یکی از مخاطلبان آفتابنیوز در مطلبی که برای ما ارسال کرده، نوشته است: مالیات باید بر اساس هزینهای باشد که دولت برای فرد میکند و نه بر اساس درآمدی که فرد با تلاش خود برای خودش فراهم کرده است.
وی نوشته است: میخواهم راجع به سه موضوع سخن بگویم.
موضوع اول:
من دوتا واحد تجاری دارم. هر دو دقیقا شرایط یکسان دارند.
یکی از آنها را فرد A، کرایه میکند. او یک کارمند ساده یک سازمان و شاید یک فروشنده لباس باشد. به او ماهانه 2 میلیون تومان کرایه می دهم.
واحد دوم را فرد B کرایه میکند.
من میدانم فرد شماره B، این توانایی را دارد که در همان واحد تجاری آنچنان رونق و تجارتی داشته باشد که مثال زدنی است. من از روی زورگویی، حسادت، تنگ نظری، سوءاستفاده، علم به نیازداشتن طرف B به آن واحد و ... به او میگویم که باید ماهانه 10 میلیون تومان کرایه بپردازی.
به نظر شما این درست است؟
قطعا خواهید گفت که فرد B هر توانایی که دارد به تو چه ربطی دارد؟ و هزار حرف دیگر ...
موضوع دوم:
در کارگاه صنعتی، دو شاگرد همزمان برای حرفه آموزی وارد میشوند.
مسئول آن واحد با شناخت کامل از آن دو نفر برای شروع کار در آن واحد به نوعی مجبورشان میکند که یک موضوعی را امضا کنند و بپذیرند و آن عبارت است از اینکه: در آینده هر وقت که در آن کار ماهر و استاد چیره دست شدند، باید 10% از درآمدشان را به استاد خودشان در این کارگاه بپردازند. آن استاد از آینده آن دو نفر کاملا آگاه است.
شاگرد A، دقیقا سر ساعت به محل کارش آمده و سر ساعت محل کارش را ترک میکند. از همه حقوق و مزایای خودش استفاده کرده، اضافهکاریاش را کاملا دریافت کرده و تمام دستورات استاد را انجام میدهد. بعد از زمان کارش به همه امورات زندگی شخصیاش نیز رسیدگی میکند و بعد از 5 سال در کارش ماهر و استاد میگردد. این فرد خود را به سختی نمیاندازد و به همین شرایط راضی شده است.
شاگرد B، با اشتیاق و سخت کوشی هرچه تمام و مثالزدنی، با انجام کارهای اضافه بر نیاز، بدون دریافت اضافه کاری، بدون تفریحات و گذشتن از خیلی امورات شخصی و برای اینکه هر چه زودتر به مقام استادی برسد و در آن حرفه ماهر بشود، حتی شبانه روز در آن واحد میخوابد تا اینکه هرگونه تخصصی را یاد بگیرید. بعد از 6 ماه در کارش ماهر و متخصص میشود؛ به گونهای که تمام کارهای کارگاه و سفارشات را به تنهایی انجام میدهد ولی فرد A توانایی خاصی ندارد و شاید نمیخواهد که خود را به سختی و زحمت بیندازد. اکنون نوبت این است که فرد B برای خودش کار کند و طبق همان چیزی که از روی اجبار آن را امضا کرده است، باید 10% از درامدش را به استاد خودش بدهد.
حال سوال این جاست که تفاوت فرد A و B چیست؟
اینکه فرد B سختکوش است و تمام کارها را به تنهایی انجام می دهد، آیا باید با فرد A یکسان در نظر گرفته شود؟
فرد A درامد کمی دارد. آنچنان رونقی در کارش نیست. 10 % درآمدش هم آنچنان نیست که اصولا بتوان با آن کاری را انجام داد. ولی فرد B آنچنان با سختکوشی به رونق و درامدی رسیده که حتی چندین برابر استاد خودش درآمد دارد. آیا سزاوار است که 10 درصد درآمدش را به او بدهد؟ قععا خواهید گفت که نه. فرد B هزینه اضافهای را برای حرفه آموزی، به استاد خودش تحمیل نکرده، بلکه خودش زحمت کشیده تا به این جایگاه رسیده است.
