ساعت چهار صبح چهارم تیرماه مردی جوان با مرکز فوریتهای پلیسی ۱۱۰ تماس گرفت و خبر داد زنی حدودا ۲۵ ساله او را بیهوش و از خانهاش واقع در محدوده خیابان قائممقام فراهانی سرقت کرده است.
در گام اول پرونده این دزدی برای رسیدگی تخصصی به پایگاه سوم پلیس آگاهی ارجاع شد و شاکی به کارآگاهان گفت: چند روز قبل از وقوع سرقت آگهی با عنوان نیاز به همخانه در سایت دیوار منتشر کردم.
من تنها زندگی میکنم و شاغل هستم و خانه برای خودم است. بههمیندلیل دنبال همخانه میگشتم تا اینکه روز سوم تیر زنی تماس گرفت و درباره آگهی صحبت کردیم.
او گفت: برای برادرش که دانشجو است، دنبال خانه میگردند. با این زن قرار گذاشتم. ساعت ۱۰ شب بود که زنگ آپارتمان به صدا در آمد. وقتی در را باز کردم، دیدم زنی حدودا ۲۵ ساله با ظاهر موجه دم در ایستاده است.
زن جوان خود را «الناز» معرفی کرد و گفت: برادرش در راه است تا برسد، او نگاهی به منزل میاندازد. الناز وارد منزل شد و همه قسمتها را به او نشان دادم.
حدود نیم ساعت گذشت و در حال صحبت بودیم که گفت: آبمیوه همراه دارد. چون اعتماد من را جلب کرده بود، یکی به من تعارف کرد و من هم پذیرفتم و خوردم که پس گذشت حدودا ۲۰ دقیقه حالت سرگیجه به من دست داد و بیهوش شدم و دیگر چیزی نفهمیدم.
وقتی به هوش آمدم، متوجه شدم چهار ساعت گذشته است و خبری از زن جوان نیست و اموال زیادی از قبیل: لپتاپ، تبلت، گوشی موبایل و طلاجات به ارزش ۶۰۰ میلیون ریال به سرقت رفته است.
کارآگاهان پس از شنیدن اظهارات مرد جوان راهی محل وقوع جرم شدند و با بازبینی فیلم دوربینهای مداربسته فهمیدند سارق از یک خودروی مزدا ۳ سفیدرنگ پیاده شده و به سمت منزل شاکی رفته و پس از گذشت ۳۰ دقیقه همدست وی نیز وارد منزل شاکی شده بود.
با بهدستآمدن این اطلاعات ظن کارآگاهان به اینکه خودروی مزدا ۳ متعلق به سارقان باشد، افزایش یافت و آنها با انجام اقدامات پلیسی مالک خودرو را شناسایی کردند. این فرد اظهار کرد خودرو را چندماهی است بهصورت وکالتی به شخصی به نام رامین که حدودا ۲۸ سال دارد، فروخته است.
به این ترتیب، دستگیری رامین در دستور کار کارآگاهان قرار گرفت و آنها مخفیگاه متهم را در محدوده شهرستان بهارستان استان تهران شناسایی و او را دستگیر کردند. در بازرسی صورتگرفته از مخفیگاه متهم خودروی مزدا ۳ کشف و به پایگاه سوم پلیس آگاهی منتقل شد.
رامین در بازجوییها ضمن قبولی سرقت از خانه شاکی، اظهار کرد دزدیها را به اتفاق همدستانش به نامهای فریبا و خشایار انجام داده است. کارآگاهان بهدنبال اظهارات مرد جوان موفق به شناسایی مخفیگاه فریبا و خشایار در محدوده اشرفیاصفهانی و خیابان سهروردی شدند و آنها را نیز دستگیر کردند.
متهمان ضمن قبولی سرقت به شیوه بیهوشی به هشت فقره دزدی با این شیوه در محدودههای شمال و شمالغرب شهر تهران اعتراف کردند و گفتند: سوژهها را از سایت دیوار انتخاب میکردیم.
سپس فریبا با آنان تماس میگرفت و به بهانه اینکه برادرش دانشجو است و خانه را برای او میخواهد، با فرد آگهیدهنده قرار میگذاشت و وقتی وارد منزل میشد پس از جلب اعتماد، با آبمیوه مسمومی که به همراه داشت، صاحبخانه را بیهوش میکرد.
خشایار در اعترافاتش گفت: زمانی که شاکی بیهوش میشد ما وارد منزل میشدیم و اقدام به سرقت اموال باارزش میکردیم و تاکنون اموالی به ارزش بیش از ۳۰۰ میلیون تومان را با این شیوه سرقت کرده و به فردی ناشناس به مبلغ ناچیزی فروخته و پول حاصل را صرف خوشگذرانی کردهایم.
