همين يکي، دو هفته پيش بود که مسئولان بلندپايه وزارت بهداشت از پيگيريها و اظهارنظرها و خبررساني خود براي برخورد نهادهاي امنيتي و قضائي با فروشندگان دارو در بازار سياه ناصرخسرو خبر دادند. با بالاگرفتن تب نقد و انتقادات وزير و وزارتخانه از وضعيت ناصرخسرو انتظار ميرفت که بهزودي موج برخورد ضربتي با داروفروشان اين راسته شروع شود يا دستکم خود افرادي که در اين خيابان مشغول فروش انواع داروها هستند کمي هراس به دل راه بدهند و کمتر آفتابي شوند. بااينحال گشتي در اين خيابان و کوچههاي اطرافش نشان ميدهد آنها بيدي نيستند که با اين بادها بلرزند و همچنان مشغول کارشان هستند. از هر طرفي که به اين خيابان نزديک شويد، چه از خروجيهاي متروي امام خميني، چه مسيرهاي ديگر اطراف يا روبهروي ساختمان غولآساي وزارت ارتباطات درست سر ميدان، آنها را ميبينيد که زير لب با عبور هر رهگذر زمزمه ميکنند «دارو دارو». البته تعدادشان از گذشته به نظر کمتر شده است؛ اما هنوز هم اين افراد و لفظ روي لبشان از اصليترين مشخصههاي اين خيابان و راسته است.
هفته گذشته بود که گزارشی درباره بازار سياه دارو در ناصرخسرو از صداوسيما پخش شد؛ گزارشي که در آن خبرنگار ادعا کرده بود ردپاي برخي شرکتهاي دارويي و افراد خاص نيز در اين بازار سياه ديده ميشود. در پي اين گزارش وزارت بهداشت از دستگاههاي نظارتي خواست به موضوع ورود پيدا کنند. دراینباره کيانوش جهانپور، رئيس مرکز روابطعمومي و اطلاعرساني وزارت بهداشت، گفت: تأکيد ميکنم که وزارت بهداشت خارج از «داروخانه» هيچ اختيار و ابزاري براي نظارت و برخورد با تخلفات دارويي ندارد و قانون هم اجازه اين مداخله را به وزارت بهداشت نداده است. بازار سياه دارو خارج از حيطه نظارت و اختيارات نظام سلامت و سازمان غذا و داروست؛ اما آنچه در گوشه و کنار اين گزارش مطرح شده، موضوعي است که جرم مشهود و جاري است که افراد و جوانب آن را هم تيم خبري ظاهرا در مدت ۱۰ماهه اخير شناسايي کرده است. اين مطلب جاي هيچگونه پردهپوشي ندارد. به نظر ما اسامي اين افراد و اين شرکتها بدون پردهپوشي بايد منتشر شود و به مقامات انتظامي، امنيتي يا قضائي اعلام شود».
اما بازار داغ دلالان دارو بيانکننده چيز ديگري است. آنها آزادانه و بدون ترس به کار خود در ناصرخسرو ادامه ميدهند و گويي نهادهاي قضائي و انتظامي به اين ماجرا ورود پيدا نکردهاند؛ موضوعي که مسئولان وزارت بهداشت در گفتوگو با «شرق» آن را تأييد کردهاند.
«دارو دارو» از جلوي درِ متروی امام خميني شروع ميشود. به يکي از دلالان نزديک ميشوم، نام يک داروي کمياب را از او ميپرسم. ميگويد داريم؛ اما اجازه بده قيمت بگيرم.
موبايل مشکي سادهاي از جيب شلوارش درميآورد و شمارهاي ميگيرد. چند ثانيه بعد فردي از آن سوي تلفن پاسخ ميدهد. نام دارو را ميگويد؛ هر چند ثانيه يک بار سؤالي ميپرسد.
قيمت چنده؟...
خارجيه؟...
چند ميدي؟...
تاريخ داره؟...
تلفن را قطع ميکند و ميگويد «آلماني داريم، تاريخش هم تا سال 2022 هست. ميخواي؟».
