22 خرداد سال 1340، روزنامه کیهان خبر از یک جنایت داد. جنایتی که در حق دختری 9 ساله روا داشته بودند. آنهم چه کسانی؟ پدر و مادرش! آنها دختر 9 سالهشان را «به زور» به عقد مرد 45 ساله درآوردند. پس از چند روز حال این کودک به علت جراحات ناشی از این ازدواج رو به وخامت میرود و به این شکل دست پدر و مادر و آن مرد را رو میشود.
قصهای که در ادامه روایت میشود بیش از نیم قرن پیش رخ داده است. از همان زمان موضوع کودک همسری نکوهیده بوده و از آن به عنوان «جنایت» یاد میکردند. جنایتی که عروس خردسال را تا آستانه مرگ برد. اتفاقی که با گذشت این همه سال، هنوز هم گاهی اوقات شاهد آن هستیم.
این ازدواج غیرقانونی، آن سالها در مشگین شهر رخ داد. زمانی که سیمان 45 ساله هوس کرد زن بگیرد. کوله بارش را جمع کرد و به روستایشان رفت تا زنش را سفارش بدهد. در خبری که شنبه، 22 خرداد 1340 در روزنامه کیهان منتشر شده، سلیمان با وارد روستا می شود و با چربزبانی، پدر و مادر بیگم را راغب میکند تا دخترشان را به عقد او درآوردند
سلیمان وعده میدهد که تا دو سال آینده، زمانی که دخترک 11 ساله میشود با او کاری نداشته باشد، اما عقدشان را همین الان جاری کنند. پدر و مادر بیگم هم این وعده را مانند وعدههایی که آنها را راغب کرد تا دخترشان را شوهر دهند، میپذیرند.
دختر سوار اسب میشود و طبق رسوم روستا به روستای همسرش میرود. آنجا هم چند تیر هوایی برای عروس خانم شلیک میشود. سلیمان اما به وعده خودش فقط 18 روزعمل میکند و پس از آن است که از همسرش، همسری میخواهد.
بیگم دست و پا بسته، مجبور میشود به خواسته مرد تن دهد، اما جان و روحش چند دقیقه بیشتر تاب نمیآورد. وقتی از حال میرود و مردم روستا جراحاتی که به او وارد شده را میبینند، به مقامات مربوطه اطلاع میدهند.
پس از آن پدر و مادر بیگم از دامادشان شکایت میکنند و این مرد دستگیر میشود. اما از آنجایی که بر اساس قانون پدر و مادر او نیز در این ازدواج غیرقانونی دست داشتند، هر دو بازداشت شدند. بیگم هم برای التیام زخمی که به بدنش مانده بود در بیمارستان بستری شد. برای روحش اما کسی نمیداند، توانستند کاری کنند یا نه.
مخصوصا در روستاها که بچه ها هیچ گونه اگاهی از جنس مخالف ندارند
و فقط به صلاح دید بزرگتر ها و گاهی هم به اجبار ازدواج میکنند
خودم با تحدید اینکه اگه این پسری که مورد نظر ماست ازدواج نکنی به پسر دیگه ای که از خودش و خانواده اش می ترسیدم
قبول کردم قبل 15ساله گی ازدواج کنم
که خیلی برام سخت گذاشت زندگی
سال های سال