«نسل طلایی فوتبال ایران در اواخر دهه ۹۰ میلادی (علی دایی، یحیی گلمحمدی، علیرضا منصوریان و ...) اکثرا وارد مربیگری سطح برتر فوتبال داخلی شدند اما نسل بعد از آن، آن طور که باید نتوانست پا جا پای نسل طلایی بگذارد و حالا بهمرور بازیکنان جوانتر نسل بعدی میخواهند یک لایه از مربیهای قدیمی را کنار بزنند. مجتبی جباری از آن دست بازیکنانی بود که نمونهاش در فوتبال ایران کم پیدا میشود؛ بازیکنی که در کنار تکنیک ذاتی، هوش بالایی در بازیسازی و خلق موقعیت برای همتیمیهایش داشت و در کنار همه اینها هیچوقت برای مربیای سر خم نکرد و در مقابل کوتاهیها و کاستیها همیشه در صف اول قرار داشت. هواداران استقلال بهخوبی به یاد دارند تنها بازیکنی که به دلیل بیاحترامی سرمربی وقت استقلال در دیدار با الاتحاد عربستان لب به اعتراض گشود و اجازه نداد مربی در بین دو نیمه به بازیکنان بابت اجرانشدن دستورات فنی بیاحترامی کند، مجتبی جباری بود.
جباری اشتباه نمیکند؟
جباری تیرماه ۱۳۹۷ سرانجام تصمیم گرفت از دنیای فوتبال خداحافظی کند و خیلی زود دورههای مربیگری را آغاز کرد تا ثابت کند نمیخواهد این هوش ذاتی در فوتبال را خیلی زود متوقف کند. بازیکن سابق استقلال با حضور در برنامه «ستارهساز» به عنوان مربی نشان داد علاقه زیادی به آموزش نوجوانان در فوتبال دارد. جباری هر چند بارها تأکید کرده که دوست دارد روزی در تیمهای بزرگسالان مربیگری را آغاز کند اما حضور در همین برنامه نشان داد هدف او از مربیگری جدی است. فصل گذشته شایعه حضور او در کادر فنی تحت هدایت وینفرید شفر مطرح شد و نکته شایان ذکر این که سرمربی آلمانی نظر مثبتش را درباره حضور جباری در کادر فنی اعلام کرده بود اما مخالفت دو عضو هیاتمدیره باعث شد حضور «هشت یاغی» در تیم محبوبش منتفی شود و فرهاد مجیدی بهجای او دستیار شفر در استقلال شد. نظر جباری درباره این که هیاتمدیره اجازه نداد او به عنوان دستیار شفر معرفی شود هم جالب بود: «خوشحال هستم که کمکمربی استقلال نشدهام. فکر میکنم خدا من را دوست داشت که در این مقطع به استقلال نرفتم. سعی میکنم از استادانم از جمله آقای سنجری چیزهای جدید و بیشتری یاد بگیرم. همان طور که گفتم با طیکردن سلسلهمراتب میتواند برایتان اتفاقات خوبی بیفتد.» جباری حالا در آستانه مربیگری در گلگهر سیرجان قرار دارد؛ تیمی که برای اولین بار به لیگ برتر صعود کرده و سرمربیگری آن بر عهده وینگو بگوویچ، مربی باتجربه کروات است. مربیگری در این تیم میتواند سکوی پرتابی باشد برای بازیکن سابق استقلال که رؤیای مربیگری در خارج از ایران را دارد و میتواند نماینده نسلی باشد که حداقل تا این لحظه نتوانستند مربیگری در سطح اول فوتبال ایران را استمرار ببخشند.
پیروز قربانی، از گلزنی در داربی تا دیپورت از استقلال!
در ۲۰ سال اخیر قطعا تعداد بازیکنانی که از پایه به یکی از دو تیم پرسپولیس و استقلال معرفی شدهاند، به تعداد انگشتان دو دست هم نمیرسد اما پیروز قربانی یکی از آن بازیکنان است که بیش از ۱۵ سال در سطح اول فوتبال ایران بازی کرد و از استقلال به تیم ملی ایران هم رسید. او که سابقه قهرمانی در لیگ برتر و جام حذفی و گلزنی در داربی پایتخت را دارد، بیش از سه سال است که از فوتبال خداحافظی کرده و بعد از گذراندن دورههای مقدماتی مربیگری بهعنوان کارشناس در تلویزیون شرکت میکند. مدافع سالهای نهچندان دور آبیهای پایتخت به نیمکت مربیگری استقلال خیلی نزدیک بود و حتی بهعنوان یکی از دستیارهای آندرهآ استراماچونی نیز بهصورت رسمی معرفی شد، به برنامه ورزش از نگاه دو رفت و عصر همان روز از کار برکنار شد (بخوانید استعفا کرد!) ماجرا از این قرار است که در مراسم معارفه مربیان استقلال، نام پیروز قربانی قرائت نشد و او بابت این مسئله بهشدت شاکی شد و همین امر موجب شد استراماچونی مقداری نسبت به او بدبین شود؛ هرچند نزدیکان استراماچونی میگویند سرمربی ایتالیایی نسبت به گذشته مربیان این تیم بهویژه شفر تحقیق بسیاری کرده است که بهصورت شبانه فرهاد مجیدی جای پیرمرد آلمانی را گرفت و او نمیخواهد وارد چنین چالشی شود و با توجه به این که پیروز قربانی جزء گزینههای معرفیشده او به باشگاه نبود، عذرش خیلی زود خواسته شد!
