آفتابنیوز : آفتاب-احمد لطفی: در هفتههای گذشته اغلب سایتهای اینترنتی منسوب به «حامیان دولت» که با محوریت فاطمه رجبی متعلقه سخنگوی دولت منتشر میشوند، به بهانه ماجرای دکتر حسین موسویان مطالب گزندهای را در مورد برنامه هستهای ایران، عملکرد تیم مذاکره کننده قبلی و دیپلماسی هستهای منتشر کردند. مطالبی که علاوه بر تخریب و اهانت، اتهامات بسیاری را متوجه برخی شخصیتهای نظام میکرد.
در تحلیل این سایتها اقدامات برخی از اعضای ارشد تیم سابق مذاکرات هستهای، نوعی تصمیمگیری شخصی و فردی تلقی شده و تبعات اینگونه حرکات در قالب دیپلماسی به «اشخاص» تعمیم داده شده است. بازی سایتهای اینترنتی مدعی حمایت از دولت که در آستانه رقابتهای زودهنگام انتخابات مجلس هشتم خشنتر شده، تا آن جا پیش رفته است که این سایتها راهبرد هستهای نظام در 2 سال نخست را رویکردی ضدنظام! و بر خلاف مصالح آن دانسته و ظاهراً به بهانه «انتقاد از اشخاص» اتهامات هولناکی را متوجه کلیت جمهوری اسلامی کردهاند. حال آنکه همانگونه که بارها توسط مقام معظم رهبری نیز اعلام شده است؛ کلیه موارد مربوط به مسائل هستهای توسط مقامات ارشد نظام تصمیمگیری شده و تصمیمی نیست که با آمدن اعضای جدید و یا تیم جدید، تغییر ماهیت دهد. چنانچه حق ایران در دستیابی به انرژی هستهای صلحآمیز همواره از آغاز بحران هستهای ایران تاکنون ادامه داشته و هیچ یک از مقامات و تصمیمگیرندگان نیز قدمی از این اهداف عقبنشینی نکردهاند.
واقعیت این است که برخی از سایتهای به اصطلاح طرفدار دولت در هفتههای گذشته مهمترین مفروض در دیپلماسی هستهای ایران یعنی «مدیریت در سطح عالی نظام» را زیر سؤال برده و تخریب دولت پیشین و مقامات ارشد آن را در کانون موجسازیهای خود قرار دادهاند. رویکردی که تعمداً از سوی آنان انتخاب شده است.این در حالی است که تیم سابق مذاکرات هستهای همواره زیر نظر کمیتهای فعالیت کرده که همه تصمیمات این کمیته به تأیید رئیس جمهور وقت و مقام معظم رهبری رسیده است. این کمیته در دوره قبل که هماکنون در کانون تاخت و تاز سایتهای اینترنتی مدعی حمایت از دولت قرار دارد عبارت بودند از آقایان علی لاریجانی، کمال خرازی، علیاکبر ولایتی، علی یونسی، علی شمخانی، غلامرضا آقازاده و حسن روحانی. این کمیته هستهای تمامی فعالیتها و مصوبات خود را قبل از اجرا به تأیید بالاترین مقامات عالی نظام میرساندند.
واقعیت تلخ و هولناک آن است که سایتهای مدعی برنامههای اتمی ایران که به اسم حمایت از نظام چارچوب مذاکرات سابق هستهای را به باد دشنام و انتقاد گرفته و آن مذاکرات هوشمندانه را با کلماتی چون «مرعوبانه» و «ذلیلانه» توصیف میکنند، علناً اما در پوشش بر خلاف دستورات صریح رهبری معظم انقلاب حرکت میکنند. رهبری معظم انقلاب
چند ماه قبل در جریان دیدار کارگزاران نظام تاکید کردند هنگامی که نظام در کلیت خود تصمیمی را اتخاذ میکند همه باید از آن حمایت کنند و پشت سر آن بایستند. ایشان در همان سخنرانی همچنین به دفاع صریح از راهبرد هستهای نظام در دو سال نخست پرداخته و تاکید کردند که آن تصمیمات در آن زمان «لازم» بود. بیانات مقام معظم رهبری
در جمع کارگزاران نظام در تاریخ 12/8/82 نیز یکی دیگر از شواهدی متقنی است که توسط این افراد به عمد نادیده گرفته میشود. در آن سخنرانی که چند هفته پس از توافق ایران و تروئیکای اروپایی (توافق تهران) ایراد شد، رهبر معظم انقلاب اسلامی «طرز فکری که اقدام اخیر را نوعی تسلیم میداند غیرمنطبق با واقعیات برشمردند و تاکید کردند، حرکت اخیر یک کار سیاسی، دیپلماتیک و یک گفتوگو و قرارداد بود و هیچ تسلیمی در آن وجود نداشت». معظمله همچنین با تشکر از دقت و زحمات آقای خاتمی رئیسجمهور، آقای روحانی دبیر شورایعالی امینت ملی و دیگر دستاندرکاران تاکید کردند: تاکنون کاری برخلاف مبانی و اصول انجام نشده است. ضمن آنکه هر جا احساس کنم برخلاف ضوابط و جهتگیریهای نظام و اهداف انقلاب قدمی برداشته میشود جلوی آن را خواهم گرفت. به این همه بایستی این نکته را نیز افزود که مقام معظم رهبری
در سخنرانی دیگری، تیم مذاکرات هستهای در دو سال نخست را سربازان خط مقدم جبهه هستهای خواندند.