در ادامه تحقیقات، متهمان اظهار کردند حدود شش ماه است سرقت میکردند و اموال مسروقه را پس از سرقت در محدوده مرزداران در منزل مجردی خشایار نگه میداشتند. کارآگاهان بلافاصله به این محل مراجعه و بخشی از اموال مسروقه را کشف کردند.
سرهنگ کارآگاه کامیار چهری، رئیس پایگاه سوم پلیس آگاهی تهران بزرگ، با تأیید این خبر گفت: با توجه به دستگیری اعضای باند سرقت و اعتراف صریح آنها به اتهاماتشان، متهمان با صدور قرار قانونی برای انجام تحقیقات تکمیلی و دستگیری خریدار اموال مسروقه و بررسی سوابق کیفری در اختیار کارآگاهان پایگاه سوم پلیس آگاهی هستند.
سرهنگ چهری در پایان ضمن هشدار به شهروندان درباره اعتمادنکردن سریع به افرادی که در فضای مجازی با آنها تماس میگیرند، خاطرنشان کرد: شهروندانی که با این شیوه از آنان سرقت شده است، میتوانند برای شناسایی متهمان و تشکیل پرونده مقدماتی به پایگاه سوم پلیس آگاهی تهران بزرگ واقع در میدان نیلوفر مراجعه کنند.
گفتگو با متهم
فریبا ۲۵ساله که دیروز برای انجام تحقیقات به شعبه اول دادسرای ویژه سرقت به ریاست بازپرس رستمی منتقل شده بود، در گفتگو با خبرنگار ما درباره جرائمش توضیح داد.
انگیزهتان از این سرقتها چه بود؟
ما نیاز مالی نداشتیم و وضعمان خوب بود. بیشتر برای اینکه با پولی که بهدست میآوریم خوشگذرانی کنیم سرقت میکردیم البته هیجان این کار را هم دوست داشتیم.
طعمههایت را چطور انتخاب میکردی؟
از بین آنهایی که برای همخانه روی دیوار آگهی داده بودند، انتخاب میکردم و اگر اصرار داشتند همخانه پسر باشد، میگفتم خانه را برای برادرم میخواهم اگر هم اصرار نداشتند میگفتم خودم میخواهم با آنها همخانه شوم.
با همدستانت چطور آشنا شدی؟
در یک میهمانی شبانه با هم آشنا شدیم و بعد تصمیم گرفتیم این سرقتها را انجام دهیم.
نمیترسیدید دستگیر شوید؟
ما خیلی احتیاط میکردیم. یکی از پسرها مسئول این بود که قبل از ورود من به خانه همهجا را کنترل کند و مطمئن شود دوربین مداربسته وجود ندارد. ضمن اینکه من بعضی اوقات گریم میکردم حتی پسرها هم با گریم خودشان را به شکل دخترها درمیآوردند تا اگر دوربین فیلم ما را گرفت لو نرویم، اما در آخرین سرقت بیاحتیاطی کردیم.
چگونه صاحبخانهها را بیهوش میکردی؟
قرص آرامبخش تهیه کرده بودم و وقتی سر صحبت را با صاحبخانه باز میکردم به او میگفتم برای اینکه دفعه اول دستخالی نباشم آبمیوه گرفتهام. در هر آبمیوه پنج تا هفت قرص میانداختم و به صاحبخانه میدادم.
گاهی هم آنها خودشان چای میآوردند. در این صورت از آنها میخواستم گوشی موبایلم را به شارژ بزنند و وقتی دور میشدند، قرصها را داخل چای میانداختم.
از اینکه طعمههایت کشته شوند نمیترسیدی؟
خیلی میترسیدم. برای همین یک بار شش یا هفت قرص را به یکی از پسرهای گروه دادیم و خورد، اما اتفاقی برایش نیفتاد و فقط کمی گیج شد. از همان موقع بود که مطمئن شدم این قرصها کسی را نمیکشد.
بعد از بیهوششدن صاحبخانه چه کار میکردی؟
به پسرها تلفن میزدم و میگفتم شرایط آماده است. آنها هم داخل میآمدند و وسایل را سرقت میکردند.
معمولا چه چیزهایی را میدزدیدید؟
پول نقد، لپتاپ، طلا، ساعت و هر چیز باارزش دیگری که آنجا بود. پسرها آنها را میفروختند البته بعضی وقتها که طلا میدزدیدم، آن را به من هدیه میدادند.