صادق زیباکلام، استاد دانشگاه تهران، نوشت: «سؤالی که این روزها به ذهن بسیاری خطور کرده این است که آیا ترامپ از قدرت نظامی ایران در هراس است؟ برخی گرایشها در داخل و گروههای نزدیک به جمهوری اسلامی در منطقه بیشتر باور دارند که پاسخ به این پرسش مثبت است و آمریکاییها از ایران و قدرت نظامی آن اگر نگفته باشیم ترسیدهاند، دست کم نگرانیهایی پیدا کرده و حاضر نیستند بیگدار به آب بزنند و وارد یک درگیری جدی نظامی شوند. گرایشهای دیگر البته چندان مطمئن نیستند که آمریکاییها به معنای واقعی کلمه، فقط به دلیل قدرت نظامی ایران، خویشتنداری را در دستور کار قرار دادهاند.
صرف نظر از صحت هر یک از دو دیدگاه، واقعیت آن است که به نظر میرسد واشنگتن چندان اصراری ندارد که سطح درگیری را افزایش دهد. از زمانی که سلسله «سوانح» خلیج فارس در بندر فجیره آغاز شد تا امروز، واکنش آمریکاییها کوتاهآمدن و مماشات بوده تا موضعگیری تند و خصمانه. حتی زمانی که ایران پهپاد پیشرفته آنان را سرنگون کرد، باز هم آمریکاییها واکنش تندی نشان ندادند. آخرین فقره هم که حوثیهای یمن مسئولیت حمله به تأسیسات نفتی سعودیها را پذیرفت، باز هم اتهامزنی آمریکا و سعودیها به ایران نتوانست منجر به بروز واکنش جدی از سوی ایالات متحده شود. کم نبودند کسانی که تصور میکردند این بار ترامپ واکنشی جدیتری نشان خواهد داد اما او همچنان همان سیاست کوتاهآمدن را ادامه داد. البته واشنگتن هر بار سروصداهای زیادی به راه انداخته و انگشت تهدید و اتهام را به سمت ایران نشانه رفته اما در نهایت از حرف و تهدید فراتر نرفته است. این دیدگاه در رسانههای رسمی اعلام شده که واشنگتن متوجه شده هر حرکت نظامی علیه ایران صرفا محدود به درگیری میان دو کشور نخواهد شد بلکه از دریای مدیترانه یعنی سوریه و لبنان تا یمن و عربستان، خلیج فارس تا افغانستان را هم درگیر خواهد کرد. قطعا دغدغههای نظامی برای ترامپ مطرح است.
در عین حال نگارنده معتقد است پای ملاحظات دیگر هم در میان است. نخست آن که دو جنگ قبلی آمریکا در افغانستان و عراق خاطرات بدی در ذهن بسیاری از آمریکاییها برجای گذاشته است. یقینا اگر همین امروز نظرسنجی شود، کسر قابل توجهی از مردم آمریکا با آغاز جنگ سومی در منطقه از سوی آمریکا با ایران مخالفت خواهند کرد. نکتهای که نانسی پلوسی، رئیس دموکرات کنگره هم به آن اشاره کرده است. ترامپ نیک میداند اگر درگیری نظامی طولانی و تلفات انسانی و ضایعات جنگ گسترده شود، نارضایتی آمریکاییها به طریق اولی افزایش خواهد یافت. ثانیا کم نیستند آمریکاییها و اروپاییهایی که بحران فعلی را ناشی از خروج ترامپ از برجام میدانند. در نتیجه مسئولیت جنگ را هم بیشتر به پای واشنگتن خواهند گذاشت تا ایران. بنابراین درگیری نظامی میتواند شانس موفقیت ترامپ را در انتخابات آبان سال آینده به خطر بیندازد.
دلیل بعدی که باعث میشود ترامپ اصراری برای درگیری نظامی با ایران نداشته باشد، فشار تحریمها بر اقتصاد ایران است. بهعنوان یک تاجر موفق، ترامپ به دنبال یک گزینه کمهزینهتر برای رویارویی با ایران است. گزینه نظامی یقینا کمهزینه نخواهد بود. در حالی که تحریمها اگرچه به زمان بیشتری نیاز دارند اما از نظر هزینه بسیار ارزانتر از گزینه نظامی برای آمریکا تمام خواهد شد؛ ملاحظهای که برای متحدان آمریکا در خلیج فارس اهمیت خیلی بیشتری هم پیدا میکند. بر خلاف گزینه نظامی که هزینه آن هم از نظر اقتصادی و هم از نظر سیاسی بالاست، به علاوه ممکن است شانس موفقیت انتخاب مجدد ترامپ را به خطر بیندازد، گزینه تحریمها و متوقفکردن رشد اقتصاد ایران عملا هزینهای برای آمریکا ندارد و لطمهای هم از منظر سیاسی به ترامپ وارد نمیکند. ترامپ امیدوار است نیازی به جنگ نداشته باشد و با صرف فشارهای اقتصادی از طریق تحریمها، ایران را به پای میز مصالحه بکشاند.
آن چه مشخص است تحریمها تاکنون نتوانستهاند ما را پای میز مذاکره بکشانند؛ بنابراین به جای رفتن به سمتوسوی گزینه نظامی، ترامپ ترجیح میدهد بر فشار تحریمها بیفزاید. در اوج بحران حمله به آرامکو که همگان منتظر واکنش ترامپ بودند، او در حقیقت به جای رفتن به سمتوسوی واکنش نظامی که بسیاری منتظر بودند، مجددا از فشار اقتصادی و تحریم تکراری بانک مرکزی، بهعلاوه صندوق توسعه ملی سخن گفت. هر یک از «سوانحی» که در چند ماه گذشته اتفاق افتادند میتوانستند آتش جنگ و درگیری نظامی میان ایران و آمریکا را برافروزند اما ترامپ مماشات کرده و آرام از کنار برخورد و درگیری نظامی گذشته است. با این حال معلوم نیست چنین وضعیتی تا کجا تداوم داشته باشد. اگر اتفاقات بزرگتری در منطقه بیفتد یا ترامپ از بابت انتخابات سال آینده اطمینان بیشتری پیدا کند یا اساسا احساس کند تحریمها و فشار اقتصادی چندان ایران را به پای میز مذاکره نمیکشاند، در آن صورت ممکن است شرایط فعلی میان دو کشور تغییر کند و وارد فضاهای جدیدتری شود.»