شنيدم تو ناصرخسرو بعضي داروها تقلبي يا تاريخ مصرف گذشتهاند. از کجا بدونم جنس اصل بهم ميدي؟ من مريض دارم.
روش حک شده خانم، من از جاي معتبر ميگيرم. تاريخ روش نوشته شده. هرجا دوست داري ببر نشون بده.
چند داروي کمياب ديگر را که براي بيماران سرطاني است، نام ميبرم و ميپرسم اين داروها را هم داري؟
نگاهي به فهرست داروهايي که در دست دارم، مياندازد. بعد از کمي مکث قيمت هرکدام را يکييکي ميگويد.
کريستين دارم، يک آمپول دونهاي 250 هزار تومان، پگاسپال هم دارم، ديسپورت هم دارم، 500 ميخواي؟
بله.
يکميليونو 300 هزار تومان، آزرام هم دارم خارجيش 400 هزار تومن ايرانيشم دارم قيمتش فرق ميکنه. تارسوا هم دارم؛ اما بايد قيمت بگيرم فکر کنم قيمتش چند ميليوني باشه. بعضي از قرص و داروها قيمتهاشون خيلي گرون است؛ حتي دارو داريم که بالاي صد ميليون قيمت داره.
دارويي که دارين اصله؟ من از کجا مطمئن باشم؟
من از داروخانه ميگيرم.
چطور ما که بيمار داريم، ميريم داروخانه نداره، شما دارين؟
داروخانهها ما را ميشناسند، چند قلم جنس ما براي اونا جور ميکنيم، يک وقت اونا به ما دارو ميدهند. ما با آنها کار ميکنيم؛ براي همين بهت ميگم جنسم مطمئن هست.
از او دور ميشوم و خيابان ناصرخسرو را به سمت پانزده خرداد ادامه ميدهم. تقريبا هر 20 متر يک نفر زمزمه ميکند دارو دارو.
در پيادهرو پسر جواني که روي يکي از صندليهاي خيابان ناصرخسرو نشسته است، ميپرسد دارو ميخواي؟
آره، داري؟
چي ميخواي؟
نام چند داروي کمياب را ميگويم و سر صحبت را با او باز ميکنم. بعد از کمي، ميپرسد مأمور که نيستي؟
نه مگه مثل مأمورام؟ مگه مأمور زن ميفرستن ناصرخسرو؟
نه اما يکم گيربازار شده، بهمون ميگن نبايد دارو بفروشيم. حالا همين خود شما برو داروخانه ببين داروهاتو ميتوني گير بياري؟ اما ميان اينجا ما برات گير مياريم. الان داروي کريستين ايرانيش تو داروخانه نيست اما ما داريم تو خونه يک بسته بيشتر هم نيست تاريخ هم داره اگه بخواي ميتونم برات ميارم.
داروهاتون تاريخ داره؟ من از کجا مطمئن باشم داروها تقلبي نيستند.
همان لحظه قبل از اينکه به سؤالات من پاسخ دهد، تلفن همراهش زنگ ميخورد، با فردي که آن طرف خط است، سلام و احوالپرسي ميکند و بعد از کمي ميگويد الان بازار در حالت عادي است؛ گويي کسي که آن طرف خط است، يکي از دلالان دارو است و از وضعيت ناصرخسرو از او سؤال ميپرسد.
نام داروهايي را که خواسته بودم، يکي يکي به فردي که آن طرف خط تلفن است، ميگويد و ميپرسد اين داروها را داري؟
بعد از کمي مکالمهاش به پايان ميرسد و ميگويد: داروهارو داره اما الان تهران نيست.
از کجا مياره؟ داروش اصله؟
ما از داروخانه ميگيريم ميديم دست مشتري يا از مشتري بهصورت دستي ميخريم و ميفروشيم. مطمئن باش جنس خراب بهت نميدم.
از من ميخواهد کمي صبر کنم، تلفني با چند نفر تماس ميگيرد و از آنها قيمت ميگيرد.