موضوع سوم:
در یک خیابان، دو مغازه در کنار هم و دقیقا با شرایط یکسان و هر دو مثلا لباس فروشی هستند. فروشنده یکی از آنها با نشستن در مغازه خود به امید آمدن مشتری است و به درآمد مشخصی راضی است. فروشنده مغازه دوم با هزینه مقداری از سود خود و با تبلیغات گسترده و معرفی همه کارهای خود به تمام مغازههای اطراف و با بازاریابی گسترده، رونق بسیار و درآمد زیادی دارد. هر دو مغازه، دارای آب، برق، گاز، خیابان، پیادهرو و خدمات عمومی کاملا یکسانی هستند. اما یک سازمانی که زور دارد، هر دوی آنها را مجبور میکند که 10 % از درآمدشان را به آن سازمان بدهند. این بیعدالتی و ظلم نیست؟ مغازه دوم با تلاش خودش به آن درآمد بالا رسیده در حالی که کاملا خدمات یکسانی نسبت به مغازه اول دریافت کرده است.
نتیجه گیری:
برخی از دانش آموزان در دوران تحصیل، خود را مشغول به هر کاری میکنند غیر از درس خواندن. بدیهی است که از رسیدن به مدارج علمی باز خواهند ماند. برخی بعد از درس خواندن، آخرش مثلا میشوند یک کارمند ساده یک سازمان و یا یک فروشنده لباس و یا معلم در یک رشته خاص (ضمن احترام به همه معلمان عزیز. قطعا در مثال مناقشه نیست).
برخی دیگر با گذشتن از تقریبا همه زندگی شخصی و استراحت خود و با تلاش شبانه روزی، پزشک میشوند.
اکنون به جای آن استاد اول و به جای آن سازمان، دولت را جایگزین کنید و به جای آن دو شاگرد و یا دو فروشنده مغازه، یکی را یک دانشجوی تربیت معلم یا یک دانشجوی مهندسی و شاگرد دوم یا فروشنده دوم را یک دانشجوی پزشکی قرار بدهید. آن فرد سختکوشی که در رشته خاص، مثلا پزشکی قبول شده، به چه دلیل باید 10 % از درآمد خودش را به دیگری بدهد؟
آن فردی که به تمام تفریحات و زندگی خودش رسیده و مثلا یک کارمند ساده شده و مثلا 4 میلیون تومان درآمد دارد، مالیات را همان سازمان مطبوعش از حقوقش کم میکند، (مالیات حقوق یک کارمند ساده با درآمد 4 میلون تومان، حدودا 500 هزار تومان است) و آن فروشنده سختکوش، همان خدمات یک فروشنده راحتطلب را دریافت کرده است. بدیهی است که آن دولت، همان هزینهای که برای دانش آموز سختکوش پرداخت کرده، برای دانش آموز راحتطلب نیز همان هزینه را پرداخت کرده است. حال به چه حقی، دولت و هر سازمانی که زور دست اوست، میخواهد 10 درصد از درآمد یک پزشک یا فروشنده پرتلاش را که با همت و سعی خودشان به آن رسیدهاند را بگیرد؟
مالیات باید بر اساس هزینهای باشد که دولت برای فرد میکند و نه بر اساس درآمدی که فرد با تلاش خود برای خودش فراهم کرده است (قطعا سختکوشی و یا با تنبلی برابر نیست).
قران کریم میفرماید:
هل یستوی الذین یعلمون و الذین لا یعلمون؟ آیا آنها که میدانند با آنها که نمیدانند برابر هستند؟
قطعا آن فردی که راه رسم درسخواندن و کسب و کار و تجارت را میداند با کسی که نمیداند برابر نیست. پس به چه حقی و بر چه اساس و معیاری، سازمان امور مالیاتی، آن دو شاگرد و یا آن دو فروشنده و یا آن دو دانشآموز را با هم برابر میداند و به زور به آنان میگوید که باید 10% از درآمدتان را به من بدهید؟
این بیعدالتی است.
2- قطعاً بسیار عالی هست که کسانی که مالیات زیاد میپردازند از امکانات متناسبتری نیز بهره مند گردند . اما زیرساخت الکترونیکی و .... تکمیل نیست و ....
3- بند دوم محقق گردد قطعاً تلاش و تکاپو در جامعه سرعت فزاینده ای خواهد گرفت . چون همه خواهان امکانات بیشتر هستند.
4- یک نکته در حرفهای حضرتعالی فراموش گردید و آن اینکه : با آن کسی که زحمت خاصی نمیکشد ولی مثلاً پزشک می شود (بر اساس پارامترهای مختلف ، سهمیه و پول و ...) چه باید کرد !!؟؟؟
5- قطعاً کسی که با سختکوشی به جایی رسیده مطمناً پرداخت مالیات درست و صحیح به جهت ارتقاء سطح کیفی جامعه و خدمت به همنوعانش ، وی را ناراحت نخواهد کرد .