبادرت نمودند.
بهصورت کلی، عدم تمایل هند برای برقراری روابط رسمی با رژیم صهیونیستی تا پیش از 1992 را در دو بعد داخلی و خارجی میتوان بررسی کرد. در بعد داخلی، اصلیترین دلیل این بود که سیاستمداران هندی، با توجه به جمعیت بالای مسلمانان در این کشور، حاضر به پذیرش ریسک از دست دادن آراء آنان به بهای حمایت و ایجاد روابط با رژیم صهیونیستی نبودند. در عرصهی خارجی، بهبود روابط هند با رژیم صهیونیستی، میتوانست امنیت شغلی شهروندان این کشور را که در کشورهای عربی حوزهی خلیجفارس مشغول به کار بودند -و درآمدشان بخش قابلتوجهی از ارز خارجی هند را تشکیل میداد- به خطر اندازد. یکی دیگر از دلایلی که تمایل هند را برای عادیسازی روابطش با رژیم صهیونیستی کم میکرد، نیاز این کشور به انرژی و ضرورت تأمین واردات نفت از کشورهای عربی بود. تیره شدن روابط کشورهای عربی با هند، همچنین میتوانست این کشورها را بیشازپیش به سمت پاکستان -اصلیترین رقیب و بلکه دشمن این کشور- متمایل کند.
پس از 1992، روابط هند و رژیم اشغالگر قدس روز به روز از عمق و گستردگی بیشتری برخوردار شد و رژیم صهیونیستی بهعنوان یک منبع قابلاتکا برای هند در تأمین تجهیزات دفاعی در آمد. در سال 1998، هند برای دومین بار به آزمایش سلاح هستهای پرداخت و در پی این آزمایش، ایالاتمتحده آن کشور را از دسترسی به برخی سیستمهای دفاعی و تسلیحاتی محروم نمود. تحریم تسلیحات هند از سوی ایالاتمتحده، هند را -که قصد داشت از تکیهبر سلاحهای روسی بکاهد و بخش بیشتری از تسلیحات خود را از کشورهای غربی تهیه کند- از دسترسی به تسلیحات غربی محروم کرد. از سوی دیگر رژیم صهیونیستی -که در طول تاریخ جعلی خود دارای بحران حاد مشروعیت بوده و از هر فرصتی برای نزدیکی به کشورها استفاده کرده است، فرصت را غنیمت شمرد و بهمرور تبدیل به دومین تأمینکنندهی تسلیحات این کشور شد. بسیاری از تجهیزاتی که هند از رژیم صهیونیستی خریداری میکند، از هیچ جای دیگر برای این کشور قابل تهیه نیست.
عامل دیگری که هند را در ارتقای روابط با رژیم صهیونیستی تشویق کرده است، استفاده از قدرت لابی این رژیم در کنگرهی ایالاتمتحده است. لابی صهیونیستی، علاوه بر توان جلب موافقت آمریکا برای فروش تسلیحاتی که این کشور آنها را برای هند تحریم کرده بود، یکی از تسهیلکنندگان انعقاد توافق هستهای بین هند و ایالاتمتحده بود. پیش از رأی هند در آژانس انرژی اتمی در سال 2006 که منجر به ارجاع پروندهی ایران به شورای امنیت سازمان ملل شد، عاملی که برای به ثمر رسیدن توافق هستهای بین هند و آمریکا تلاش بسیار میکرد، لابی صهیونیستی بود.