هرچند قربانی دلیل انصرافش از حضور در کادر فنی استقلال را این طور عنوان میکند: «استراماچونی در جلسه معارفه اعلام کرد که یک مربی تکنیکال و یک بدنساز با خودش میآورد و از باشگاه هم درخواست کرد یک مربی دروازهبان، یک آنالیزور دوم و یک دستیار بدنساز به تیم اضافه کند. این نظر سرمربی تیم است ولی اعتقاد من این است که تفکر استراماچونی در این زمینه کاملا آماتور است. من در مورد خودم صحبت نمیکنم و دیدید که بلافاصله کنار کشیدم ولی سرمربی استقلال نیاز به دستیار ایرانی دارد و دلایلش را هم گفتم.» در هر صورت هر چه بود، قربانی نتوانست در فصل جدید لیگ برتر مربیگری در تیم سابقش را تجربه کند و دو هفته پیش بود که بار دیگر بهعنوان سرمربی بوکان، تیمی در دسته دوم فوتبال ایران معرفی شد.
ابراهیم صادقی، سایپا و دیگر هیچ
وقتی نام تیم فوتبال سایپا میآید، ناخودآگاه نام «ابراهیم صادقی» مطرح میشود؛ بازیکنی که ۱۹ سال در این تیم بازی کرد و ۱۲ فصل بازوبند کاپیتانی را حتی در زمان حضور علی دایی بر دست بست. صادقی که از سه سال گذشته حضور در کلاسهای مربیگری را آغاز کرده، به دلیل عدم حضور در جام جهانی با شرکت در این دورهها موفق به اخذ مدرک A مربیگری آسیا شد. در دو فصل قبل بهعنوان دستیار علی دایی در سایپا مشغول به کار شد اما به دلیل تنش و اختلاف نظرهایی که دایی با مدیران مجموعه سایپا داشت، صادقی جای او را در این تیم گرفت. ابراهیم صادقی نمونه بارز یک بازیکن وفادار به تیمش بود که حالا سرمربیگری حرفهای در تیم بزرگسالان را از همین تیم سایپا آغاز کرده است؛ هافبک خلاق و خوشاخلاقی که میتوان آینده خوبی را برای او متصور بود.
فرهاد مجیدی، آغاز پرتنش در مربیگری
بسیاری از هواداران استقلال آرزو داشتند که روزی «هفت محبوب» در رأس کادر فنی استقلال هدایت تیمشان را بر عهده بگیرد. بعد از عدم موفقیت منصوریان بسیاری عقیده داشتند فرشته نجات این تیم از بحران کسی نیست جز فرهاد مجیدی. وینفرید شفر دو فصل پیاپی با استقلال نتایج تقریبا قابل قبولی کسب کرد اما نتوانست به سلطه پرسپولیس پایان دهد و مدیران این تیم تصمیم گرفتند فرهاد مجیدی را در فاصله پنج هفته به پایان لیگ هجدهم جانشین مرد آلمانی کنند. ظاهرا هواداران به آرزوی دیرینه خود رسیده بودند و میتوانستند بازیکن محبوب خود را این بار بهعنوان سرمربی ببینند. مجیدی نتایج خوبی با این تیم در هفتههای پایانی گرفت اما تساوی مقابل صنعت نفت در آبادان و مصاحبههای جنجالی او و همینطور کریهایی که برای رقبا خواند این شک را به دل مدیران استقلال انداخت که مربیگری برای مجیدی بهعنوان نفر اول در این تیم زود است! آنها خیلی زود مدیران استقلال تصمیم گرفتند که باب مذاکره با مربیان مطرح اروپایی را باز کنند و به همین دلیل مجیدی از سمت خود کنار رفت و در واقع نتوانست حرفش را به کرسی بنشاند. این پایان کار برای هفت محبوب نبود؛ چراکه حالا بهعنوان سرمربی تیم امید معرفی شده، در واقع کمیته فنی امید نتوانست با توجه به محدودیت شکلگرفته در انتخاب سرمربی خارجی، با گزینه مد نظرش به توافق دست پیدا کند، به همین دلیل به سراغ مربی جوانی رفتند که چند مسابقه سابقه هدایت تیمی بزرگ در لیگ برتر را داشته باشد. مربیگری مجیدی دو روی سکه دارد؛ صعود به المپیک بعد از چهار دهه و آغاز شکوفایی مربیگری او یا دومین ناکامی پیاپی به فاصله یک سال!
نسل جدید مربیان فوتبال هنوز آن طور که باید نتوانستهاند خودشان را به سطح اول ثابت کنند اما میتوان برداشت کرد که به زودی قرار است نیمکت مربیان که بین چند نفر ثابت دستبهدست میشد، تغییر کند... .