تماسهايش به پايان ميرسد و ميگويد: امروز نبايد ميومدي، اين چند روز تعطيلات بود، همه رفتن مسافرت؛ شماره منو بگير باهام تماس بگير، هرجاي تهران بگي برات ميارم.
شمارهاش را که میدهد، از او دور ميشوم. مرد ميانسالي که از مغازهداران آن راسته است، نزديک ميشود و ميگويد: به اين فروشندهها اعتماد نکن. يکي اينجا هست، اون آدم خوبيه؛ بهش ميگن «ع». دکتر شماره اونو بهت ميدهم با اون تماس بگير، آدم خوبيه سرت کلاه نميذاره، هميشه همينجا ميايسته.
کمي اطرافش را نگاه ميکند و ميگويد: «آها خودش اينجاس». به مردي که لباس مشکي به تن دارد اشاره ميکند.
چند متر آنطرفتر ايستاده است. مرد زيرچشمي نگاه ميکند و گويي کمي به من شک دارد. قيمت دو داروي سرطاني را از او ميگيريم. وقتي نام داروي سوم را به زبان ميآورم، ميگويد ندارم؛ بعد از کمي شکش به من بيشتر ميشود و ميگويد کار دارم و بايد بروم.
اين روزها دلالان دارو در خيابان ناصرخسرو کمي محتاطتر از روزهاي قبل کار ميکنند. آنها به دليل سر زبان افتادن اين خيابان حاشيهساز به همه مشتريان اعتماد ندارند و سعي ميکنند با احتياط کار کنند تا به دردسر نيفتند.
مرد ميانسالي جلوي يکي از مغازههاي عطرفروشي ايستاده و با مغازهدار در حال گپزدن است. از جلوي مغازه که رد ميشود نگاهي مياندازد و زمزمه ميکند« دارو دارو».
آزرام داري؟
بهت آدرس ميدم برو بالا بگو با «ح» جيگرکي کار داري. آدم معروفيه! احتمالا داره، برو پيش اون. بيشترشون رفتن سفر؛ من امروز ندارم، اگر شنبه بياي خودم ميتونم برات گير بيارم.
«ح» جيگرکي رو چطور پيدا کنم؟
کنار مغازه ... وايساده
اگر پيداش نکردم شما شنبه اينجايي؟ شنيدم مأمورا ميخوان جمع کنن اينجارو و ممکنه ديگه داروفروشها نيان اينجا؛ چطور ميتونم پيداتون کنم؟
مأمورا هر چندوقت يکبار ميان، نگران نباش ما چيزيمون نميشه؛ من الان جلوی اين مغازه وايستادم کي ميخواد به من گير بده يا شک کنه؟
قيمت چند داروي ديگر را از او ميپرسم، از من ميخواهد چند دقيقه جلوي مغازه منتظرش بمانم تا به قول خودش آمار داروها را بگیرد و بيايد. کمي بعد صداي موتور خيابان را پر ميکند و دور ميشود.
بعد از چند دقيقه برميگردد و ميگويد «اگر 10 دقيقه منتظر بموني داروها رو برات ميارم».
کيانوش جهانپور، مديرکل روابط عمومي وزارت بهداشت دراينباره به «شرق» ميگويد: «چند وقت پيش گزارشي درباره ناصرخسرو منتشر شد که در آن خبرنگار ادعا کرده بود ليستي از شرکتهاي دارويي که در ناصرخسرو فعاليت ميکنند را دارد و افراد و شرکتهايي را در اين خصوص شناسايي کرده است اما متأسفانه تاکنون ليستي منتشر نشده است و ما هم اطلاعي از اين ليست نداريم. همان زمان ما اعلام کرديم ليست را در اختيار ما بگذارند تا با شرکتهايي که در اين زمينه تخلف کردهاند، برخورد کنيم اما تاکنون اين اتفاق نيفتاده است. ما انتظار داريم دستگاههاي قضائي و مدعيالعموم به موضوع ورود پيدا کند».