بدین اعتبار، اولین سؤالی که بعد از این ابهامسازی به وجود میآید این است که چه کسی یا کسانی از نابودکردن اعتماد ملی و اتحاد مردم که بزرگترین سرمایه ملی است منفعت میبرند؟ در این شرایط زیر سؤال بردن مسئولین نظام توسط سایتهایی که خود را به نوعی حامی دولت میدانند چه معنایی در داخل و خارج ایجاد میکند؟ در حالی که مقام معظم رهبری امسال را سال «اتحاد ملی و انسجام اسلامی» نامگذاری نمودهاند، تخریب تمام پتانسیل سیاسی موجود در جمهوری اسلامی از چپ و راست و استفاده از تعابیر به شدت اغراقآمیز درباره یک طیف نوظهور چه هدفی را دنبال میکند؟ حاکم ساختن فضایی منفی بر فراز ایران و بهانه دادن به دست دشمنان خارجی برای این که جمهوری اسلامی را کشوری ماجراجو و افراطی معرفی کنند با چه هدفی در دستور کار یک اقلیت افراطی با گذشته نامعلوم قرار گرفته است؟ و...
بنابر آنچه گفته شد پاسخ به سوالات زیر قبل از هرگونه جوسازی و جنگ جناحی الزامی است:
1- در شرایطی که دشمنان نظام سعی دارند از شکاف ایجاد شده به نفع خود سود جویند، چنین اقداماتی که با کمرنگ شدن اصل اعتماد مردم به مسئولین نظام و اتحاد ملی همراه خواهد بود، به نفع چه کسی خواهد بود؟
2- اگر دیپلماسی هستهای کشور همواره تحت اشراف و نظارت عالیه مقام معظم رهبری و در چارچوب تصمیمات کمیته هستهای مورد تأیید ایشان بوده و کلیه فعالیتها و اقدامات مذاکرهکنندگان تحت نظر این کمیته انجام میشده است؛ زیر سؤال بردن اعضای تیم و چسباندن انگهایی که در این سایتها آمده آیا آب به آسیاب دشمن ریختن نیست؟
3- اگر مسأله هستهای ایران به غرور ملی ایرانیان تبدیل شده است؛ چرا با طرح سوالات ابهامامیز غرور ملی این مردمان نسبت به مسئولین نظام و کلیت نظام خدشهدار می شود؟ 4- و نهایتاً چه کسی مسئول تخریب اعتماد ملی نسبت به مسئولان نظام است؟ و اساسا چه کسانی باید پاسخگوی این اقدامات مخرب باشند؟
پاسخ به این سئوالات را فقط و فقط میتوان در واقعیتی تلخ و نگرانکننده پیدا کرد. فراموش نکنیم گروهی که خطمشی فوق را دنبال میکند همان گروهی است که در آستانه انتخاباتهای گذشته بزرگترین حجم تخریب علیه عقلا و شخصیتهای نظام را به رغم نهی صریح رهبری سازماندهی کرد. گروهی که این چنین غائلهای به راه انداخته و در این راه به کوچکترین مفاهیم و اصول سیاسی و اخلاقی پایبند نیست، همان گروهی است که تاکنون با استفاده از روشهای ماکیاولیستی به اسم دفاع از نظام سنگینترین هزینهها را بر نظام تحمیل کرده است. همان گروهی که حتی روزنامه کیهان نسبت به خروج آنان از نظام و طی کردن مسیر حشمتالله طبرزدی هشدار میدهد و روزنامه جمهوری اسلامی تاکید میکند «دست شیطان را از پشت بستهاند». همان گروهی که در انتخابات 24 آذر با شکستی سنگین روبرو شد و اکنون در اضطراب دو انتخابات بعدی است. و همان گروهی که به هاشمی رفسنجانی، حداد عادل، سید محمد خاتمی، هاشمی شاهرودی، مهدی کروبی، حسن روحانی، محسن رضایی، محمد باقر قالیباف و حتی افرادی چون ضرغامی و افروغ و خوشچهره دشنام میدهد. این بار نیز نوبت تیم سابق مذاکرات هستهای است...