روز رايزنيهاي سياسي سران در نيويورك آغاز شد. هرچند كه مجمع عمومي سازمان ملل متحد بيشتر به تريبوني براي اعلام مواضع كشورهاي متفاوت در پروندههاي بهروز و پرسروصداي بينالمللي تبديل شده اما انتظارها از رايزنيهاي حاشيهاي مقامهاي متفاوت كشورها به خصوص در چند سال اخير افزايش پيدا كرده است.
در چند سال اخير همواره مناسبات ايران و امريكا به اصليترين حاشيه اين ديدارها تبديل شده به خصوص آنكه نخستين ديدار رسمي وزراي خارجه ايران و امريكا در قالب مذاكرات ايران و 1+5 در سال 1392 در حاشيه همين مجمع عمومي صورت گرفت و دو ماه پس از آن ديدار توافق موقت ژنو ميان ايران و شش كشور مقابلش به دست آمد. با اينهمه در دو سال گذشته رابطه همواره پرتنش ايران و امريكا تحت تاثير رياستجمهوري دونالد ترامپ با افت و خيزهاي بيشتري روبهرو شده است.
حاشيههاي اين جزر و مد در رابطه، از مدتها پيش از مجمع عمومي آغاز شده بود. تابستان جاري (اواخر تيرماه) بود كه محمدجواد ظريف، وزير خارجه در جريان سفر به نيويورك با محدوديتهاي جديدي در رفت و آمد روبهرو شد و دولت امريكا اعلام كرد وي صرفا ميتواند در محدوده سه ساختمان سازمان ملل و نمايندگي ايران رفت و آمد كند؛ محدوديتي كه پس از بازگشت وزير خارجه به كشورمان بيشتر هم شد و تحريم ظريف از سوي وزارت خارجه امريكا به مكملي بر وضع محدوديتهاي رفت و آمد تبديل شد.
اين رفتار ضدايراني امريكا در صدور ويزا براي هيات ايراني هم نمود داشت و نه تنها ويزاي هيات ايراني به شمول رييسجمهور و وزير خارجه در دقيقه 90 صادر شد بلكه تعداد ويزاهاي صادر شده هم نسبت به هر سال كاهش پيدا كرد و در حاشيه ويزاي محمدجواد ظريف هم تاكيد شد كه وي با استفاده از معافيت تحريمي به دليل قرارداد مقر ميان امريكا و سازمان ملل متحد است كه ميتواند به امريكا سفر كند.
با وجود تمام اين حاشيهها، محمدجواد ظريف از اوايل هفته جاري كارزار رسانهاي و سياسي خود را در نيويورك آغاز كرد. هر چند كه وزير خارجه به دليل محدوديت در رفت و آمد نميتواند به دفاتر رسانههاي امريكايي برود، دفتر ايران در سازمان ملل به استوديوي محمدجواد ظريف تبديل شده است. با توجه به مدت زمان اندك اقامت ظريف در نيويورك، وي در حاشيه ديدارهاي دوجانبه رسمي با مقامات كه برخي از آنها مانند ديدار با همتاي فرانسوي با مذاكره هم همراه است مقابل دوربين خبرنگاران از رسانههاي متفاوت مينشيند و به مجموعهاي از پرسشها جواب ميدهد كه پيرامون محورهايي خاص هستند: فرجام برجام، بنبست در روابط ايران و امريكا، چند و چون طرح فرانسويها براي نجات توافق هستهاي، امنيت كشتيراني در خليجفارس، حمله به آرامكوي عربستان سعودي و انگشت اتهامهايي كه ايران را نشانه رفته و البته طرح ايران براي امنيت در خليجفارس كه حسن روحاني، رييسجمهور در جريان سخنراني خود در مجمع عمومي قرار است از آن رونمايي كند. ديپلماسي رسانهاي وزير خارجه ايران خشم همتاي امريكايي وي را برانگيخته؛ به گونهاي كه وي به صراحت از تبديل شدن رسانههاي امريكايي به تريبوني براي رساندن پيام ايران به مخاطب بينالمللي شكايت و البته ظريف را به جنگطلبي متهم كرد.
