اکبر ترکان در یادداشتی نوشت: «این روزها مساله نقد و نقدپذیری در محافل مختلف سیاسی از اصولگرایان گرفته تا اصلاحطلبان مطرح میشود. در مرحله اول و برای درک بهتر موضوع نیاز است که تمام افراد جامعه به درک و تعریفی مشترک و مشخص درباره موضوع نقد برسند. نگارنده معتقد است نقد به معنای بررسی و تجزیه و تحلیل یک موضوع یا واقعه از جهات مثبت و منفی آن است؛ به گونهای که نقاط منفی پدیده مد نظر مشخص و اعلام شود تا مسئولان مربوطه نسبت به برطرفسازی آن گام بردارند و از طرف مقابل نیز باید همزمان با نکات منفی، نکات مثبت موضوع مورد بررسی قرار گرفته و به صورت کامل به اطلاع عموم جامعه برسد. این تعریفی است که میتوان از نقد در نظر گرفت و حول آن به اظهار نظر پرداخت ولی در تمام سالهای گذشته شاهد بودهایم که بعضا تعابیر و تعاریفی از کلیدواژه نقد در کشور ارایه میشود که به عقیده نگارنده نهتنها صحیح نیست، بلکه تا حد قابلتوجهی با اصل موضوع در تضاد است.
برای درک بهتر موضوع میتوان به پدیده رقابتهای انتخاباتی در کشور اشاره کرد. در تمام کشورهای توسعهیافته و در حال توسعه به وضوح میتوان دید که بعد از پایان انتخاباتی در سطح رییسجمهوری، کاندیدایی که نتوانسته نظر مردم را به خود جلب کند و رقابت را به طرف مقابل واگذار کرده، بعد از انتخابات به رقیب خود تبریک گفته و به کناری میرود تا برای دور بعد انتخابات خود را آماده کند ولی در جمهوری اسلامی چنین نیست. مثلا در مورد حسن روحانی به صراحت میتوان گفت که رقبای انتخاباتی او نهتنها به کناری نرفتند بلکه شبانهروز به فعالیت مشغولند تا دولت را ناکارآمد نشان دهند.
امروز شرایط به گونهای است که جناحی که در انتخابات تمایلی به حسن روحانی و حضور او در کاخ ریاستجمهوری نداشت، مدام به رییسجمهوری مستقر میتازد و این همان تفاوت قابلتوجه بین نقد و کینهتوزی است. آن چه ما شاهدش هستیم عملا کینهتوزی است و برای حل این معضل لازم است اخلاق کینهتوزانه را نابود کنیم و به مرامی تن دهیم که نگارنده آن را «مرام ناطق نوری» نام نهاده است. او بعد از شکست خود در رقابت با سیدمحمد خاتمی نهتنها به کینهتوزی نپرداخت بلکه به او تبریک گفت و به حمایت از رییسجمهوری وقت پرداخت. جامعه ایران امروز به الگوسازی از ناطق نوری نیازمند است نه این که برخی به نام نقد و تحت لوای این واژه به کینهتوزی بپردازند. اما در این بین نمیتوان گفتههای جامعهشناسان را ندید. آنان در تحقیقات و اظهارات متفاوت خود جامعه ایران را به طور کلی جامعهای نقدناپذیر توصیف کردهاند. بنابراین برخی انتقادات از نقدناپذیری مسئولان را میتوان در این موضوع خلاصه کرد ولی با این حال باید تلاش کرد که در مرحله نخست میان کینهتوزی و انتقاد، تمییز قائل شد و از سوی دیگر با اقدامات فرهنگی، روحیه نقدپذیری را میان عموم جامعه و البته مسئولان افزایش داد.»