سالهای سال است که نان عده ای در روغن تندروی است، زمانی با نام گروه فرقان و در قالب گروههای شبه اسلامی سر بر آوردند و با تندروی مذهبی ترور شهید مطهری و شهید مفتح را در دستور کار قرار دادند و دیگر روز با تندروی سیاسی دست به حذف فیزیکی آیت الله بهشتی زدند.
تندروی جریانهای منحرف که از دهه ۶۰ و در پی ترور شخصیت های انقلابی نماد بیرونی واضحتری پیدا کرد، در دهه های بعد هم البته با ظاهری متفاوت بروز و ظهور داشت به طوریکه این گروهها از هیچ گونه تلاشی در هزینه سازی برای کشور کم نگذاشتند.
شاید بتوان مصداق بیشترین تندروی در دهه هفتاد را در اقدامات "حشمت الله طبرزدی" یافت، او که در ابتدا از مدافعان سرسخت انقلاب اسلامی بود، در رفتارهای تندروانه تا جایی پیش رفت که در سالهای پایانی دهه هفتاد این رفتارها از او چهره ای مخالف نظام ساخت.
طبرزدی در کمتر از یک دهه تغییر ۱۸۰ درجه ای را تجربه و از منتقدان ولایت فقیه شد و طرح دوره ای بودن مقام رهبری و تجدیدنظر در قانون اساسی را مطرح کرد.او همچنین اگرچه روزگاری مدافع سرسخت مرحوم هاشمی رفسنجانی و دولت بود اما روزگاری هم رسید که افشاگری هایی را در مورد دولت وی مطرح کرد.
انصار حزب الله و تندرویهای خیابانی
اما واژه تندروی در دهه هفتاد با نام "انصار حزب الله" هم گره خورد. این تشکل اگرچه با هدف فرهنگی "امر به معروف و نهی از منکر" فعال شد اما در ادامه اقداماتی رادیکال را در دستور کار قرار داد که جز هزینه سازی سیاسی ثمری برای کشور نداشت.
این گروه با وجود اینکه مدعی دغدغه های فرهنگی بودند اما شیوه برخوردشان با مسائل چندان فرهنگی نبود و با هر موضوع مخالف نظرشان با شدیدترین شکل ممکن برخورد می کردند به طوریکه از شیوه رفتاری آنها در افکار عمومی به عنوان روش های غیرفرهنگی و خشن یاد میشد.
کفن پوشی، پایین کشیدن فیلم ها از پرده سینماها، برهم زدن کنسرت ها و حتی بر هم زدن سخنرانی دولتمردان در دولت اصلاحات و طرفداران آنها را نمونه های بارزی از تندرویهای "انصار حزبالله" در دهه ۷۰ و اوایل دهه ۸۰ بود.
تندروی های این گروه اگرچه در دولت های نهم و دهم فروکش کرد اما در دولت یازدهم و با روی کار آمدن دولت حسن روحانی دوباره جان تازه ای گرفت به طوریکه در همان گام اول حمله به ماشین رئیس جمهور در اعتراض به گفت وگوی تلفنی او با اوباما رئیس جمهور آمریکا را در دستور کار قرار داد.
مجلس ششم و آغاز تندرویها در دهه هشتاد
اما دهه هشتاد هم از اقدامات تندروها بی بهره نبود، نقطه آغاز تندروی ها را شاید بتوان به مجلس ششم نسبت داد، مجلسی که از آن با صفاتی همچون پرحاشیه و ساختار شکن یاد میشود.تندروی ها در مجلس ششم در مواردی تا جایی پیش رفت که تعدادی از نمایندگان ژست اپوزیسیون نظام را به خود گرفته و خارج نشین شدند.
پیگری اصلاح قانون انتخابات و ماجرای تحصن نمایندگان در پی ردصلاحیت نامزدهای اصلاح طلب از مهم ترین حاشیه هایی است که در کارنامه مجلس ششم ثبت شده است.
دهه نود و ظهور تندروهای پایداری
پایداریها سردمدار تندروی ها در دهه نود شدند. این گروه که در سال ۹۰ اعلام موجودیت کرد از هیچ اقدامی در انجام رفتارهای تندروانه دریغ نکردند و افراطی گری، تعصب و رفتارهای خارج از ادب سیاسی و طرح انتقادهای بی پایه از جمله ویژگی های منتسبان به این طیف شد.
