کد خبر: ۶۱۱۰۵۳
تاریخ انتشار : ۲۸ شهريور ۱۳۹۸ - ۱۲:۱۲

نامه اعتراف سارق به یک جنایت

سارق زورگیر سه ماه پس از بازداشت، با نوشتن نامه‌ای به قاضی، راز یک جنایت را فاش کرد.
آفتاب‌‌نیوز :

اوایل امسال مرد جوانی به اداره پلیس رفت و از سرقت مغازه‌اش خبرداد. وی در شکایت خود گفت: مرد جوانی وارد مغازه‌ام شد و با تهدید چاقو هر چه پول داخل دخلم بود سرقت کرد. بعد هم با همدستش که سوار موتورسیکلت مقابل مغازه به انتظارش ایستاده بود فرار کرد. بدنبال این گزارش تحقیقات پلیسی آغاز شد و در ادامه بررسی‌ها کارآگاهان با شکایت‌های مشابه دیگری مواجه شدند. در تمام این سرقت‌ها دو مرد سوار بر موتورسیکلت با ورود به مغازه‌ها یا بستن راه عابران با تهدید چاقو از آن‌ها سرقت کرده بودند.

با انجام چهره نگاری و از آنجایی که سرقت‌ها به یک شگرد بود، این احتمال مطرح شد که سرقت‌ها سریالی بوده است.

ردپای یک آشنا

در حالی که بررسی‌ها در این خصوص ادامه داشت مردی با مراجعه به پلیس گفت: دیشب یکی از سارقان و اراذل و اوباش محل به‌نام شایان با تهدید قمه و چاقو پول‌های داخل دخلم را به سرقت برد و سوار موتورسیکلتی شد و با همدستش فرار کردند. او به غیر از مغازه من از مغازه‌های دیگری هم در محل سرقت کرده است. اما آن‌ها به خاطر ترس از اینکه شایان بلایی سر آن‌ها یا خانواده‌شان بیاورد از شکایت خودداری کرده‌اند.

کارآگاهان با توجه به مشخصاتی که شاکی در اختیارشان گذاشت و نشان دادن تصویر چهره نگاری سارقان سریالی دریافتند وی همان شایان است. بدین ترتیب با مشخص شدن هویت متهمان، تیمی از مأموران وارد عمل شده و دو متهم را خرداد امسال بازداشت کردند. در ادامه تحقیقات متهمان به زورگیری‌های خود با سلاح سرد اعتراف کردند.

اعتراف به جنایت

درحالی که تحقیقات در این پرونده از سوی پلیس پایان یافته و متهمان در زندان بودند چند روز قبل شایان از زندان نامه‌ای به قاضی پرونده نوشت و راز قتلی را فاش کرد. او در نامه نوشته بود که به‌دلیل عذاب وجدان تصمیم به اعتراف گرفته است. با دریافت این نامه، بازپرس جنایی دستور انتقال شایان از زندان به دادسرا را صادر کرد. شایان پس از انتقال به دادسرا گفت: اوایل امسال من و همدستم برای زورگیری از یک عابر در یکی از پارک‌های پایتخت راهش را سد کردیم تا گوشی تلفن همراه و پول‌هایش را سرقت کنیم. اما او مقاومت کرد و درنهایت من چند ضربه چاقو به او زدم و از محل متواری شدیم. فردای آن روز برای اینکه بفهمم چه اتفاقی برای مرد جوان رخ داده به محل برگشتم و متوجه شدم که او کشته شده است. در این مدت عذاب وجدان داشتم و درنهایت تصمیم گرفتم که راز این قتل را برملا کنم. بدنبال اظهارات متهم، بازپرس جنایی دستور انتقال وی به اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت را صادر کرد تا درباره صحت و سقم اظهارات او تحقیقات لازم انجام شود.

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین