کودکان جزو معدود اقشار جامعه هستند که نه در آسیبها و مشکلات و معضلات اجتماعیای که در آن گرفتار میشوند نقش دارند و نه در سیاستگذاریها، طرحها، برنامهها و اقداماتی که جهت رفع این مشکلات به اجرا در میآید.
اما، کودکان به عنوان منبع اصلی نیروی انسانی جامعه و حاملان برنامههای توسعه کشور درآینده، باید در کانون سیاستگذاری های رفاهی، آموزشی، حمایتی و غیره باشند.
در همین راستا، «اندیشگاه فرهنگی» کتابخانه ملی میزبان نشستی تحلیلی، تخصصی در باره چالشها و مشکلات کودکان و سیاستگذاری در این حوزه بود، که توسط کانون فعالان اجتماعی حزب «اعتدال و توسعه» برگزار شد. در این نشست تعداد قابل توجهی از فعالان و صاحبان نهادهای غیر دولتی و مدنی مرتبط با حوزهی آسیبهای اجتماعی، اعتیاد، کودکان کار و همچنین تعدادی از مددکاران اجماعی، روانشناسان و مشاوران خانواده، شرکت داشتند.
بعلاوه، نمایندگانی از دولت، مجلس و شورای شهر تهران سخنرانان اصلی این نشست بودند.
کودکان؛ خط قرمز سیاستگذاری
برخلاف موضوع اصلی جلسه - «سیاستهای دوستدار کودک»- جز در معدود مواردی، همهی بحثها به کودکان آسیب دیده و یا کودکانی که در معرض انواع آسیب های اجتماعی قرار دارند اختصاص یافت. این در حالی است که سیاستگذاریهای دوستدار کودک باید همه کودکان را شامل شود و نه صرفاً کودکان کار، کودکان بد سرپرست و غیره را. کودکان باید خط قرمز ما در هرگونه سیاستگذاری باشند.
چه بسا، بسیاری از کودکانی که امروزه در دام انواع آسیبهای اجتماعی گرفتار آمدهاند به خاطر سیاستهای اشتباهی بوده است که در گذشته در حوزههای مختلف اقتصاد، خانواده، آموزش و غیره اتخاذ شده است.
برای مثال در حوزه اقتصاد، به ویژه تولید و واردات اسباب بازی، هرگونه سیاستی که اعمال میشود همه کودکان جامعه را در بر میگیرد. در این مورد «مجید قادری»، فعال حوزه کودک و خالق عروسکهای «دارا و سارا» که در نشست یاد شده شرکت داشت گفت: اسباب بازیها میتوانند اثرات و صدمات روحی، روانی و حتی جسمی جدی روی کودکان داشته باشد. به اعتقاد وی ما در حوزه واردات و تولید اسباب بازی و همچنین بازیهای رایانهای گرفتاریها و مشکلات زیادی داریم.
وی به موضوع فضاهای بازی کودکان و اهمیت سیاستگذاری در این مورد نیز اشاره کرد و گفت: نباید به هرکسی در مورد ایجاد فضاهای بازی مجوز داده شود. باید سازمان و نظامی فراهم شود تا بر اینگونه موارد نظارت دقیق داشته باشد و همه چیز با برنامه پیش برود.
کودک، خانواده و مدرسه
نباید تصور کنیم که کودکان را میتوان جدا از خانواده و مدرسه حمایت کرد. هرگونه اقدامی در این زمینه باید به صورت برنامهای جامع هر سه عنصر را در بر بگیرد. در این مورد «احمد مسجد جامعی»، عضو شورای شهر تهران و از سخنرانان نشست گفت: خانواده، مدرسه و محله میتوانند به عنوان سه رأس اصلی یک حرکت اجتماعی مطرح باشند.
اشارهی وی به این بود که کودکان را باید در این سه بستر اجتماعی دید و برای آنها برنامه ریزی کرد. البته ماهیت و کارکرد محلات امروزی با آنچه که در گذشته به نام محله شناخته میشد بسیار متفاوت است. دیگر همچون گذشته، محلهها مبنایی برای شکلگیری هویت اجتماعی افراد و به ویژه کودکان نیستند. حضور محلی کودکان تقریباً محدود به فضاهای آموزشی و تفریحی و فضای بازی، و لو در کوچهها است.
اما مهمترین دوران رشد شخصیتی و اجتماعی کودک در خانواده و سپس در محیطهای آموزشی، همچون مهد کودکها و مدارس سپری میشود.
در این مورد، دونکته مهم قابل توجه است. یکی اینکه والدین باید در زندگی روزمره زمان بیشتری را به کودکان و فرزندان خود اختصاص داده و بیشتر با آنها وقت بگذرانند. چیزی که امروزه در جامعه ما کمتر دیده میشود. در طبقات و اقشار ضعیف جامعه، والدین برای تأمین حداقلهای زندگی خود و خانوادهشان تحت فشار هستند. آنها زمان بیشتری را صرف کار کردن میکنند و کمتر وقت خود را صرف بازی، تفریح، مطالعه و غیره که از نیازهای ضروری هر کودکی است میکنند.
البته این معضل به اشکال مختلف دامنِ طبقات متوسط و بالای اجتماعی را نیز گرفته است. والدین، وقتی را که متعلق به فرزندانشان است صرف کار و پول درآوردن میکنند و سپس همان پول را در قالب کلاسهای مختلف آموزشی، تفریح و سرگرمی به کسان دیگری میدهند تا جای خالیشان را در زندگی کودکانشان پرکنند. برخی از والدین، در طول روز بیش از ده ساعت کودکان شان را به مهدکودکها و مدارس خصوصی میسپارند. و یا در بهترین حالت تنها مادر خانواده میتواند وقت بیشتری را صرف کودکان کند و حضور همزمان والدین در زندگی و تجربه روزمره کودکان بسیار نادر و محدود به تعطیلات و آخر هفتهها است. این در حالی است که پدر و مادرها میتوانند به عنوان مهمترین گروه مرجع در شکل گیری شخصیت کودکان خود نقش داشته باشند.
نکته دیگر که بی ارتباط با اولی نیست، ارتباط بین خانواده و نهادهای آموزشی است. خانواده و مهدکودک یا مدرسه و یا حتی مراکز آموزشی دیگر همچون مؤسسههای زبان خارجی و غیره باید پیوسته در ارتباط ارگانیک با یکدیگر قرار داشته باشند. البته این ارتباط نباید محدود به انمجنهای اولیا و مربیان و مواردی از این دست باشد. منظور این است که تعاملات مستمری بین مربیان، مدیران و والدین کودکان وجود داشته باشد تا از این طریق شناختی متقابل بین خانواده و مدرسه ایجاد شود. اگر این دو به اندازه کافی نسبت به ویژگیها، شرایط، مسائل و مشکلات یکدیگر آشنایی داشته باشند بدون شک بهتر میتوانند کودکان را مدیریت کنند و در صورت بروز هرگونه مشکلی سریعاً وارد عمل شوند. بسیاری از مشکلات و معضلات کودکان در خانواده و چه در محیط های آموزشی در بی خبری و اتفاق میافتد و به مرور زمان رشد میکند و تنها زمانی خود را نشان میدهند که دیگر کار از کار گذشته است.
به طور کل، هم برای پیشگیری ازآسیب دیدن کودکان و هم برای کمک به کودکان آسیب دیده باید بر نهاد خانواده و نهاد آموزش تمرکز کرد و هر سه را به صورت یک کل غیر قابل تفکیک در نظر بگیریم.
فضا را برای مشارکت نهادهای مدنی فراهم تر کنیم
فعالان و بنیان گذاران سمنها و نهادهای غیر دولتی حوزه کودکان و آسیب های اجتماعی که در این نشست حضور داشتند. گلایه آنها بیشتر از محدودیتهایی بود که یا به دلیل نبود قوانین حمایتی و یا به دلیل وجود قوانین دست و پاگیردر فعالیت هایشان وجود داشت. برای مثال بنیانگذار یکی از سمنهای فعال در حوزه کودکان از نبود بیمه برای فعالان این حوزه گلایه داشت. همچنین خواهان برخورداری از خدمات شهری همچون استفاده رایگان از مترو، اتوبوس و فضاهای شهری برای اجرای برنامه و حتی فراهم شدن زمینه برای حضور در مجامع بین المللی برای کسب تجارب مفید جهانی و استفاده از آنها در فعالیت های داخلی بودند.
در این مورد «الهام فخاری»، نایب رییس کمسیون فرهنگی اجتماعی شورای شهر تهران ضمن اشاره به اینکه ما متأسفانه در سطح ملی دارای استراتژی فرزندپروری نیستیم و در این مورد برنامهای ملی نداریم همسویی رویکرد دولت، مجلس و سمنها در این زمینه را از ظرفیتهای بزرگ ملی برای حل مسائل و مشکلات خانواده، زنان و کودکان دانست. وی گفت: علیرغم همه کاستیها ما جامعهای مدنی پویا و در حال حرکت داریم که باعث افتخار ما است.
واقعیت این است که چنین ظرفیتی در جامعه ما وجود دارد. سمنهای زیادی به ویژه در حوزه آسیب های اجتماعی و کودکان در حال فعالیت هستند. اما لازم است برای فعالیت هرچه بهتر آنها و تقویت مشارکت اجتماعی در این حوزه و در سایر حوزه ها بسترهای فعالیت برای آنها فراهم شود. اهمیت سمن ها از آنجا است که میانجیان اصلی بین دولت و حاکمیت از یک طرف و مردم از طرف دیگر هستند. ضمن اینکه دولت و حاکمیت نمیتواند به تنهایی بار همه مسئولیتهای اجتماعی را به دوش بکشند. دولت نیازمند حضور و مشارکت جامعه مدنی و به ویژه سمنها است. تعامل سازنده و هم افزایی بین ساختارهای حاکمیتی و نهادهای مدنی از ضرورتهای انکارناپذیر یک حکمرانی خوب است.
نکتهای که مورد تأکید «رضا محبوبی»، مشاور وزیر کشور و معاون امور آسیبها و مسائل اجتماعی سازمان امور اجتماعی نیز قرار داشت. وی ضمن اشاره به اینکه اقدامات خوبی از سوی سازمان یاد شده در زمینه راه اندازی دفاتر تسهیل گری در سراسر کشور و شناسایی کودکان بازمانده از تحصیل انجام شده است، گفت: وضعیتی که در آن قرار داریم ناشی از این است که ما در مورد حکمرانی خوب مشکل جدی داریم. برای بازگشتن به حکمرانی خوب مشکلات ساختاری جدی داریم. باید این را بپذیریم که تا زمانی که اصلاحات ساختاری انجام ندهیم حکمرانی خوب صورت نخواهد گرفت.