چقدر پیش آمده از کودکتان بپرسید مدرسه چه خبر بود و چه کارهایی کردی ولی جوابی جز «خبری نبود به جز درس» نگرفته باشید؟ چقدر پیش آمده گزارش یک اتفاق مثل دعواهای کودکانه را از مدیر و ناظم مدرسه شنیده باشید و از کودکتان نه؟ اگر شاهد این نوع برخوردها بودهاید، نگران نباشید! شما تنها نیستید و اگر همین الان اقدام کنید قطعا اعتمادی را بین خود و کودکتان شکل میدهید که راوی تمام اتفاقاتش برای شما خواهد بود.
آمارها نشان میدهد کودکان در مدرسه اگر نمره خوبی گرفته یا تشویق شده باشند احتمال صحبت کردنشان بیشتر است اما اگر کسی به آنها زور گفته باشد (در خوشبینانهترین حالت خوراکی یا مدادشان را گرفته و قلدریهای ازین قبیل به آنها کرده باشد)، احتمال در میان گذاشتنتش با خانواده بین ۲۵ درصد تا ۶۰ درصد است. اغلب خانوادهها با نوجوانان در سنین بلوغ مشکل صحبت و ارتباط برقرار کردن را دارند اگر در کتابفروشیها به قسمت روانشناسی خانواده سر زده باشید با عنوانهایی مانند (چگونه پدرها و مادرها به دختران و پسرانشان نزدیک شوند) و از این موارد آشنا هستید اما این مشکل فقط در سن بلوغ پیش نمیآید بلکه ریشه درکودکی فرد دارد.
اگر ما به عنوان والدین بتوانیم این مشکل را در کودکی با فرزندانمان حل کنیم دیگر مشکل ارتباطی در سن بلوغ با او نخواهیم داشت؛ اما این مسئله زمانی که ما اطرافشان نیستیم مهم و حیاتی است که نه تنها اهمیت سلامت روانی فرزاندانمان محسوب میشود بلکه جلوی بسیاری از سوءاستفادهها را میگیریم. آنطور که آمارها میگویند، از هر پنج کودک، یک نفرشان مورد زورگویی قرار میگیرد که اغلب به کادر مدرسه و خانواده چیزی نمیگویند. بسیاری از والدین از فرزندان میپرسند امروز چه طور بود و در بهترین حالت آنها جواب میدهند عالی بود و دیگر حاضر به بحث در اینباره نیستند اما مشتاق کردن فرزندانمان به صحبت از ریزترین اتفاقات خوب و حتی بد طی روز امکانپذیر است و این به مهارتهای ما بستگی دارند.
سوالات کوتاه درباره همبازیهایش بپرسید
در همین میان آماندا نیکرسون، مدیر دانشگاه در مرکز جلوگیری از سوءاستفاده و زورگویی در بوفالو، گفته است: «مهمترین مسئله این است که والدین از اساس با فرزندان خود در مورد روابط همسالانشان صحبت کنند. هیچگاه با سوالات صریح و شوکهکننده مثل آیا کسی به تو زور گفته؟ یا آیا تا به حال دیدهای به کسی زور بگویند؟ اینگونه سیستم دفاعی کودکان را فعال کرده و اصلا مایل به صحبت کردن و همکاری با شما نمیشود بلکه در دفاع از آنچه بوده به شما جوابهای غلط میدهد. در عوض، هدف این است که مرتب با بچههای خود در مورد چگونگی همراهی با همسالان خود صحبت کنید.»
نیکرسون میگوید: «سؤالاتی را پیچیده مثل چه بازیای میکنید و چطور انجامش میدهید نپرسید؛ به جای آن ساده بپرسید: امروز با چه کسی بازی کردید؟ چطور بود؟ بعضی از کارهایی دوست داری با بچه های دیگر انجام دهی چیست؟ مواردی که خیلی دوست نداری چیست؟ شما بیشتر داستان یا روایت آنها را میشنوید که در حال وقوع است و سپس شما به عنوان والدین با دانش آگاهانه خود در مورد رشد معمولی کودک ... و تفاوت بین درگیری و زورگویی میتوانید شروع به حلکردن آنچه ممکن است مشکل ساز باشد کنید.» (در اصل درگیری نوعی اختلاف است، گاهی اوقات یک اختلاف جدی بین همسالانی که هر دو قادر به بیان نظرات خود هستند. زورگویی رفتاری است پرخاشگرانه و مکرر و این شامل عدم تعادل واقعی یا درک شده از قدرت است.) این نوع مکالمات را همواره انجام دهید. ایدهآلترین زمان برای شروع اینگونه سوالات هنگامی است که فرزندانمان کودک هستند، بنابراین این گفتمان به طبیعت دوم آنها تبدیل میشوند.
