این زن میانسال که برای ارائه دادخواست دریافت دیه از بیتالمال به شعبه 12 دادگاه کیفری استان تهران رفته بود، گفت: من دو دختر داشتم. وقتی آنها خیلی کوچک بودند شوهرم فوت کرد و من تنها شدم. دو دخترم را با سختی بسیار زیاد بزرگ کردم. ما در قزوین زندگی میکردیم. زندگی فقیرانهای داشتیم. لاله، دختر بزرگم، حاضر نبود این زندگی را تحمل کند، هرچه به او گفتم تحمل کن درست میشود و کمکم میتوانیم با آسایش بیشتری زندگی کنیم قبول نکرد. او یک روز من و خواهرش را ترک کرد و به تهران آمد. من خیلی گریهوزاری و التماس کردم که دخترم نرود، اما توجهی نکرد و گفت زندگی بهتری میخواهد.
این زن گفت: اوایل دخترم به ما سر میزد و من هم گاهی به دیدنش میرفتم تا اینکه متوجه شدم معتاد شده است. اعتیادش باعث شده بود رابطه ما کم شود. بااینحال سعی میکردم کمک کنم اعتیادش را ترک کند، اما توجهی نمیکرد. وضعیت او با توجه به اعتیادش خیلی بد شده بود تا اینکه یک روز با من تماس گرفتند و گفتند جسد دخترم را پیدا کردهاند. او با ضربات چاقو به قتل رسیده بود. من از اینکه او با چه کسانی رفتوآمد و با چه کسانی دشمنی داشت خبر نداشتم. ما خودمان خانواده بیآزاری بودیم و مشکلی با کسی نداشتیم.
بنابراین نتوانستم دراینباره به مأموران کمک کنم. مأموران هم گفتند بررسی کرده، اما هیچ سرنخی پیدا نکردهاند، حتی گفتند گوشی تلفن همراه دخترم را هم بررسی کرده، اما چیزی به دست نیاوردهاند. حالا نگران دختر دیگرم هستم. من یک زن تنها هستم که درآمد خیلی کمی دارم. شوهر هم ندارم. داغدار دخترم هم هستم. با توجه به اینکه چندسال است قاتل دخترم پیدا نشده، درخواست دیه از بیتالمال دارم، البته بر شکایت خودم درباره قتل فرزندم باقی هستم و اگر قاتل او پیدا شد خواستار مجازات قاتل هم هستم. در این شرایط پول دیه میتواند کمی به وضعیت من و دختر کوچکم کمک کند.
این زن درباره اینکه در این مدت به کسی مشکوک نشده است، گفت: من اصلا از روابط دخترم خبر نداشتم و نمیدانم چطور این اتفاق افتاده است، اگر چیزی میدانستم حتما به پلیس میگفتم.
قضات بعد از پایان گفتههای این زن، برای تصمیمگیری وارد شور شدند.