در جریان مناظرههای تلویزیونی کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲، مباحثهای بین علی اکبر ولایتی و محمدباقر قالیباف درگرفت؛ فرمانده لشکر پنج نصر خراسان در دوره دفاع مقدس از وزیر خارجه اسبق انتقاد کرد که «شما گفتید اینقدر رابطه نزدیک با میتران [رئیس جمهوری وقت فرانسه] دارید که مینشینید با هم قهوه میخوردید، زمانی که شما با میتران قهوه میخوردید، ما در جبهه داشتیم موشکهای میراژ میتران را میخوردیم. اگر آنجا حوزه نفوذ بود، جلویشان را میگرفتید تا ما را نزنند.» پاسخ ولایتی این بود که «بنده هیچگاه نگفتم که با آقای میتران قهوه خوردهام و آن ملاقاتی که میان من و میتران شد بعد از زمان جنگ و قطعنامه بوده و ما هیچ رابطهای با او نداشتهایم.»
وزیر خارجه دوره دفاع مقدس به نقد سعید جلیلی از عملکردش نیز اینطور پاسخ داد: «در رابطه با مصالح ملی باید بتوانیم از دیپلماسی به نحو احسن استفاده کنیم. دیپلماسی معامله و تعامل است. سرسختی نشان دادن نیست. دیپلماسی بیانیه پشت میز خواندن نیست. روابط دیپلماسی این نیست که انسان برود و در مقابل کشورهای دیگر خطابه بخواند و مطلبی را بیان کند. اگر اینطور نبود، وضع ما به اینجا نمیرسید.»
این مباحثه چکیده دو نگاه کلان به عرصه دیپلماسی توسط دو طیف سیاسی است که اتفاقاً هر دو در برهههای حساسی در سالهای اخیر سکاندار سیاست خارجی ایران بودند. واقعاً تصور آقای قالیباف این بود که وزیر خارجه وقت هر نوع گفتوگوی دیپلماتیک را تعطیل کند یا اگر در دوره جنگ هم با میتران وارد مذاکره میشد، مخالفتش با تأمین تسلیحاتی عراق را با تحریم قهوه فرانسویها نشان میدهد؟ اصولاً تصور آنان از وزیر امور خارجه چیست؟ همان وزیری که با اعلام آتشبس باید با خود عراقیها هم مذاکره کند چه برسد به متحدانشان.
مثال امروزی این طرز فکر، نقدهایی است که به خندههای رئیس جمهوری در دیدار با سران کشورهای اروپایی شده؛ امام جمعه مشهد گفته «رئیس جمهوری ما با مقامات اروپایی مینشیند و بگو بخند راه میاندازد. این موضوع، قابل قبول نیست و عکسی که از این نشستها منتشر شد، بسیار زننده بود.» آیتالله باقری کنی هم انتقاد کرده: «این تصویر و مانند آن زیبنده یک فرد در سطوح پایین کشور هم نیست. این وهن اسلام است.»
در فضای مجازی هم برخی ایرادگیران دائمی از دولت، به صف شدند و از خنده رئیس جمهوری فریاد وااسفا سر دادند.
درحالی که میدانند راز خندههای روحانی مقابل رئیس جمهوری فرانسه و نخست وزیر انگلیس چیست؟ روزنامه امریکایی وال استریت ژورنال نوشته در یک دیدار سرپایی امانوئل مکرون به حسن روحانی گفته: «اگر این کشور [امریکا] را ترک کنی و ترامپ را نبینی، از دست دادن یک فرصت است.... چون شما که تا مدتی برنمیگردی و ترامپ هم به تهران نمیآید.» بوریس جانسون هم به روحانی گفته: «موافقم، شما باید در لبه استخر بایستید و همزمان در آن بپرید.» پاسخ روحانی اما خندهای با صدای بلند است. این چه معنایی میتواند داشته باشد جز خندهدار بودن این پیشنهادات؟ حالا فرض بگیریم روحانی در پاسخ به این گفته نمیخندید! جدی و عبوس ادامه میداد؛ فردا همین جماعت جامه میدریدند که چرا رئیس جمهوری به دو رهبر خارجی فقط اخم کرد و یقه به یقه نشد تا چنین حرفی نزنند؟ اصلاً فرض بگیریم که منتقدین از حرفهای ردوبدل شده بی خبر بودند. مگر رئیس جمهوری به نیویورک رفته تا چهره عبوس و عصبی از ایران به نمایش بگذارد؟ اتفاقاً همین آرامش درونی و شوخیهای رئیس جمهوری نشانه اعتمادبه نفس و شکست سیاست انزوای هیأت ایرانی در سازمان ملل است. روحانی که پیام صلح به سازمان ملل برد آیا باید با چهره غضبناک به نیویورک میرفت؟
مجید انصاری، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام دیروز در گفتوگو با «جماران» اشاره مشابهی داشت و گفت: «گشادهرویی در برخورد و انتخاب واژگان مناسب و جذاب منطق قرآنی، حتی در برابر فرعون، است. قرآن کریم میفرماید که وقتی حضرت موسی(ع) به پیامبری مبعوث میشود، خداوند به او دستور میدهد که با زبان نرم و روی گشاده با فرعون روبهرو شود. این دستور قرآن و شیوه پیامبران است. من نمیدانم کسانی که انتقاد کردهاند، انتظار داشتند دکتر روحانی با چهره عبوس و غضبناک به آنجا وارد شود؟! ادب و تمدن مردم ایران چنین سابقهای نداشته است. حتی سیدالشهدا(ع) در روز عاشورا تا آخرین لحظهها با زبان نرم و روی گشاده و دعوت به خیر مواجهه کرده است.»
این یادآوری سایت «انتخاب» هم تأمل برانگیز است که نوشت: «چرا آن زمان که احمدینژاد نامههای بی پاسخ به بوش و اوباما مینوشت و «هو» میشد، فریاد لکهدار شدن عزت ملی را سر ندادید؟»
منتقدان این نکته را نمیبینند که این خندهها در مقابل التماس و اصرار دو قدرت جهانی برای موافقت رئیس جمهوری ایران برای ملاقات با رئیس جمهور امریکا مگر چیزی جز عزت ملی است؟ کجای این خندهها اشتباه است؟ اتفاقاً آنهایی که باید خشمگین شوند از خندههای روحانی، طرفین فرانسوی و انگلیسی و امریکایی هستند نه دلواپسان داخلی.
لبخند جزئی از دیپلماسی است. این تعبیر رهبر معظم انقلاب در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران را منتقدان دولت مد نظر قرار دهند که گفتند: «میدان دیپلماسی، میدان یک نبرد واقعی است؛ منتها نبردی که پشت میز و با لبخند وبا گفتن صبح بخیر و شب بخیر انجام میگیرد! وجود ارتباطات دیپلماتیک، هرگز نباید به معنای اعتماد به دشمن تلقی شود؛ نباید اعتماد کرد.» (۱۹/۰۴/۱۳۷۹) این کلام رهبری در دیدار فرماندهان سپاه پاسداران هم باید نصب العین باشد که فرمودند: «عرصه دیپلماسی، عرصه لبخند و درخواست مذاکره و مذاکره است اما همه این رفتارها باید در چارچوب چالش اصلی فهم و درک شود.»