جنگ طلبان با پوشش صلح و آرامش وارد جنگ میشوند و آتش آن را برمیافروزند. عدالت را چنان لقلقه زبان میکنند که گویی هیچ گونه قصدی در چپاول دیگران ندارند. برای به تسلیم واداشتن دیگران فقط یک کلمه به کار میبرند و آن هم مذاکره است!! مذاکره که شیوهای برای تفاهم است ولی قلب معنا شده و برای سلطه و تسلیم استفاده میشود. مذاکره معنای به نسبت روشنی دارد. مذاکره مفهومی جز توافق و حل اختلاف متوازن از طریق غیر خشونتآمیز ندارد. در مذاکره، طرفین به صورت ضمنی برای یکدیگر حق و احترام قائل هستند و میکوشند که از طریق گفتوگو حد و حدود این حق را تعیین کنند. مذاکره یک مفهوم ضمنی دیگر دارد. اینکه طرفین به نتایج آن ملتزم هستند و بدون این تعهد، هیچ مذاکرهای معنادار نخواهد بود. شاید هیچ کلمهای به اندازه «مذاکره» ورد زبان امریکاییها و کاخ سفید نباشد ولی به احتمال فراوان هیچ کلمهای نزد آنان تا این حد نیز مخدوش و خالی از محتوا نشده است. نقدی که مقام معظم رهبری در سخنرانی دیروز خود به این تحریف امریکاییها از مفهوم و کلمه مذاکره وارد میکنند کاملاً دقیق است. تا هنگامی که چنین تحریفی از مفهوم مذاکره صورت میگیرد، حضور در مذاکره به معنای ترامپی آن، به طور کلی بینتیجه و از پیش شکست خورده است؛ چرا؟
ایران پیشتر با دولت ایالات متحده امریکا و سایر قدرتهای جهانی مذاکرات مفصل و روشنی کرده و به توافق مهمی نیز دست یافته است. در این فاصله چه اتفاقی رخ داده که ترامپ یکسویه از این توافق خارج شده است؟ طرف ایران دولتهای اروپایی و امریکا و نه اشخاص امضا کننده هستند، همچنان که طرف مقابل آنها نیز دولت ایران است و اهمیتی ندارد که کدام شخص در مذاکره حضور داشته و توافق را امضا کرده است زیرا هر دولتی تابع تعهدات دولتهای پیشین خود است. بنابراین دولت ترامپ موظف بود که به آن توافق پایبند باشد. اکنون که آن را نقض کرده، گویی که تعهد و امضای خود را نقض کرده است و این یعنی آن که چنین فردی نمیتواند طرف هیچ مذاکرهای باشد، زیرا شرط ضروری به نتیجه رسیدن مذاکره، التزام طرفهای مذاکره به اجرای توافقات است که او فاقد این شرط شده است.
دلیل دیگر فقدان دستور کار برای مذاکره است. رهبر معظم انقلاب اسلامی با اشاره به سخنان اخیر یک مقام امریکایی که گفته بود «باید با ایران سر میز مذاکره بنشینیم و ما فلان چیزها را بگوییم و ایران قبول کند»، خاطرنشان کردند: برای این نوع مذاکره باید بهسراغ همان کسانی بروند که بهعنوان گاو شیرده آنها عمل میکنند. بنابر این برداشت ترامپ و کاخ سفید از مذاکره نشستن و گفتن آنها و شنیدن دیگران است. این کاری است که باید با عربستان سعودی و دیگر کشورهای حرفشنوی منطقه انجام داد، نه با ایران. بنابراین فقدان دستور برای مذاکره نشان میدهد که طرف امریکایی دنبال مذاکره واقعی نیست.
مشکل دیگر فقدان ثبات در طرف امریکایی است. گاه میگویند بدون شرط گفتوگو میکنیم، درحالی که هیچ دستوری هم برای گفتوگو ندارند گاه ۱۲ شرط میگذارند. گاه میگویند فقط مسأله هستهای است. گاه به مسائل منطقهای میپردازند. در این باره نیز تحلیل رهبری صائب است که: «اینگونه سخنان یا ناشی از سیاست آشفته آنها است یا ترفندی برای سردرگم کردن طرف مقابل.» ایران نه از مذاکره گریزان است و نه آن را خلاف منافع خود میداند. ولی آماده انجام مذاکره واقعی است، همان که در گذشته انجام شد و به برجام ختم گردید و در آینده نیز همچنان که رهبری متذکر شدهاند: «ما اهل مراوده و گفتوگو و نشست و برخاست هستیم... چنانچه امریکا حرف خود را پس گرفت و توبه کرد و به معاهده هستهای که آن را نقض کرده است، بازگشت، آنوقت در جمع کشورهای عضو معاهده که شرکت و با ایران صحبت میکنند، امریکا هم میتواند شرکت کند.»