بنبست ايران و امريكا
آيا مجمع عمومي سازمان ملل متحد به مكاني براي خارج شدن پرونده ايران و امريكا از بنبست تبديل خواهد شد؟ پاسخ اين پرسش به گواه كارشناسان نه آسان است و نه هرپاسخي از طول عمر چنداني با توجه به سرعت تحولات برخوردار است. تكليف رابطه ايران و امريكا در دو پرونده به نظر جدا اما در ماهيت به هم پيوسته بايد مشخص شود: 1- رابطه دوجانبه تهران و واشنگتن كه گرفتار خصومتي 4 دههاي است و 2- تاثير رابطه ايران و امريكا بر حيات توافقي چندجانبه كه فعلا در اغما به سر ميبرد.
با حضور حسن روحاني در نيويورك دو تحول قابل پيگيري وجود خواهد داشت:
1- آيا روساي جمهور ايران و امريكا در قالب همان مذاكرات چندجانبه با هم ديدار خواهند كرد؟
2- آيا ابتكار فرانسه كه امانوئل مكرون، رييسجمهور اين كشور آن را پيش برده در نيويورك وارد فاز جديدي خواهد شد يا بايد اين ابتكار را هم مرده فرض كرد؟
در ابتداي پاسخ به اين دو سوال بايد تفكيكي ميان شرطهاي ايران براي هركدام از اين دو سناريو قائل شد. ايالات متحده امريكا 16 ماه پيش به حضور در برجام پايان داد و تحريمهاي هستهاي ايران را به اضافه مجموعهاي از تحريمهاي ديگر بازگرداند. درحال حاضر واشنگتن سياست «فشار حداكثري» و تهران سياست «مقاومت حداكثري» را در پيش گرفتهاند. بر همين اساس دونالد ترامپ و تيم وي هر روز بر حجم فشارها بر ايران ميافزايند و تهران هم هر روز بيشتر و بيشتر از احتمال مذاكره با امريكا دور ميشود.
در چندماه اخير با شروع گامهاي معكوس ايران در برجام (كاهش تعهدات برجامي) اين سوال پيش آمده كه تهران براي مذاكره با دولت امريكا چه پيششرطهايي دارد؟ اين سوال زماني پررنگتر ميشود كه تيم ترامپ با در دست داشتن زمين بازي در حوزه رسانهها اينگونه القا ميكنند كه امريكا حاضر به مذاكره با ايران آنهم بدون پيششرط است و اين تهران است كه سد راه ديپلماسي شده است. هرچند كه حداقل مدرك براي واهي بودن اين ادعا را ميتوان در همين حادثه اخير عدم صدور ويزاي كافي براي هيات ايراني و كارشكني در صدور به موقع ويزا براي رييسجمهور و وزير خارجه كشورمان مشاهده كرد.
با اينهمه نقشه راه ايران چيست؟ ايران در اين مقطع از امريكاي ترامپ چه ميخواهد؟ تهران برخلاف واشنگتننشينها كه يك روز بيش از 10 شرط براي مذاكره ميگذارند و روز ديگر از مذاكره بدون پيششرط سخن ميگويند و فرداي آن باز از بيميلي به هرگونه مذاكره حرف ميزنند، موضع خود را علني و مشخص كرده است:
1- امريكا به برجام بازگردد،
2- امريكا تحريمهاي هستهاي را لغو كند. البته هركدام از اين پيششرطهاي ايران، شرط كافي براي يكي از دو تحولي است كه قيد شد.
ملاقات روحاني – ترامپ
ايران بارها و بارها اعلام كرده كه در سايه فشار مذاكره نميكند. واشنگتن 16 ماه گذشته را خرج اعمال سياست فشار حداكثري و بستن هر منفذي كرده كه ممكن است به نوعي فضاي تنفسي براي ايران به حساب آيد. امروز ژست ديپلماسي دوستي امريكا و طعنههاي مايك پمپئو، وزير خارجه امريكا به جنگطلبي ايران براي به پاي ميز مذاكره كشاندن ايران و تثبيت اين ادعا است كه فشار حداكثري آقاي ترامپ بر تهران به ثمر نشست.
ناگفته پيداست كه تيم تندروهاي نشسته در كنار دونالد ترامپ كه معمار نقشه راه تحريمهاي ايران در 16 ماه گذشته بودند در گوش آقاي رييسجمهور زمزمه كرده بودند كه كار ايران با اين حجم از فشار به سه ماه هم نخواهد كشيد و تهران از پس تحمل سياست فشار حداكثري برنميآيد.
يك منبع آگاه درباره اين توهم موجود در كاخ سفيد به «اعتماد» ميگويد: «اخيرا هياتي از ژاپن با برايان هوك، مسوول گروه اقدام عليه ايران در وزارتخارجه امريكا ديدار داشتند؛ ديداري كه ايران نيز محوري از محورهاي مورد بحث بوده است. ميزبان امريكايي به مهمان ژاپني گفته كه تصور ما اين بود كه تهران نهايتا سه ماه در برابر فشار حداكثري دوام ميآورد و اين تحريمها تهران را به پاي ميز مذاكره ميكشاند.»
در حالي كه تهران ميگويد از تحريمهاي يكجانبه امريكا آسيب ديده اما بسياري از كارشناسان اعتقاد دارند كه ايران آن پيچ سخت تطبيق اقتصاد خود با تحريم را پشت سر گذاشته و برهمين اساس امريكاييها ميدانند زمان طلايي براي به ثمر نشستن نتيجه تحريم را از دست داده و ايران را پشت ميز مذاكره نديده است. در چنين شرايطي دست امريكا آنطور هم كه در رسانهها ادعا ميكنند بالا نيست .
ايران براي ملاقات حسن روحاني با دونالد ترامپ يك شرط اصلي و يك توضيح فني دارد. شرط ايران براي اين ملاقات بازگشت امريكا به توافق هستهاي است و توضيح فني اين است كه حتي در صورت بازگشت امريكا به برجام هم دليلي براي ديدار دو جانبه وجود ندارد بلكه تيم امريكا چه رييسجمهور در جلسه سران و چه وزير خارجه در جلسه وزرا ميتواند به عنوان يكي از اعضاي 1+5 در اتاق مذاكره با طرف ايراني حضور داشته باشد.
ابتكار ابتر مكرون
ژن ايو لودريان، وزير خارجه فرانسه روز گذشته با همتاي ايراني خود در نيويورك ديدار كرد. جزيياتي از اين ديدار نميدانيم اما وزير خارجه فرانسه ضمن تاكيد بر اينكه هنوز فرصت براي زنده نگه داشتن ابتكار مكرون براي نجات برجام وجود دارد ادعا كرده كه دو موضوع حمله به تاسيسات نفتي عربستان (آرامكو) و گامهاي معكوس برجامي ايران، عرصه را بر اين ابتكار تنگ كرده است. نكتهاي كه وزير خارجه فرانسه احتمالا عمدا ترجيح ميدهد بيان نكند اين است كه اين سياست فشار حداكثري دونالد ترامپ و اصرار وي بر حفظ تحريمها است كه نه تنها امروز سد راه ديپلماسي شده بلكه تنها كانال موجود ميان ايران و امريكا پس از 4 دهه را هم مسدود كرده است. جدا از اين حاشيه جديد، هدف از طرح رييسجمهور فرانسه بازگشت ايران از مسير كاهش تعهدات برجامي است و سوال اين است كه مطالبههاي ايران در طرح مكرون چيست؟ فروش نفت و بازگشت درآمد آن.
بنابراين خلاصه آنچه گفته شد، اين است كه كليد قفل مذاكره چندجانبه روحاني و مكرون بازگشت امريكا به برجام است و كليد قفل بازگشت ايران از كاهش تعهداتش در برجام، فروش نفت ايران به اضافه اعاده درآمد آن است. روساي جمهور ايران و فرانسه در چندماه گذشته بيشترين ميزان تماسها را با هم داشتهاند و ميتوان گفت كه آنچه به اسم ابتكار مكرون معروف شده در حقيقت طرح مشترك روحاني و مكرون است كه پس از چكشكاريهاي متفاوت بخشهايي از آن نظير تخصيص خط اعتباري 15 ميليارد دلاري به ايران در رسانهها منتشر شد.
تا همين يك ماه پيش رييسجمهور فرانسه گمان ميكرد كه طرح وي فتحالباب مشكلات برجامي خواهد شد كه نه تنها تهران و واشنگتن بلكه پايتخت 5 كشور ديگر را هم درگير خود كرده است اما دونالد ترامپ برخلاف سيگنالهاي نسبتا مثبت اوليه به اين طرح مكرون هم در عمل روي خوش نشان نداد. مكرون براي موفقيت اين طرح بايد «معافيتهاي تحريمي» در حوزههاي نفتي و بانكي از دولت امريكا ميگرفت كه موفق نشد. سفر ناگهاني دو هفته قبل محمدجواد ظريف به شهر بياريتس در فرانسه و ديدار با رييسجمهور، وزير خارجه و وزير اقتصاد فرانسه در حاشيه نشست گروه هفت، بارقههايي از اميد را در دل مكرون روشن كرده بود كه مخالفت حسن روحاني در ديدار با همتاي امريكايي- بدون بازگشت ترامپ به برجام – اين اميد را نااميد كرد.
