این حادثه یک سال قبل و در منطقه نازیآباد اتفاق افتاد. با شعلهورشدن آتش از خانه مرد معتاد همسایهها با آتشنشانی تماس گرفتند و خودشان نیز دست به کار شدند و تلاش کردند آتش را خاموش کنند، اما به دلیل اینکه خانه با بنزین به آتش کشیده شده بود، خاموشکردن آن از سوی مردم ممکن نبود.
مأموران بعد از مهار آتش جسم سوخته و نیمهجان جوانی را پیدا کردند که ضربان قلب بسیار ضعیف داشت. مرد جوان به نام کیومرث به بیمارستان انتقال یافت و ساعاتی بعد جان باخت. مادر این جوان به پلیس گفت: عامل این آتشسوزی هولناک شوهرم بود. او پسرم را آتش زد. این زن که بهشدت عصبانی و ناراحت بود، گفت: پسرم مدتی بود که با ما زندگی میکرد. او از همان سالهای کودکی که پدرش معتاد بود، از این ماجرا خیلی ناراحت بود. چند بار هم سعی کرد پدرش را ترک دهد، اما شوهرم قبول نمیکرد تا اینکه روز حادثه سر این موضوع پدر و پسر با هم جروبحث کردند و شوهرم آنقدر عصبانی شد که بنزین آورد و همهجای خانه را به آتش کشید. او بنزین را روی پسرم هم ریخت و گفت: اگر از خانه بیرون نروی، تو را آتش میزنم و این کار را هم کرد.
مرد معتاد مورد بازجویی قرار گرفت. او اتهام قتل پسرش را قبول نکرد و گفت: من قصد کشتن او را نداشتم او پسرم بود.
متهم گفت: من اعتیاد داشتم و پسر و همسرم سعی داشتند من را ترک دهند. من دوست نداشتم ترک کنم، اما آنها اصرار میکردند. یک بار پسرم کیومرث گفت: حتما باید تو را ترک دهم. او با یک کمپ ترک اعتیاد تماس گرفت بدون اینکه من بدانم، آنها آمدند و من را با خود بردند خیلی کتکم زدند جلوی پسرم داشتند من را کتک میزدند و او هیچ چیز نمیگفت. در بین راه من فرار کردم آنها باز من را گرفتند و حسابی کتکم زدند. من پیر شدهام و دیگر توانی ندارم اینکه پسرم راضی بود مرا کتک بزنند، اصلا برایم قابل قبول نبود. مدتی در کمپ ماندم بهاجبار ترک کردم، اما دوباره معتاد شدم.
متهم درباره روز حادثه گفت: مدتی بود که پسرم در خانه ما زندگی میکرد. او زن و بچهاش را ترک کرده بود. من نپرسیدم چرا همسرش را ترک کرده، اما همسرم گفت: آنها با هم مشکلاتی داشتند. من به پسرم گفته بودم از خانه من برود، اما همسرم اصرار داشت او بماند. حاضر نبود از پسرش دور شود. کیومرث هم مدام به من میگفت: باید ترک کنی. روز حادثه دوباره سر این موضوع با هم جروبحث کردیم من به پسرم گفتم از خانه من بیرون برو همسرم اجازه نداد گفت: حق نداری بچه را از خانه بیرون کنی. من هم عصبانی شدم بنزین آوردم و گفتم خانه را آتش میزنم. اصلا قصدم پسرم نبود بنزین را همه جا پاشیدم زنم ترسید و بیرون رفت. من پارچهای را آتش زدم و گفتم اگر دست از سرم برندارید، خانه را آتش میزنم. از آنجاییکه همهجا بنزین بود، یکدفعه آتش زبانه کشید. پسرم سوخت و من کاری از دستم برنیامد.
با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست، پرونده برای رسیدگی به شعبه ۸ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. متهم روز گذشته برای محاکمه به دادگاه برده شد. بعد از اینکه کیفرخواست علیه متهم خوانده شد، فرزند مقتول و مادر مقتول در جایگاه قرار گرفتند و اعلام گذشت کردند. اما از آنجایی که فرزند مقتول زیر ۱۸ سال بود و هنوز چند ماه مانده بود که ۱۸ سالش تمام شود، قضات اعلام کردند دادگاه تا چند ماه دیگر که، ولی دم وارد سن قانونی شود، تجدید میشود.
پیش از تجدید وقت دادگاه متهم توضیحانی را درباره قتل داد. او گفت: بعد از این حادثه بلافاصله همسرم از من جدا شد و دیگر حاضر نشد با من زندگی کند. من اصلا قصدم کشتن پسرم نبود. من فقط میخواستم خانه را آتش بزنم. نمیدانم چرا آنقدر اصرار داشت که من مواد را کنار بگذارم با اینکه خودش زن و زندگی داشت آنها را ترک کرده بود و در خانه ما زندگی میکرد برای اینکه من را ترک دهد. اما من قصدم این نبود که ترک کنم. من نمیخواستم پسرم بمیرد و اصلا هم به قصد آتشزدن پسرم این کار را نکردم. من فقط روی او بنزین پاشیدم که بترسد و از ما دور شود. با توجه به اینکه فرزند مقتول زیر ۱۸ سال بود و چند ماه تا ورود او به ۱۸ سالگی باقی مانده است، تا آن زمان وقت پرونده تجدید شد.