انتخابات یعنی رقابت اما گاهی هم میشود که معنایش از یک رقابت برای رسیدن به کرسیهای قدرت فراتر میرود و به یک موضوعی حیثیتی تبدیل میشود؛ موضوعی که حداقل در این دوره، با درجهای کمتر برای کل اصولگرایان و با غلظت بیشتری برای جبهه پایداری در حال رخ دادن است. سادهتر بگوییم انتخابات مجلس یازدهم برای پایداریها حکم «بودن یا نبودنشان» شده است برای همین هم، به هر ریسمانی چنگ میزنند تا بتوانند با به دست آوردن کرسی بیشتر هم خودی به اصولگرایان نشان بدهند و هم با افزایش نیرو جایگاهشان را در خانه ملت تقویت کنند.
هرچند کوک کردن ساز جدایی جبهه پایداری از اصولگرایان برای یازدهمین انتخابات مجلس، دور از تصور نبود اما کسی هم انتظارش را نداشت که این احتمالات و پیشبینیها به این زودی ظهور و بروز پیدا کند تا جایی که درست وقتی بحثها بر سر رسیدن به یک وحدت داغ شده بود و از درون اردوگاه اصولگرایی زمزمه وحدت به گوش میرسید «مرتضی آقاتهرانی» دبیرکل این جبهه از برنامه مستقل پایداری برای انتخابات گفت و البته از دیگر اصولگرایان هم دعوت کرد تا به آنها بپیوندند.
مهمترین پایگاه یارگیری پارلمانی پایداری
«جبهه پایداری» که ظهور و بروزش از فراکسیون «انقلاب اسلامی» در مجلس هشتم شروع شد و با حمایت دولت محمود احمدینژاد در انتخابات سال ۹۰ توانست ۸۲ کرسی از ۲۹۰ کرسی را در مجلس نهم به دست بیاورد بعد از کوچ اجباری احمدینژاد از خیابان پاستور روند نزولیاش آغاز شد اما همچنان به عنوان گروهی که در طیف راست تندرو تعریف میشود، نقش خود را در معادلات انتخاباتی حفظ کرده و تا امروز هم تلاش داشته تا آخرین سنگر خود یعنی تعداد محدود کرسیهای پارلمان را برای خود حفظ کند. از مهمترین پایگاههای آنها در طول این سالها تهران،قم و مشهد بوده است. کرسی های تهران را که در دهمین دور انتخابات مجلس از دادند ولی مشهد و قم همچنان سنگر آنها در هرم سبز بهارستان بود.
«نصرالله پژمانفر»،«جواد کریمی قدوسی»، «محمدحسین حسین زاده بحرینی»، «امیرحسین قاضیزاده» نمایندگان جبهه پایداری از مشهد و احمد امیرآبادی و مجتبی ذوالنوری نیز از قم از دروازه مجلس دهم عبور کردند تا در کنار چهره هایی دیگر چون ابطحی، خدری، حاجی دلیگانی و ...معدود کرسی های پارلمان را در ید اختیار پایداری ها نگه دارند.
انتخابات اسفندماه اما برای پایداری ها آنقدر مهم و سرنوشت ساز است که تلاش کنند ضمن حفظ کرسی های خود در شهرهایی چون مشهد و قم، صندلی هایی دیگر را هم فتح کنند. خبرها حکایت از آن دارد که برنامه ریزی پایداری ها برای شهرهای بزرگ با سرلیستی چهره های شاخص به شکل جدی آغاز شده است و از جمله آن در مشهد تلاش دارند تا سعید جلیلی را وارد گود رقابت کنند و حتی قول سرلیستی را هم به او داده اند.