با این حال، اگر دلیل واقعی دارید که گمان کنید کودک شما مورد آزار و اذیت قرار گرفته است مانند اینکه در حال مشاهده پرچمهای قرمز تغییر رفتار دارد یا جراحات غیر قابل توضیح بر بدن و سر و صورتش است باید سریعاً سوالات بسیار مستقیمتری بپرسید. آیا کسی در مدرسه برایت ناخوشایند است؟ آیا آنها این کار را از قصد انجام میدهند؟ آیا این اتفاق بیش از یکبار رخ داده است؟ و البته والدین در صورت نگرانی باید با معلمان فرزندان خود صحبت کنند.
از کتابها، فیلمها و تلویزیون به نفع خودتان کمک بگیرید
در یک دهه گذشته، سازندگان محتوا برای بچههای خردسال در مورد مقابله با قلدری به عنوان یک موضوع بسیار مهم آگاهانهتر عمل میکنند و آن محتوا میتواند ابزاری قدرتمند برای مکالمه باشد. حتی کتابها و فیلمها نشان میدهد که صریحاً مورد آزار و اذیت قرار نگیرید یا جایی که زورگویی فقط بخش کوچکی از یک روایت به ظاهر بیربط است میتواند راه خوبی برای این نوع گفتگوها باشد. اگر یکی از شخصیتهای فیلمها با شخصیت واقعی بیارتباط نیست، از آن استفاده کنید تا در مورد تجربیاتش با همسالان خود، گفتوگویی را با فرزندتان شروع کنید. نیکرسون میگوید: «گرچه من پیشنهاد نمیکنم که والدین مستقیماً در این مورد سؤال کنند، اما موضوع مهم است. من فکر میکنم هر چه بیشتر بتوانید این کار را به روش پیشگیرانه یا به موقع انجام دهید و درک این موضوع با سایر مسائل مربوط به روابط همسالان منطبق و بنیادی قویتر بین شما و کودکانتان ایجاد میشود و فرزندانتان را ترغیب میکند تا با شما صحبت کنند. صحبت کردن در این موضوعات ممکن است دشوار باشد.»
راههای مختلف را امتحان کنیم
این مکالمات از کجا و کی میتواند از نظر اطلاعاتی که میتوانید بدستآورید، تفاوت بزرگی ایجاد کند؟ نیکرسون میگوید بعضی از بچهها برای کسب آرامش و صحبت کردن درباره این قبیل موضوعات، بعد از مدرسه به کمی وقت و فضا نیاز دارند، بنابراین سؤال از آنها درباره این موضوع به محض ورودشان به خانه، لزوماً ایده خوبی نیست. صحبت با فرزندانمان در اتومبیل میتواند کمکتان کند. چیزهایی که به طور خودجوش بیشتر به وجود میآیند. برخی از آنها به این دلیل است که آنها حس اسیر شدن و گیر افتادن را به خود القا میکنند؛ اما لزوماً نیازی به تماس مستقیم چشمی نیست. «برخی از والدین میدانند که وقتی کمی آرامتر باشند، میتوانند مکالمه بهتری با بچههای خود داشته باشند. قبل از خواب به دلیل خستگی و عدم کنترل احساسات هم میتواند زمان مناسبی برای مکالمه باشد البته که باید با آرامش شروع و کوتاه باشد. برخی دیگر بر این باورند که میتوان از نوشتن در دفتری مخصوص که در آنجا بچهها بتوانند هرگونه سؤال یا اظهار نظری که کمی ناراحت کننده یا شرم آور است را بنویسند. کمی با آنها بازی کنید، به این واقعیت توجه کنید که گاهی اوقات بچهها مایل به صحبت درباره آنچه اتفاق افتاده هستند ولی والدین سوال نمیکند و یا به نحوه مناسب سوال نمیکنند.»
برداشتی از: huffpost