با اين اوصاف ميتوان گفت كه مكرون بايد در نيويورك راهي كه در بياريتس آغاز كرد اما به پايان نرسيد را ادامه بدهد. راهي كه به گفته كارشناسان شانس بسيار اندكي براي به سر منزل مقصود رسيدن آن در اين مرحله وجود دارد. تا پيش از اتفاقات اخير در حمله به آرامكو، برخي تحليلگران شانسي براي قمار مكرون قائل بودند كه به نظر ميرسد اين شانس هماكنون با توجه به آنچه گفته ميشود ايران و امريكا از لبه پرتگاه جنگ بازگشتهاند، كمتر از پيش شده است.
سد امريكا در برابر ديپلماسي
موضعگيريهاي متناقض دونالد ترامپ در قبال ايران همچنان ادامه دارد. وي روز گذشته همزمان با اعلام تمايل براي شنيدن طرح حسن روحاني براي برقراري امنيت در خليجفارس تاكيد كرد كه برنامهاي براي ديدار با همتاي ايرانياش ندارد. هرچند كه جمعيت قابلتوجهي از ناظران رابطه ايران و امريكا اعتقاد دارند عمليات آرامكو، ترفندي براي به زير صفر رساندن احتمال ديدار روحاني و مكرون در حاشيه مجمع عمومي بوده اما حقيقت امر آن است كه دولت ترامپ هرچند پشت تريبون از آمادگي براي مذاكره سخن ميگويد اما در عمل تمام راهها را سد كرده است. از تحريم رهبر و وزير خارجه ايران تا تحريم سپاه پاسداران انقلاب اسلامي كه نيروي دفاعي يك كشور به حساب ميآيد و تحريم بانك مركزي با برچسب نهاد تروريستي كه بگذريم، وزارت خارجه امريكا با كارشكنيهايي كه در صدور ويزا براي هيات ايراني انجام داد عملا آداب ميزباني را هم زير سوال برده است. دولت امريكا تمام تلاش خود را به كار گرفت كه مقامهاي ايراني را از حضور در اين دور از مجمع عمومي منصرف سازد يا به گونهاي به آنها ويزا بدهد كه مهمان اضافه به حساب آيند؛ سناريويي كه اقبال رسانهها از ظريف از نخستين ساعت حضور وي در نيويورك از شكست آن خبر ميدهد.
دونالد ترامپ هر روز به انتخابات 2020 آن هم با دستان خالي در حوزه سياست خارجي نزديكتر ميشود. در اين ميان سوال اصلي اين است كه امريكا از به اصطلاح موش و گربه بازي كه با مساله برجام و مذاكره با ايران به راه انداخته به دنبال چيست؟
پيامهايي كه نه فقط ايران بلكه جامعه جهاني از دولت ترامپ در حوزه سياست خارجي شنيده نه فقط متفاوت بلكه در بسياري از موارد كاملا متناقض با يكديگر بوده است. جدا از پيامهايي دال بر مذاكره مشروط، مذاكره بدون پيششرط و اصلا رد هرگونه مذاكره، وزارت خارجه امريكا به اين سوال اساسي جواب نميدهد كه واشنگتن از دل اين مذاكره جديد با تهران چه ميخواهد؟
عجز در پاسخ به اين سوال ريشه در ضعف ديپلماسي امريكا به خصوص در دولت دونالد ترامپ دارد. جدا از آنكه در ساختار سياسي دولت در امريكا، ديپلماسي گرفتار بروكراسي پيچيدهاي شده است، سياست يكجانبهگرايي دونالد ترامپ ذيل شعار «نخست امريكا»، توان ابتكارهاي ديپلماتيك را هم از واشنگتن گرفته است. جهان امروز جهان چندجانبهگرايي و به ثمر نشستن ابتكارهاي چندجانبه است كه برجام يكي از بهترين نمونههاي آن در چند دهه اخير است. توافقي كه همه در آن چيزي براي به دست آوردن دارند و همين نفع جمعي تلاش براي رسيدن به توافق را دوچندان ميكند. بنابراين يكي از چالشهاي پيش روي ايران و 1+4 در مواجهه با امريكاي ترامپ نبود استراتژي واحد به خصوص در حوزه سياست خارجي است. دولت ترامپ ميگويد به دنبال توافق با ايران است اما هيچ نقشه راهي براي اين توافق ندارد. نه امتيازهايي كه حاضر به گذشتن از آنهاست مشخص است و نه مطالبههاي مشخص امريكا. يك منبع ديپلماتيك در اين باره به «اعتماد» ميگويد: «واشنگتن هيچ مطالبه واحد و غيرقابل تغييري را براي ما مشخص نكرده است. مثلا ميتواند بگويد ايران در توافق جديد نبايد حق غنيسازي داشته باشد و پاسخ ايران را هم بشنود اما يك بار وزير خارجه آنها شروطي را در رسانهها مطرح ميكند و فرداي آن روز مافوق وي از عدم وجود هيچ پيششرطي سخن ميگويد.» براين اساس خواستههاي امريكا براي ايران مشخص نيست و تهران حتي به فرض تمايل براي بررسي اين مطالبهها هم نميداند بايد چه چيزي را بررسي كند؟
دومين مشكل جامعه جهاني با امريكاي ترامپ، نمايش دوستي رييسجمهور امريكا است. برخلاف بسياري از كارشناسان كه اعتقاد داشتند نحوه رفتار امريكا با ايران ميتواند به الگويي براي تعيين رفتار كره شمالي در قبال امريكاي ترامپ تبديل شود به نظر ميرسد كه كاملا برعكس اين ايران است كه از مذاكره دونالد ترامپ با كيم جونگ اون درس عبرت گرفته و آن را به نقشه راه خود تبديل كرده است. دونالد ترامپ و كيم جونگ اون در دو سال و نيم گذشته سه بار با هم ديدار كردند اما امروز كه از اين ديدارها سخن ميگوييم نه توافقي حاصل شده نه تحريمي متوقف شده و نه تغييري در ذخاير هستهاي كره شمالي رخ داده است. حتي در بسياري از موارد دامنه تحريمهاي كره شمالي گستردهتر از پيش هم شده است.
سومين مشكل تيم تندرويي است كه در راست و چپ دونالد ترامپ نشستهاند؛ مرداني كه دست رييسجمهور امريكا را براي سستتر كردن تحريمهاي ايران بستهاند. به عنوان مثال چند روز پيش ترامپ از تحريم جديد ايران به شمول تحريم بانك مركزي خبر داد. تحريمي كه به ظاهر تكراري بود اما در باطن اينبار نام بانك مركزي با برچسب فعاليتهاي تروريستي ذيل تحريم قرار گرفت. در نتيجه چه ترامپ چه جانشين وي براي برداشتن اين تحريم بايد به كنگره مراجعه و ادلهاي را براي عدم تروريستي بودن بانك مركزي ارايه كند. جزيياتي كه در اين مسير نهفته عملا اين كار را اگر نگوييم غيرممكن كه بسيار سخت كرده است. به زبان ساده ميتوان گفت كه تيم ترامپ قفلهاي قانوني را به پاي تحريمهاي ايران زده كه حتي شخص رييسجمهور در صورت اراده سياسي، توانايي قانوني كافي براي لغو آنها در بازه زماني اندك را ندارد.
چهارمين مشكلي كه تا حدودي به داخل ايران بازميگردد، نگاه افكار عمومي به توافق دوباره هستهاي با ايران است. دولت حسن روحاني به شمول وزير خارجهاش تاكنون هزينه زيادي براي مذاكره با امريكا در قالب برجام و پس از آن كنارهگيري واشنگتن از اين توافق داده است.
اينبار با توجه به سرسختي امريكا در حفظ تحريمها و عدم بازگشت به برجام، نه دولت روحاني و نه دولت ديگري از پس هزينههاي قدم زدن در چنين مسيري برنخواهد آمد؛ ضمن آنكه تصميم نظام عدم مذاكره با امريكا تحت فشار و ذيل تحريم است. با اينهمه يك منبع آگاه در اين باره به «اعتماد» ميگويد: در حال حاضر تنها ميتوان گفت كه شايد اگر وضعيت به پيش از كنارهگيري امريكا از برجام بازگردد، بتوان از شكل گرفتن بستري براي كاهش تنش ميان تهران و واشنگتن سخن گفت.
از مقاومت هم خسته اند.