جلیلی؛ اصلح پایداریها چه در ریاست جمهوری چه مجلس
همان سال ۹۲ که با ماشین پرایدش به ساختمان وزارت کشور رفت تا بدون اطلاع دادن به اصولگرایان کاندیدای یازدهمین انتخابات ریاست جمهوری شود رسما مُهر پایانی بر روزگار صرفا یک دیپلمات بودنش زد. آن روزها او دیگر چهره ای که فقط با عنوان دبیر شورایعالی امنیت ملی دولت احمدینژاد و سرپرست تیم مذاکره کننده شناخته شود، نبود، بلکه آخرین شانس حلقهای بود که نگران به انزوا رفتن بعد از دولت محمود احمدی نژاد بود. وقتی لنکرانی مجوز کاندیداتوری پیدا نکرد، جلیلی شد کاندیدای اصلح آیت الله مصباح و پایداری ها که امید داشتند در رویارویی با دیگر کاندیداهای اصولگرا و حسن روحانی پیروز میدان انتخابات شود. امیدی که تبدیل به سراب شد. در انتخابات ۹۶ او بازهم یک گزینه اصلح بود اما به تعبیر خودش از «قبیله اصولگرایی» جا ماند. انتخابات ۹۸ گویا سومین گامی است قرار است بازهم جلیلی کاندیدای اصلح شود و اینبار به جای پاستور به عنوان کاندیدای اصلح راهی بهارستان شود.
تهران یا مشهد؟
اما آقای دیپلمات در صورتی که عزمش برای کاندیداتوری در اسفندماه جدی شود از کدام حوزه قرار است وارد میدان رقابت شود؟ سوالی که این روزها با دو پاسخ روبروست، یک تهران و دوم مشهد.
چندی پیش بود که همزمان با بالا گرفتن گمانه زنی ها درباره حضور جلیلی در انتخابات مجلس بحث قرار گرفتن او در صدر لیست پایداری های تهران رسانه ای شد. خبری که با چند علامت سوال دیگر همراه بود، سوال اول آن بود که اگر قرار است جلیلی سرلیست پایداریها در تهران شود پس تکلیف مرتضی آقا تهراتی چه میشود که زمزمه کاندیداتوری او هم مطرح است؟ آیا پایداری ها حاضرند بخاطر جلیلی دبیرکل خود را کنار بزنند و اساسا جلیلی حاضر است در لیستی قرار بگیرند که نامش در صدر آن قرار نداشته باشد؟ از سوی دیگر این سوال جدی نیز مطرح بود که آیا جلیلی در تهران پایگاه رای و مقبولیتی دارد که ریسک کاندیداتوری از این شهر را به جان بخرد؟ سوالاتی که پاسخ به هرکدام از آنها جلیلی را از تهران دورتر و دورتر می کرد. شاید از همین رو بود که پایداری ها گزینه دوم را روی میز گذاشتند و دیپلمات اصلح شان را راضی کردند که از مشهد وارد گود شود تا یکی از مهره های اصلی آنها از گردونه خارج نشده و نسوزد. شهری که برای آنها یک پایگاه و مقر اصلی محسوب می شود. اما این گزینه پایداری ها هم با موانعی همراه است. مانع اصلی حضور انتخاباتی قالیباف و قالیبافی ها در مشهد است.
دوگانه قالیباف- جلیلی
این روزها نام قالیباف هم کم شنیده نمی شود، یکبار در قالب کاندیدای مجلس و روزی دیگر در قامت یک لیدر انتخاباتی. برخی معتقدند او تلاش دارند در قالب طرح «مجلس نو» بختش را در انتخابات مجلس بیازماید برخی دیگر هم می گویند قالیباف سودای لیدری دارد و می کوشد لیست هایی را با امضای خود از چند شهر از جمله مشهد راهی انتخابات کند.هر دو تصمیم اما او را مقابل جلیلی و پایداریچی ها قرار خواهد داد. رویارویی اصلی هم در شهر محبوب هردوی آنها صورت خواهد گرفت؛ مشهد!
براساس این گمانه زنی ها چه قالیباف بخواهد مستقیما از مشهد به عنوان سرلیست وارد انتخابات شود و چه در حکم لیدری پرچم نواصولگرایی بدست بگیرد، آب او با سعید جلیلی در یک جوی نمی رود. قالیباف و جلیلی نشان داده اند در عکس های یادگاری صمیمی هستند و قاب زیبایی از برادری اصولگرایانه را به تصویر می کشند اما در پشت پرده بنایش نه اتحاد است نه برادری. حتی اگر بتوان همراهی این دو چهره بایکدیگر را متصور شد پشت پرده آن یا سهم خواهی در جریان بوده است یا بده بستان های سیاسی.