نمایندگان این جبهه که رابطه خوبی با احمدی نژاد داشتند اما به شدت مخالف روی کار آمدن حسن روحانی بودند، به همین خاطر پس از پیروزی او در ریاست جمهوری یازدهم نه تنها تصمیمات دولت خصوصا در حوزه سیاست خارجی و به طور مشخص قرارداد برجام را آماج شدیدترین نقدها کردند، بلکه در بخش سیاست داخلی هم کارشکنی های بسیاری در مسیر حرکتی دولت کردند.
اما رفتارهای تندروانه این جبهه محدود به بیرون مجلس نیست و آنها نیروهای خود در مجلس را هم برای برهم زدن هر ایده ای که خلاف نظرشان باشد فعال کرده اند، در پی همین سازماندهی نیروهای جبهه پایداری در مجلس است که نمایندگان این جریان یک روز آتش زدن برجام در صحن مجلس و دیگر روز جمع آوری امضا برای استیضاح وزرا و حتی رئیس جمهور را پیگیری می کنند.
پایداری ها هم البته همانند اسلاف شان راه به جایی نبرده اند، این گروه اگرچه سعی دارند همچنان خود را خالص ترین جریان انقلابی معرفی و انقلاب را به نفع خود مصادره کند اما نگاهی به آرا نامزدهای مورد تایید شان در انتخابات مختلف ریاست جمهوری و مجلس نشان از آن دارد که مردم اقبالی به تندروی و تندروها ندارند.
چهره های نوظهور تندرو
این داستان انگار تمامی ندارد. اگر تا دیروز منافقین و کمی بعدتر گروه های تندرو داخلی بلای جان کشور بودند، امروز صدر الساداتی ها و پناهیان ها با بی تدبیری تیشه به ریشه کشور زده و برای مردم و نظام هزینه سازی می کنند.
هفته گذشته بود که خبر ناپدید و ربوده شدن برادران صدرالساداتی در صدر اخبار قرار گرفت و برخی تلاش داشتند آن را امنیتی و قضایی جلوه دهند اما کم کم زوایایی از ماجرا رو شد و مشخص شد که یک اختفای خودساخته و برنامه ریزی شده رخداده است. چنین رفتارهایی آن هم در شرایطی که کشور از هر جهت نیازمند فضای امن و آرام است جامعه را درگیر تشنج کرده و آسیب هایی را متوجه افکار عمومی و اعتماد مردمی می کند. موضوعی که انگار خواست اصلی تندروها است.
هنوز ماجرای صدرالساداتی ها در هاله ای از ابهام بود که اظهارات علیرضا پناهیان روحانی تندرو درباره نمایندگان مجلس به حاشیه جنجالی این روزها تبدیل شد. او که کمی پیش تر اظهارات تندی را ضد زنان و حتی برخی مذهبی ها مطرح کرده بود در آخرین اظهار نظر خود با ادبیاتی توهین آمیز نمایندگان مجلس را خطاب قرار داده و گفته است: "آی مجلس آدم باش! کی به شما حق داده شفاف رای ندید؟!..."، وی در بخش دیگری از سخنان خود تاکید کرده است که "مردهایی که در مجلس هستند و نامرد نیستند، تا وقتی رأیها شفاف نشده، در هر رأیگیری رأی خودشان را صریحاً اعلام کنند و الا دارند از این فرصتِ پنهانکاری سیاسیون جَلَب، سوءاستفاده میکنند."... این جملات کافی بود تا صدای نمایندگان اصولگرا و اصلاح طلب مجلس را درآورده و فضا را تنش آلود کند، تنشی که گویا خواست تندروهاست.
برای نگارنده متاسفم که شخصیت بزرگی چون پناهیان را با صدراساداتی ها مقایسه کرده و نیز متاسفم که فسادی که در وجود برخی است از جمله سلطان فلان و بهمان با ماله کشی در صدد تطهیر میباشد. آری برادر نگارنده خیلی وقت است که حق و حق خواهی در ادبیات بعضی ها شده تندروی
استغفار کنید